سرويس ايران جوان آنلاين: تقریباً تمام استانهای ایران حداقل در تولید یک یا چند محصول آنقدر توانمند هستند که میتوانند علاوه بر تأمین نیاز داخلی به صادرات و ارزآوری هم فکر کنند. با این حال نه تنها این مهم محقق نمیشود، بلکه در زمان برداشت محصول، همیشه شاهد از بین رفتن و هدر رفت بخشی از زحمات کشاورزان و باغداران هستیم. این اتفاق حالا دوباره در استانهای شمالی کشور رخ داده و با فرا رسیدن زمان برداشت پرتقال، مقدار قابل توجهی از این محصول یا روی درخت میماند یا پس از چیده شدن از بین میرود. اتفاقی که سالهاست گفته میشود فقط با استقرار صنایع تبدیلی میتوان احتمال تکرار شدن آن را به صفر رساند. با این تفاسیر و با وجود استعداد فراوان راهاندازی کارخانههای صنایع تبدیلی در مازندران، عوامل و مشکلات زیادی به ویژه مسائل قانونی موجب شده تا هنوز این اتفاق به غیر از صنعت لبنیات، در سایر زمینهها صورت نگیرد. در حال حاضر جای خالی تکنولوژی فرآوری ضایعات محصولات کشاورزی در مازندران کاملاً مشهود است در حالی که نسبت به فعالیت در این امر، زمینههای مناسبی همچون فرآوری سبوس برنج، سبوس تخمیر شده برنج، پوست مرکبات و تولید پکتین وجود دارد. البته گروهی بر این باورند که راهاندازی کارخانههای صنایع تبدیلی و فعالیت آن در مازندران به صورت فصلی خواهد بود، اما نباید فراموش کرد زمانی که مواد اولیه در فصل تأمین آن، به طور کلی تهیه شود میتوان در طول سال فرآوری آن را انجام داد، اما این امر هم به نوبه خود نیاز به زیرساختهای مورد نیاز دارد.
متأسفانه هم اکنون مشکلات زیادی در رابطه با استقرار صنایع تبدیلی برای محصولات گوناگون در مازندران وجود دارد که در همین راستا در ارتباط با فرآوری سبوس برنج در تمام جهان این امر متمرکز صورت میگیرد، بدین معنی که کارخانه شالیکوبی، تولید روغن، فرآوری سبوس و ... به صورت یکجا انجام میشود. در مازندران کارخانههای شالیکوبی به صورت سنتی، پراکنده و نیمه متمرکز هستند و برای تهیه ماده اولیه مورد نیاز به منظور فرآوری سبوس، به واحدی غیر از این کارخانهها نیاز است، در واقع عملاً کارخانههای شالیکوبی در این استان امکان اولیه فرآوری را ندارند. کافی است کوچه پس کوچههای مازندران را قدم بزنیم تا مشخص شود چقدر کارخانههای شالیکوبی کوچک، قارچگونه در این منطقه رشد کردهاند و کارخانه مدرنی که بتواند همه آنها را به صورت همزمان انجام دهد، وجود ندارد و علت این امر هم این است که در مازندران از همان ابتدا مسیر اشتباه طی شده است و امروز این مشکلات به وجود آمده است. ولی پرداخت تسهیلات برای راهاندازی کارخانههای صنایع تبدیلی هم به نوبه خود داستانی دارد که نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. در همین راستا اعطای تسهیلات اگر بر مبنای در نظر گرفتن شرایط مالی، سود اقتصادی، بازار فروش و ... باشد مطلوب است، اما اگر بدون بررسی بازار فروش و حساب درست، تسهیلات به افراد پرداخت شود حتماً راه به بیراهه منتهی میشود.
هم اکنون کارخانههایی که توانمندی مالی بالایی دارند، در حال فعالیت هستند، اما شرکتها و کارخانههای کوچک با دریافت تسهیلات هزینههای خود را افزایش دادند و دیگر قابلیت رقابت ندارند که در این شرایط حتماً در نهایت با شکست مواجه میشوند. به هرحال امروز راهاندازی صنایع تبدیلی در مازندران به یک اولویت با اهمیت بسیار بالا تبدیل شده است. زیرا وقتی بخشی از ضایعات به ارزش افزوده یا یک ماده اولیه که ارزش کمتری دارد به ارزش غذایی بالاتری تبدیل میشود، هم از جهت ایمنی و امنیت مصرف کننده ارزشمند است و هم از بروز ضایعات دیگری که در سیستم تولید وجود دارد جلوگیری میکند که در همین رابطه میتوان به پوست مرکبات اشاره کرد. ضایعاتی که در حال حاضر به عنوان مصرف طیور استفاده میشود، اما حاوی اسانسهای طبیعی و پکتین است و با راهاندازی صنایع تبدیلی و استخراج آن، به محصولات ارزشمندی تبدیل میشود. با دانستن تمام این موارد باید گفت: متأسفانه موازیکاری بین جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت موجب سردرگمی تولیدکنندگان شده است و اگر یک سیاست واحد وجود داشته باشد که مسیر حرکت تولیدکننده از ابتدا تا انتها مشخص شود به طور قطع، به نتیجه رسیدن هم بسیار آسانتر خواهد شد.