کد خبر: 934836
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۱
یادداشتی از «دکتر رسول جعفریان»
غرب، از دکارت به بعد، و تا امروز که نظریات متعدد گفتمانی و پست مدرن هست، دایما، با انتقاد از ادوار قبلی، پای به مرحله بعدی گذاشته است. و، اما ما، درست از وسط کار وارد شده، به مخاطب خود می‌گوییم، شما غافلید از این که فلان نظریه در زمینه مثلا حس گرایی، پنبه اش در غرب زده شده و دیگر کسی به آن حرف اعتماد ندارد!
به گزارش سرویس دین و اندیشه جوان آنلاین، دکتر رسول جعفریان طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان «نوع خاصی از غرب زدگی» نوشت: از زمانی که در اوایل انقلاب، نقد‌های دانشمندان خودمان را بر مارکسیسم می‌خواندیم، و همین طور، کتاب‌های «شناخت» را که اولینش را مجاهدین نوشتند، و بعد از آن شیخ علی تهرانی و بعد هم مرحوم ربانی شیرازی، و مهم‌تر از همه استاد مطهری، شاهد این تلاش بودیم که این گروه، به نقد آمپریسیسم که کمونیست‌ها روی آن تأکید می‌کردند، می‌پرداختند و تفکرات تجربه گرا را محکوم می‌نمودند. در این زمینه، حتی دکتر سروش، وقتی به نقد مارکسیسم می‌نشست، می‌کوشید تا نشان دهد که جانشین نظریات قرن هیجدهمی و نوزدهمی کهنه شده، نظریاتی مانند ابطال پذیری پوپر است که دیگر، مستقیم، روی اندیشه حسی تکیه‌ای ندارد و از زاویه‌ای دیگر به بحث‌های معرفتی مربوط به شناخت‌های تجربی و ... می‌پردازد.

در این میان، به تدریج دریافتیم که در یک قاعده کلی تر، ما تلاش می‌کنیم از انتقادات غربی‌ها نسبت به یکدیگر، علیه گروهی که برای ما هدف انتقاد محسوب می‌شوند استفاده کنیم. این مسأله در حوزه‌های علوم اجتماعی بود. وقتی یک نویسنده غربی، به نقد غرب می‌پرداخت و انتقاداتی را از نظامات اجتماعی غرب می‌کرد، ما با ولع آن‌ها را ترجمه و تشریح کرده به استناد آن‌ها از غرب انتقاد می‌کردیم که مثلا ماکس پلانگ پلانگ چه می‌گوید و آلکسیس کارل فلان بحث را کرده است. عین همین مسأله در باره دیگر اندیشه‌های غربی هم مطرح بوده وهست. وقتی کسی در غرب از انحطاط غرب سخن می‌گوید، ما این جا نشسته‌ایم و آن مطالب را به عنوان ادله اثبات اندیشه‌های خود می‌دانیم. یا وقتی در غرب، از دیدگاه‌های تجربی قرون هیجدهم و نوزدهم بحث می‌شود، ما به آن‌ها استناد می‌کنیم به گمان آنکه نتیجه آن اثبات دیدگاه‌های ماست. از قضا، همین نوعی غرب زدگی است که گرفتارش بوده‌ایم.

آنچه در عمل اتفاق افتاده این است که غرب، از دکارت به بعد، و تا امروز که نظریات متعدد گفتمانی و پست مدرن هست، دایما، با انتقاد از ادوار قبلی، پای به مرحله بعدی گذاشته است. و، اما ما، درست از وسط کار وارد شده، به مخاطب خود می‌گوییم، شما غافلید از این که فلان نظریه در زمینه مثلا حس گرایی، پنبه اش در غرب زده شده و دیگر کسی به آن حرف اعتماد ندارد!

البته که چنین است، اما آن غربی که از حس گرایی قرن هیجدهمی یا رسیدن به واقعیت به معنای قرن نوزدهمی انتقاد کرده، معنایش این نیست که نظریه عرفای شما را پذیرفته و باور‌های معرفتی شما را دارد. آن‌ها قدم به قدم، در زمینه دانش طبیعی جلو رفته‌اند. اگر در فیزیک امروز حرف‌های نیوتن را نقد کرده و به انیشتین رو آورده‌اند، معنایش این نیست که دوباره به فیزیک و متافیزیک یونانی برگشته یا عقاید ابن سینای ما را قبول کرده‌اند. در غرب، بحث‌های معرفتی در یک مسیر پیش رفته و امروز در مرحله خاصی است. این مرحله، پذیرفتن آرای حکمای مسلمان ما نیست. آن‌ها از وقتی که ابن سینا را کنار گذاشتند، و تدریس قانون را رها کردند، و پزشکی نوینی آوردند، برای همیشه با این افکار خداحافظی کردند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر