عباس آخوندی که چندین بار خودش گفته است نمیتواند اوضاع شهری را مدیریت کند، حالا قرار است شهردار تهران شود. وزیر سابق مسکن و شهرسازی آنقدر ناکارآمدی داشت که حتی صدای همخطیهای خودش را هم درآورد. با همه این تفاصیل شورای پنجم پایتخت که در سیاسیکاری شهره آفاق شده است، به همین آخوندی با همین سابقه رو آورده است؛ چرا؟! چون در هر حال برای اینها سیاست و زد و بند بر کار و خدمت اولویت دارد. لیدر شورای پنجم، غلامحسین کرباسچی هم همین دو روز پیش گفت: «ما که تعارف نداریم، انتخاب شهردار تهران سیاسی است»! به هر حال آخوندی که سه هفته پیش صریح و کتبی خطاب به رئیسجمهور گفته بود «به نظر نمیرسد در ارتباط با روش بازآفرینی شهری بتوانم کار مؤثری انجام دهم» بیشترین اقبال را برای شهردار شدن در تهران دارد؛ ۱۶ نفر از شوراییهای پایتخت به او رأی دادهاند، حالا شورای پنجم شهر پس از انتخاب دو شهردار و دو سرپرست دوباره با غیرقابل باورترین گزینه ممکن به پایتخت ایران حملهور شد؛ تهران شهر بیدفاع!
تا پیش از این کارشناسان حوزه شهری و سیاسی بر این عقیده بودند که شورای پنجم، سیاسیترین و ناکارآمدترین شورای شهر است، اما حالا باید نوشت شوراییها حتی سیاسی هم نیستند، چون اگر خرد و دوراندیشی سیاسی داشتند لااقل برای حفظ سبد رأی خودشان در دو سال دیگر هم که شده ناکارآمدترین چهره سیاسی را شهردار تهران نمیکردند.
روز گذشته اعضای شورای شهر تهران بین چهار گزینه موجود برای تصدی شهرداری رأیگیری کردند که درنهایت دو نامزد به دور بعدی رفتند: عباس آخوندی با ۱۶ رأی و پیروز حناچی با ۱۱ رأی. با وجود مخالفتهای گستردهای که علیه شهردار شدن آخوندی از طیفهای مختلف سیاسی صورت گرفته است و این انتقادات چند روز اخیر بیش از پیش هم شده است، ولی زدوبند شوراییها ظاهراً قرار است آخوندی را شهردار کند.
آخوندی که خودش این روزها مسئله اساسی سیاسی شدن مدیریت شهری است، روز گذشته در صحن شورا ضمن ارائه برنامههای خود در کمال تعجب گفت:: «نباید پا را از گلیم فراتر گذاشت و شهرداری را درگیر فضاهای سیاسی کرد. شهرداری تهران باید از حیطه جنگ قدرت بیرون برود و تبدیل به نهاد اجتماعی شود که بزرگترین تولید آن خلق امید است!»
بازآفرین شهر نیستم!
آخوندی به بازآفرینی شهری اشاره کرد و گفت: «باید جنبههای عینی شهر و جنبههای ذهنی شهروندان را در بازآفرینی شهری مورد توجه قرار دهیم. شهرداری تهران باید به ستاد بازآفرینی تبدیل شود.»
اظهارات روز گذشته آخوندی درست برخلاف متنی است که وی برای استعفایش خطاب به رئیسجمهور نوشته بود. او ۲۸ مهرماه در متن استعفانامهاش که در آن به نوعی مانیفست لیبرالی خودش را هم شفاف اعلام میکند، گفته بود: «پیرو سه بار درخواستی که سال گذشته از محضر جنابعالی (رئیسجمهوری) داشتم اجازه میخواهم از خدمت شما از دولت رخصت بخواهم. به نظر نمیرسد در ارتباط با روش بازآفرینی شهری مورد نظر جنابعالی بتوانم کار مؤثری انجام دهم. من براین اعتقاد هستم که سه اصل پایبندی به قانون، احترام به حقوق مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی را در هیچ شرایطی نباید زیرپا گذاشت.»
