آشنایی دختران و پسران در فضای مجازی یا در پارک و خیابانها که در ادامه به رابطه آنها منجر میشود، علاوه بر زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی و دینی آسیبهای فراوانی را برای هر دو طرف مخصوصاً دختران به همراه دارد که گاهی جبران آن غیرممکن میشود. یکی از پروندههای آدمربایی که به تازگی در پلیس تهران تشکیل شده هم ریشه در همین رابطهها دارد.
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل دختر جوانی به اداره پلیس رفت و از دو پسر جوان به اتهام آدمربایی و سرقت اموالش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من آرایشگر هستم و در سالن آرایشگری در یکی از خیابانهای غربی تهران کار میکنم. چند روز قبل ساعت ۱۳:۳۰ از آرایشگاه بیرون آمدم تا به خانهام بروم. کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که خودروی پژو ۴۰۵ مشکی رنگی کنارم توقف کرد. سرنشین آن که پسر جوانی بود به بهانه پرسیدن آدرس از خودرو پیاده شد و ناگهان دست مرا کشید و با تهدید چاقو به زور مرا در صندلی عقب خودرو سوار کرد و راننده هم که پسر جوانی بود به سرعت راه افتاد. شروع به داد و فریاد کردم و از خودروهای دیگر درخواست کمک کردم، اما پسر چاقو به دست تهدیدم کرد و من هم مجبور شدم سکوت کنم. آنها مرا به بزرگراهی در جنوب تهران بردند و آنجا تمامی وسایل گرانقیمتم و هر چقدر پول و طلا داشتم به زور از من گرفتند. پس از این قصد داشتند مرا آزار و اذیت کنند که از ترس خودروهای دیگر مجبور شدند مرا رها کنند. دو پسر آدمربا مرا تهدید کردند اگر از آنها شکایت کنم من و خواهرم را که با هم زندگی میکنیم، میربایند و به قتل میرسانند. وی در پایان گفت: وقتی مرا از خودرو به پایین پرت کردند موفق شدم چند شماره از پلاک خودرو آنها را به ذهنم بسپارم.
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که متهمان از خود هیچ ردی به جا نگذاشته بودند مأموران با بررسی سامانه پلاک خودروها موفق شدند خودروی متهمان را شناسایی کنند. بررسیها نشان داد خودروی پژو۴۰۵ متعلق به پسر جوانی به نام شهباز است که او را بازداشت کردند. متهم در بازجوییها ابتدا منکر آدمربایی شد، اما وقتی با شاکی روبهرو شد به جرم خود با همدستی یکی از دوستانش به نام افروز اعتراف کرد.
دختر مورد علاقه دوستم را ربودیم تا جواب بله بگیریم
وی در ادعایی گفت: من و افروز دوست صمیمی و بچه یک محل هستیم. افروز مدتی بود با شاکی رابطه دوستانه داشت. آنها با هم از طریق شبکه اجتماعی تلگرام دوست شده بودند و قرار بود با هم ازدواج کنند. رابطه آنها ادامه داشت و هر چند روز یک بار داخل خیابان، پارک یا رستورانی یکدیگر را ملاقات میکردند و درباره زندگی آیندهشان با هم حرف میزدند تا اینکه افروز وارد کار خلاف شد. چند روز قبل افروز به سراغ من آمد و گفت: دختر مورد علاقهاش به او جواب رد داده و ارتباطش را با او قطع کرده است. افروز گفت که خیلی سعی کرده او را راضی کند، اما دختر مورد علاقهاش فهمیده بود افروز خلافکار است و سابقه زندان دارد و به همین دلیل ارتباطش را قطع کرده است. افروز نقشه ربودن دختر مورد علاقهاش را طراحی کرده بود و گفت: قصد دارد او را تهدید کند تا ارتباطش را ادامه دهد. وقتی از من خواست با او همکاری کنم من هم قبول کردم و دو نفری با خودروام به نزدیکی محل کار او رفتیم. وقتی شاکی از آرایشگاه بیرون آمد افروز از خودرو پیاده شد و با او حرف زد و بعد هم هر دو سوار خودروی من شدند و حرکت کردیم. در میانه راه افروز با دختر مورد علاقهاش مشاجره کردند و بعد هم او را با چاقو تهدید کرد. ما او رابه بزرگراهی در جنوب تهران بردیم و افروز هم اموالش را سرقت کرد و بعد هم تهدیدش کرد که رابطهاش را ادامه دهد.
وی در پایان گفت: افروز وقتی متوجه شد که دختر مورد علاقهاش شکایت کرده است به مکان نامعلومی گریخت، اما مأموران مرا قبل از فرار دستگیر کردند. متهم به دستور قاضی سهرابی برای ادامه تحقیقات و روشن شدن زوایایی پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. جستوجو برای متهم فراری ادامه دارد.