کد خبر: 938353
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۷ - ۰۶:۴۶
مغلوب فریب‌ها و پندار‌های ذهنی نشویم
به تعبیر مولانا: تو مبین که بر درختی یا به چاه / تو مرا بین که منم مفتاح راه. انسان مؤمن چنین می‌اندیشد که موقعیت‌های زندگی نیست که سرنوشت او را تعیین می‌کند بنابراین نگاه نمی‌کند که بر فراز است یا فرود، نگاه نمی‌کند به اینکه در چاه است یا در کاخ، بلکه می‌داند که در هر صورت مفتاح و کلید در دست خداوند است
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: فرض کنید که من ورشکسته شده‌ام. اینجا یک واقعیت ورشکستگی وجود دارد که دردآور نیست، ممکن است کسی بگوید که مگر ممکن است ورشکستگی دردآور نباشد؟ بله در حقیقت آنچه دردآور است ورشکستگی نیست بلکه تعبیر و تفسیر و خیالات و نتیجه‌گیری‌هایی است که از ورشکستگی در ذهن ما ایجاد می‌شود. وقتی من ورشکسته می‌شوم خود ورشکستگی یک واقعیت است که روی داده است و می‌بینیم که ورشکستگی من همسایه‌ام را آزار نمی‌دهد یا یک رهگذر را آزار نمی‌دهد، اما چرا همان ورشکستگی باعث سکته قلبی و مرگ من می‌شود. چون من درباره ورشکستگی تعبیری دارم که ربطی به واقعیت آن ندارد بلکه به واسطه ورشکستگی، خیال‌ها و پندار‌ها و ذهنیتی در من آفریده می‌شود که من چنین و چنان خواهم شد و به زندان خواهم افتاد و از دست طلبکار‌ها کجا خواهم رفت، در حالی که هیچ کدام از آن فکر‌ها واقعی نیستند؛ به عبارت دیگر هیچ کدام از آن فکر‌ها آنچنان که در ذهن من واقعی می‌نمایند واقعی نیستند، بلکه تنها یک فکر در سر من هستند.

آیا پذیرش این نکته کاملاً منطقی خیلی سخت است؟ پذیرش این نکته که وقتی من ورشکسته می‌شوم آنچه باعث سکته و مرگ من می‌شود واقعیت ورشکستگی نیست بلکه یک فکر است و یک فکر مرا می‌کشد؛ تعبیری که از ورشکستگی در ذهن من خلق شده است. به عبارت دیگر ورشکستگی مرا نمی‌کشد، بلکه این فریب ذهن است که مرا به سمت سکته و مرگ می‌کشاند. در حقیقت آنچه مرا به هلاکت می‌رساند ورشکستگی یا آنچه در عالم بیرون روی می‌دهد نیست بلکه من مغلوب فریب‌ها و پندار‌های ذهن خودم می‌شوم. همچنان که ممکن است یک ورشکستگی سنگین برای کسی روی دهد، اما او به واسطه اینکه ایمان قلبی محکمی دارد و کار خود را به خداوند تفویض کرده و به او اعتماد دارد دچار سکته قلبی و مرگ نشود، چون او می‌داند هر کجا که باشد خداوند با اوست. می‌خواهد در ته یک چاه باشد یا در کاخ و به تعبیر مولانا: تو مبین که بر درختی یا به چاه / تو مرا بین که منم مفتاح راه. انسان مؤمن چنین می‌اندیشد که موقعیت‌های زندگی نیست که سرنوشت او را تعیین می‌کند بنابراین نگاه نمی‌کند که بر فراز است یا فرود، نگاه نمی‌کند به اینکه در چاه است یا در کاخ، بلکه می‌داند که در هر صورت مفتاح و کلید در دست خداوند است و او می‌تواند به طرفه‌العینی صحنه‌گردانی کند، یا حتی اگر صحنه‌گردانی نکند انسان مؤمن به واسطه ایمان قلبی خود چاه را هم راه می‌کند. یعنی از توقف در چاه برای خود راهی می‌تراشد و می‌اندیشد که قرار است حالا در این چاه چه درسی بیاموزد و چرا خداوند او را به چاه حواله کرده و به الخیر فی ماوقع هم ایمان دارد، یعنی خیر در آن چیزی است که اتفاق می‌افتد حتی اگر این خیر در چهره یک ورشکستگی سمت من آمده باشد، اما کسی که این درک و دریافت را ندارد جان خود را به خاطر ترس‌هایی که پندار‌های ذهنش برای او می‌تراشد از دست می‌دهد و شگفت‌انگیز نیست که کسی بازی را از خود ببازد و این مصداق همان چیزی است که پیامبر (ص) می‌فرمایند: «دشمن‌ترین دشمنان تو نفس توست که در میان دو پهلویت قرار دارد.»

