امیر اصانلو کارگردان مستند «حلب، سکوت جنگ» که با آن در جشنواره «ایدفا» که یکی از معتبرترین جشنوارههای فیلم مستند در جهان است حضور داشت، این بار با این مستند، در جشنواره سینما حقیقت حضور دارد. درباره چگونگی ساخت این مستند با وی گفتوگو کردهایم که میخوانید.
در مستند حلب؛ سکوت جنگ از چه زاویهای به جنگ سوریه پرداختهاید؟
«حلب، سکوت جنگ» یک مستند ۳۰ دقیقهای است که در شهر حلب سوریه فیلمبرداری شده است. در این فیلم مصاحبه، موسیقی و نریشن دیده نمیشود. ما در این ۳۰ دقیقه پرتره شهر حلب را داریم. مستند در مورد شهر ویران شده حلب است نه مردم شهر. جنگ در حلب به پایان رسیده و همه چیز در سکوت و صدای باد غرق شده است؛ شهری که کسی در آن زندگی نمیکند و همین فضا در آن غالب است. انسانها از این شهر حذف شده و رفتهاند. سکوتی به اندازه ابدیت در شهر حاکم است و شهر لبریز از ترس و تنهایی است؛ حکایتی از شش سال جنگ خانمان سوز است. این شهر پر از قصههایی است که زیر آوارها پنهان شده است.
فیلمبرداری در سوریه چقدر طول کشید و با چه مخاطراتی روبهرو بودید؟
قطعا کار کردن در آن شرایط کار آسانی نیست. شرایط سختی را برای تهیه این مستند سپری کردم. طرح و ایده این کار از خودم بود. فیلمبرداری هم یک سال طول کشید تا توانستیم کار را جمع وجور کنیم و آنچه امروز در این جشنواره میبینید را شاهد باشیم.
مستند شما در جشنواره بینالمللی ایدفا هم ارائه شده است، بازخوردها چگونه بود؟
من در ماه گذشته با همین مستند در بخش رقابتی فیلمهای کوتاه جشنواره ایدفا که یکی از معتبرترین و بزرگترین جشنوارههای فیلم مستند در جهان است حضور داشتم. «حلب؛ سکوت جنگ» مورد توجه مخاطبان خارجی قرار گرفت. برخی در آنجا به من میگفتند اگر این جنگ برای کشور و شهر ما اتفاق بیفتد، چه باید بکنیم؟ اصلا پاسخ به این سؤال یکی از اهداف من از ساختن این فیلم بود. اینکه مخاطب فیلم، خودش را جای مردم جنگ زده حلب و سوریه بگذارد و به این بیندیشد که امنیت چه دستاورد مهمی محسوب میشود. مخاطبان ایرانی نیز به این بیندیشند که امنیت کشور حاصل چه رشادتها و زحماتی است که کشیده میشود. امیدوارم مردم قدر امنیت را بیشتر بدانند.
میتوان مستند «حلب، سکوت جنگ» را یک مستند جنگی محسوب کرد؟
نه اتفاقاً برعکس، این مستند یک مستند ضد جنگ محسوب میشود؛ مستندی که جنگ را محکوم میکند. اینکه پراکندگی یک ملت میتواند چه تبعات خطرناک و جبران ناپذیری به همراه داشته باشد.
ایده این فیلم چگونه شکل گرفت. چقدر توانستید ایدههای خود را در این مستند به تصویر بکشید؟
ابتدا میخواستم صرفاً کاری از شهر حلب بسازم، اما وقتی برای فیلمبرداری به آنجا رفتم ایدههای مختلفی به ذهنم آمد که میتوانستم مستند را بر اساس آن ایدهها بسازم، یعنی یک ایده اولیه در ذهنم بود، اما بعد از حضور در شهر جنگ زده حلب و آغاز کار فیلمبرداری این ایده اینگونه پرورش یافت.
قبلاً کار تحقیقی و پژوهشی در این خصوص انجام داده بودید؟
خیر، این کار یک کار فرم است که به این سمت و سوها نمیرود. بخش اعظمی از این کار به صورت میدانی انجام شده و نیاز به کارپژوهشی نداشته است.
چرا این عنوان را برای مستندتان انتخاب کردید؟
این عنوان در واقع یک فضای پارادوکسیکال را به تصویر میکشد که در آن هیچ چیز قطعی نیست؛ نه پایان جنگ و نه خبری از بازگشت زندگی. مشخص نیست این سکوت شکننده چه زمانی از بین خواهد رفت. بنابراین میتوان گفت که زخمهای این جنگ تا سالیان دراز پاک نمیشود و همیشه با آن همراه است. این مستند سکوت شکننده بعد از جنگ را به تصویر کشیده است؛ سکوتی که نه معنای آرامش دارد و نه معنای جنگ.