برای پایانی خوش رفته بودند، اما نشد. نشد که به رؤیاهایشان رنگ واقعیت بزنند. دست به دست هم دادند و به زمین و زمان زدند، اما دستشان خالیتر از آنی بود که در گام آخر و در آن ۹۰ دقیقه نهایی موفقیتهایشان را با معجزهای تاریخی تکمیل کنند.
تیم برانکو نفس کم آورد، نه، چون پسران سرزمین آفتاب تند و تیزتر از غرب آسیاییها بودند و جبران دو گل خورده در کاشیما ساکر به چیزی فراتر از معجزه نیاز داشت، تیم برانکو زمانی کم آورد که طاهری با وقاحت جعل سند کرد، زمانی کم آورد که طارمی بازگشتی شرمآور به جمع سرخپوشان داشت و مدیریتی که بویی از مدیریت نبرده بود سنگی به چاه انداخت که هیچ اتحادی موفق به خارج کردن آن نمیشد. تیم برانکو همان زمان بود که نفس کم آورد، وقتی که فیفا وقاحت را در رفتار مدیری دید که از کرده خود پشیمان نبود و انتظار داشت تا قوانین جهانی را هم با لابیگریهای دولتی به سود خود تغییر دهد. درست مثل گرفتن رضایت باشگاه ترک که رهاورد رفاقتهای سیاسی آقایان بود!
فیفا، اما همچون مراجع قانونی داخلی چشم بر این بیقانونی نبست و ضربه آن را نه طاهری که پرسپولیس خورد، آن هم در فینال لیگ قهرمانان آسیا و برابر کاشیما آنتلرز دست خالیتر از آن بود که بتواند معجزهای تاریخی و فراموش نشدنی رقم بزند.
هیچ جایی برای گله به برانکو و یارانش نیست، حتی تماشاگرانی که از نخستین ساعات روز خود را به آزادی رسانده بودند و شب هنگام نای رفتن نداشتند هم نتوانستند بعد از سوت پایان بازی تیم پروفسور را تشویق نکنند. تماشاگرانی که مغموم از کوتاه ماندن دست تیمشان از جام با دنیایی از اندوه راه خانه را در پیش گرفته بودند هم نتوانستند ایستاده پرسپولیس خسته را تشویق نکنند. تشویقی که بیش از هر چیزی قلب بازیکنان تیم را شکست، همانهایی که با اتحادی مثالزدنی و غیرتی بیمانند از سد تیمهایی، چون الدحیل و السد گذشته بودند. همانهایی که اجازه ندادند دلارهای نفتی تیمهای حاشیه خلیج همیشه فارس یا حتی بازیکنانی، چون کاپیتان سابق بارسا سدی مقابلشان برای رسیدن به فینال شود. همانهایی که در فینال کم آوردند، درست مثل کورس پیکان و بنز که هر اندازه هم که اولی معرفت بگذارد برای رانندهاش، نمیتواند به پای موتور دومی برسد و دستآخر کم نیاورد!
حالا برانکو هم دیگر حرفی برای گفتن ندارد. او همه تلاشش را کرد، درست مثل تکتک شاگردانش. نیمکت ذخیرههای او، خود گویای همه چیز بود، نامهایی که حتی در لیگ هم شنیده نشده بودند!
او حالا متأسف است، متأسف از بابت جامی که از دست رفت، اما خردهای نمیتواند به یارانش بگیرد، وقتی میداند آنها هرچه در توان داشتند، گذاشتند: «گلهای ندارم. با این جوانها نمیتوانستیم مقابل کاشیما هجومی باشیم. با بازیکنانی که تجربهشان در لیگ قهرمانان بیشتر از لیگ است باید متفاوت بازی میکردیم. متأسفم، متأسفم که قهرمان نشدیم، در حالی که میتوانستیم به این مهم برسیم.»
کاپیتان پرسپولیس هم میگوید که فوتبال همین است. او باتجربهتر از آن است که بخواهد آنقدر اسیر این ناکامی شود که تیمش روحیهاش را ببازد. پرسپولیس حالا باید در لیگ و جام حذفی ادامه دهد. تیم برانکو باید داستان این فینال را به فراموشی بسپارد و به لیگی فکر کند که باید بازیهای عقب افتادهاش را بدون ملیپوشان خود برگزار کند، بدون بیرانوند و نوراللهی، آن هم در حالی که انصاری نیز رباط پاره کرده، ماهینی هم که پیشتر مصدوم شده بود و عالیشاه که به تازگی دوباره به جمع مصدومان پیوسته تا دست پرسپولیس خالیتر از هر زمان دیگری برابر پیکان، سپاهان و ذوبآهن باشد!
پرسپولیس، اما در شبی که نتوانست جام را بالای سر ببرد، خیلی چیزها را ثابت کرد و به رخ کشید که مهمترین آن بدون شک امنیت مثال زدنی ایران بود. پرسپولیس در مقابل چشمان رئیس فیفا و AFC امنیت ایران را به رخ کشید، آن هم در روزهایی که شیخ سلمان از شکست ایران در دادگاه CAS برابر زیادهخواهی عربستانیهای مغرض پرده برداشت. امنیتی مثال زدنی که چند سالی است سعودیها سعی کردند با خباثت آن را مخدوش کنند، اما در فینال تاریخی پرسپولیس به رخ دنیا کشیده شد، آن هم در شبی که پرسپولیس برنده جام نبود و میتوانست به شکلی دیگر باشد، اما نه وقتی که اینجا ایران است.