حالا همین وزیری که دلیل استعفایش را بیاعتقادی به بازآفرینی شهری اعلام کرده است، قرار است با رأی شوراییها، تهران را بازآفرینی کند!
اشتغال به حاشیه بهجای کار
سند سومین شهرداری پایتخت ظرف یک سال گذشته در حالی قرار است به نام آخوندی زده شود که تهران در شرایط فعلی بیدفاعترین شهر ایران است. از طرف دیگر، کمکاریهای شورای یکدست اصلاح طلب – اعتدالی پایتخت هم قرار است پشت انتخاب آخوندی پنهان شود. شورایی که مرور کارنامه دو ساله اجرایی آن چیزی جز عوض کردن نام چند خیابان و میدان و انتخاب شهرداران مریض یا بازنشسته به دست نمیدهد حالا با یک انتخاب سیاسی دیگر در پی اشتغال اذهان به حاشیه مستمر است تا بلکه ناکارآمدی اجرایی کمتر به چشم بیاید.
همین که مجموعه تیترها و مطالب حوزه مدیریت شهری تا ماهها معطوف به شخص آخوندی باشد، شوراییها به هدف خود (بر صدر نشاندن حاشیه به جای متن) رسیدهاند. با اختلافات مبرهنی هم که بین آخوندی و دولت وجود دارد، این حاشیه پررنگتر و ادامهدارتر هم خواهد شد. تهران و به دنبال آن همه ایران اکنون به همکاری تمام قوا برای بازآفرینی و بهبود اوضاع مدیریت شهری نیاز مبرم دارد، ولی با اختلافی که شهردار آینده تهران با مجموعه دولت خواهد داشت، باید منتظر پسرفت امور اجرایی شهر بود، نه پیشرفت و بهبود.
پایتخت، موش آزمایشگاهی برای حکمرانی جناحی
از طرفی دیگر هم اظهارات اخیر آخوندی نشان میدهد که او در پی پیادهسازی مدل خاص حکمرانی خود در تهران است. مدلی که رنگ و بوی لیبرالی و به کار حداقلی اعتقاد و ایمان دارد. آخوندی روز گذشته در صحن شورا به صراحت باز هم بر خطوط پررنگ لیبرالی در نحوه مدیریت آینده تهران و حکمرانی خاص پایتخت اشاره کرده است: «اعتقاد دارم شهر، سازمان اجتماعی و سلول تشکیلدهنده آن انسان متمدن عضو سازمان مدنی است. اگر بپذیریم که شهر سازمان اجتماعی است باید بپذیریم که این سازمان نیاز به یک نظام حکمروایی شهری دارد که باید دارای استقلال نیز باشد و هویت آن به درستی تعریف شود. در حال حاضر در این میان یک نظام حکمروایی ملی داریم و فقط دولت مرکزی وجود دارد به این ترتیب مفهوم دولت محلی پذیرفته شده نیست و دولت محلی نیز وجود ندارد. این در حالی است که دولت محلی در سایر کشورها پذیرفته شده است و برخی از کشورها نیز نظام سه سطحی را پذیرفتند و سطح ایالتی نیز به آن اضافه شده است.»
غلامحسین کرباسچی که پیش از این تأیید کرده بود برای بستن لیستهای شورای پنجم، میلیاردی از اعضا پول گرفته شده است، دو روز پیش گفت: «همه گزینههای شهرداری تهران سیاسی هستند تعارف نداریم. افرادی که انتخاب میشوند، نوع انتخاب و نوع برخوردها سیاسی است.»
انتخاب آخوندی به عنوان شهردار تهران مؤید دو موضوع جدی دیگر هم هست؛ برای اصلاحطلبان مهم است که مدیران لیبرالی و تئوریک باشند، نه اسلامی و اجرایی، چون آخوندی بارها بر منش لیبرالی خودش تأکید کرده و بارها تلاش ناکام داشته است که خود را تئوریک و نظریهپرداز جا بیندازد. ترجیح سیاست بر خدمت که بر زبان پدرخوانده شورای پنجم هم آمده است، تهران را فشلتر از قبل خواهد کرد. از هم اکنون باید منتظر چالشهای جدی مدیریت شهری در پایتخت و به تبع آن در سراسر ایران بود.