سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- حامد جمالی: در قرآن کریم حدود ۱۰۰ مرتبه کلمه صبر تکرار شده و در روایات معصومین (ع) هم این موضوع مکرر بیان شده است. در کتاب خدا آمده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۲۰۰- آل عمران): اى کسانى که ایمان آوردهاید! استقامت کنید و پایدار باشید و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که رستگار شوید.
در اهمیت صبر امیرالمؤمنین (ع) نیز در حکمت ۸۲ نهجالبلاغه میفرمایند: همیشه صبور باشید که صبر نسبت به ایمان مانند سر نسبت به بدن است و همانطور که خیری نیست در بدنی که سر ندارد، خیری نیست در ایمانی که صبر ندارد.
به صبر هنگام عصبانیت و غضب، «حلم» گفته میشود. انسان گاهی به خاطر علتهایی خشمگین و غضبناک میشود و ممکن است سخنانی بگوید، حرکاتی انجام دهد که یک عمر پشیمانی به دنبال داشته باشد. چون وقتی شخص خشمگین میشود محدوده فکری او کم و قوه عاقلهاش تضعیف میشود. درنهایت تصمیمهایی میگیرد که عاقلانه نیست.
انسانی که جویای کمال است هنگامی که خشمگین میشود خودش را از مسیر بندگی به عقب پرت میکند و مدتها طول میکشد که دوباره برگردد. مرحوم علامه طباطبایی در وصف اینگونه افراد میفرماید: «گاهی یک عصبانیت انسان را ۲۰ سال عقب میاندازد.».
اما اگر انسان هنگام عصبانیت خشم خود را فرو برد و بر غضب خود تسلط یابد که البته کاری است بسیار دشوار و نیاز به اراده قوی و تلاش و تمرین دارد، قطعاً این صبر باعث رشد او و رسیدن به مقام محسنین است. این در حالی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین... بنابراین اگر انسان به خاطر ناهنجاریها و ناملایمات زندگی خشمگین شد ولی صبر کرد و خشم خود را فرو برد به این شخص «حلیم» گفته میشود.
به صبر در برابر شهوات نیز «عفت» گفته میشود. شهریار در این باره میسراید: «دارد متاع عفت، از چار سو خریدار، بازار خودفروشی، این چار سو ندارد.» این یعنی صبر در مقابل گناه، یعنی بساط گناه پهن باشد و گناه نکنی، در این وانفسای جامعه و با این شرایط کنونی و فراهم بودن اسباب گناه هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی، حفظ ایمان و صبر در برابر گناه، کاری است بس دشوار، اما ممکن. در علم اخلاق به این گونه صبر، عفت و تقوا میگویند. قرآن کریم در آخر داستان یوسف میفرمایند: «.. إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین: هر کس تقوا و صبر پیشه کند، پس همانا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمىکند.» گویی خداوند نتیجه داستان حضرت یوسف را در این جمله خلاصه کرد که عاقبت برای عفت و تقواست و این عفت و تقوا بود که یوسف (ع) را از آن همه سختیها نجات داد و به اوج عزت رساند.
به صبر در برابر غریزه زیادهخواهی و دنیاطلبی و دنیادوستی نیز «زهد» گفته میشود. در واقع در علم اخلاق به صبر در مقابل حرص رسیدن به دنیا و زیادهخواهی نفس، «زهد» میگویند. انسان باید معرفت خود را نسبت به دنیا بالا ببرد و در عین استفاده از دنیا وابسته آن نشود. نان سنگک تا خمیر و خام است به سنگها و حتی ریزترین آنها میچسبد، اما همین که پخته شود، خیلی راحت از آن جدا میشود. انسان هم اگر با صبر وابسته دنیا نشود موقع جدایی بسیار راحت دل میکنَد، اما اگر وابسته دنیا شود همانند سنگک خام است که دل کندن از دنیا برایش سخت میشود. البته اشتباه نشود که زهد و صبر در مقابل دنیاطلبی نفس به منظور رهایی دنیا نیست، بلکه به این منظور است که انسان دنیا را هدف نهایی خود قرار ندهد. پس در عین اینکه میتواند هدفش کمال و رسیدن به خداوند باشد، به زن و بچه و مال دنیا نیز میتواند علاقه داشته باشد. درواقع اینها را وسیلهای برای رسیدن به خداوند قرار دهد.
خداوند یک سری کارها را بر انسان واجب کرده است، مثل نماز و روزه و خمس و...؛ در مرحله اول وقتی انسان به این واجبات نگاه میکند برایش دشوار و طاقتفرسا است. ولی اگر بر این سختیها صبر کند و در اصطلاح اطاعت خدا را انجام دهد، عاقبت شیرینی را به دست میآورد. در واقع این اطاعت همانند بذری است که شما به خاک میدهید؛ اول شکسته میشود، ولی درعوض برای همیشه سبز خواهد شد، بالا میرود و تنومند و تناور میشود.
انسان اگر توجه داشته باشد به نعمتهای خداوندی که خالق و رازق اوست، توجه داشته باشد به فقر و نیاز خودش، توجه داشته باشد که همه هستی در حال تسبیح خداوند هستند، در صورتی که به اینها التفات داشته باشد دیگر از او اطاعت و بر سختیهای اطاعت صبر میکند.
انسان همواره در حال آزمایش و امتحان از جانب خداوند است، پس در زندگی دنیایی در معرض مصیبتهایی است. به عنوان مثال بستگانش را از دست میدهد، در کارش گره میافتد، سلامتیاش را از دست میدهد و... اگر انسان در این مصیبتها صبر کند و در اصطلاح راضی به رضای خدا باشد، در عوض خداوند به او بشارت میدهد.
دیدمان به مشکلات و مصیبتها را عوض کنیم؛ انسان اگر هدفش را بداند و در مسیر هدفش حرکت کند مشکلاتی هم که برایش پیش میآید را تحمل میکند و میداند هرچه از دوست رسد نیکوست. یک کودک را در نظر داشته باشید. در مقابل پیاز خوردن مقاومت میکند، چون علم به واقع آن ندارد، اما همین بچه وقتی بزرگ شد خودش پول میدهد و پیاز میخرد تا آن را بخورد؛ چراکه معرفت به تندی پیاز پیدا کرده و سختی آن را برای شیرینی سلامتی تحمل میکند. انسانی هم که دیدش به معصیت دید دنیایی و تنگ باشد در مصیبتها جزع و بیتابی میکند ولی اگر دیدش به مصیبت عوض شد و آن را نعمت و وسیلهای برای رسیدن به کمال دانست تسلیم و راضی میشود.
حضرت زینب (س) وقتی در مجلس یزید ملعون قرار گرفتند، در جواب یزید که مصیبتهای وارده را به رخ حضرت میکشید، فرمودند: «ما رأیتُ الّا جمیلا: هیچ چیز جز زیبایی ندیدم.» این چه زیبایی است که این بانوی بزرگوار با اینکه این همه مصیبت دیده به آن تعبیر میکند؟ آیا کشته شدن برادران، برادرزادگان و فرزندان و اسارت توسط قاتلین این عزیزان زیبایی دارد؟ مطمئناً دیدگاه و معرفت خانم زینب کبری (س) یک معرفت کامل است. کلام آخر اینکه انسان اگر میخواهد به مقام بندگی و کمال الی الله برسد، باید در همه زمینهها صبر داشته و شکیبایی پیشه کند.