ممکن است کسی بپرسد بالاخره شب آن ورشکسته صبح خواهد شد و طلبکار‌ها سراغ او خواهند آمد. در اینجا باید گفت: بله شب آن ورشکسته صبح خواهد شد، اما بسیار محتمل است آن تصویر‌هایی که در ذهن فرد ایجاد شده بود با واقعیت روز‌های ورشکستگی بسیار متفاوت باشد. یعنی مثلاً فرد یک سال بعد دو سال بعد یا چند سال بعد درست به همان نقطه‌ای برگردد که پیشتر بوده است. ممکن است بتواند با طلبکارهایش کنار بیاید. زندگی‌اش را کوچک‌تر کند، اما همچنان از زندگی لذت ببرد یا درست‌تر بگویم همچنان از زندگی درسی بگیرد و چشم‌های درون خود را به سمت زیبایی و امید و عشق باز نگه دارد. ممکن است کسی بگوید نه ممکن است دقیقاً همان ذهنیتی اتفاق بیفتد که در انتظارش بوده است یعنی طلبکار‌ها او را به زندان بیندازند و زندگی‌اش را از دست دهد. پاسخ این است که حتی اگر فرد به زندان بیفتد در حال تجربه یک واقعیت است و چه بسا همان زندان در رشد درونی او بسیار مؤثر واقع شود. در حقیقت آنچه باعث می‌شود ما از زندان حس ناخوشاندی داشته باشیم واقعیت آن نیست، بلکه تعبیر و تفسیری است که از آن داریم. یعنی من تصور می‌کنم که زندانی شدن یعنی ساقط شدن از هستی، در حالی که بزرگان بسیاری به زندان افتاده‌اند. آیا ائمه ما و معصومین (ع) ما به زندان نیفتادند؟ آیا انسان‌های پاکباخته به زندان نیفتادند؟ آیا حضرت یوسف به زندان نیفتاد؟ آیا زندان توانست روشنایی درون آن‌ها را خاموش کند، یا نه آن روشنایی چنان فروغ و درخششی داشت که زندان را به باغی دلگشا برای خود و دیگران تبدیل کرد و مگر نه این است که اصل، آن نور درون است و باقی همه فرع بر این نور و اگر کسی آن نور درون را نداشته باشد در باغ دلگشا هم که قدم بزند احساس می‌کند زنجیر‌هایی در درون او را به اسارت گرفته‌اند و برعکس اگر کسی با آن نور الهی درون خود در پیوند باشد در زندان هم که باشد زندان او را نخواهد توانست به حصار بکشد.

واقعیت آن است که هسته و درون‌مایه هر قضاوتی در سطح ذهن -یعنی آنجا که هنوز تماسی با واقعیت برقرار نشده است- یک توهم است و این هسته و درون‌مایه ما را دچار وهم دوگانگی در زندگی می‌کند و این همان سرچشمه‌ای است که ما را به زندگی من و دیگران می‌رساند. واقعیت این است که شما یک نفر هستید و مگر می‌توانید دو زندگی را تجربه کنید. اگر شما یک زندگی را تجربه می‌کنید پس همیشه یک زندگی دارید و نمی‌توانید زندگی را به زندگی من و دیگران تقسیم کنید و هر جا که احساس کردید دو زندگی را حس می‌کنید بدانید که فقط یکی از آن‌ها واقعی است و دیگری پندار، خیال، قضاوت و مقایسه‌ای که در ذهن شما پدید آمده است. اما چرا دچار این وهم می‌شوید و زندگی را که یک زندگی بیشتر نیست و آن هم زندگی شماست به زندگی من و دیگران تقسیم می‌کنید، چون ذهن، شما را دچار توهم می‌کند. شما خیال می‌کنید که جز زندگی شما زندگی دیگری هم وجود دارد. این توهم از کجا می‌آید؟ از الگو‌های تکرارشونده ذهنی که شما را گرفتار می‌کند. ذهن عادت کرده است که مدام در حال مقایسه و قضاوت باشد، بنابراین همانگونه که در مثال مطلب اصلی صفحه درباره ملوان آمد وسط طوفان دارد خیال می‌کند کسانی در یک گوشه‌ای از عالم در حال گرفتن حمام آفتاب هستند، اما این صرفاً یک خیال است و نه واقعیت، اما ذهن چنان برای شما جلوه می‌دهد که این خیال را واقعیت می‌پندارید. درواقع شما دارید به یک شعبده‌بازی نگاه می‌کنید، اما این تردستی چنان واقعی می‌نماید که احساس می‌کنید در حال تماس با واقعیت هستید.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Canada
|
۰۲:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۵
0
5
دو روز به خاطر ورشکستگی گرسنگی بکشی این توهماتو نمیزنی،اگه واقعا اینجوریه بیا تمام مال اموالتو خیرات کن وخودتو بسپر دست خدا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار