زندگی بشر از بدو ایجاد تاکنون دستخوش تغییرات فراوانی شده و هر کدام دارای علت و معلولی بودند که در سرنوشت و مسیر تکامل انسان نقش بسزایی را بازی کردند. میتوان یکی از این علتها را فضای مجازی نام برد که امروزه توانسته دنیای پیرامون و زندگی بشر را تحتالشعاع قرار دهد.
حال از ورود و خروج این مقوله ساده، پرحاشیه و گهگاهی خانمانبرانداز به زندگی بشر امروز یا مدرن یا باکلاس یا فرهیخته و الی غیر بگذریم بحث تبادل اطلاعات و استفاده از آن است و اینگونه رفتارها برای زندگی و توسعه اجتماعی، پیشرفت ملی بسیار واجب و لازم است. برای صورت گرفتن این مهم باید نکتهای را که پرمعما و معنی است درنظر گرفت و آن واقعی بودن یا دارای سند و منبع قابل تأیید است که ضربالمثل شنیدن کی بود مانند دیدن را با اجازه صاحب ضربالمثل کمی تغییر میدهیم و میگوییم خواندن و ندیدن کی بود مانند دیدن و آن را که برای فضای مجازی امروز ما کاملاً صادق است استفاده میکنیم. تمام پیامهای دریافتی را در دو حالت خواندن و نفهمیدن و یا در حالت نفهمیدن در نفهمیدن با نگه داشتن انگشت اشاره بر اطلاعات دریافتی و انتخاب تیک ارسال گروهی یا فردی برای عزیزان فوروارد میکنیم. اتفاقی که در این بین میافتد در گام اول طرف روبهرو، چون به ما اعتماد دارد به مطلب استناد، اتکا و عمل میکند و او نیز خود دوباره ناقل ویروس کپی کردن میشود. آنقدر این چرخه ادامه پیدا میکند که تقریباً تمام ساکنان فضای مجازی ویروس کپیکاری را میگیرند و بر اساس تحقیقات گویا قابل درمان هم نیست و اگر درمان هم بشود زمان زیادی باید صرف بیمار شود. اما آسیب اصلی زمانی رخ میدهد که خلاف مطلب ارسالی در کاربرد و عمل ثابت شود و در این لحظه بزرگترین ضربه بیاعتمادی از عزیز دریافتکننده به بیچاره ارسالکننده وارد میشود و در اثر تکرار باعث میشود که مستأجرین فضای مجازی تبدیل به ساکنان بدون اعتماد در فضای واقعی شوند. نکته اینجاست که در محیط مجازی، واقعی زندگی کنیم و برای اعتبار و آبروی خود هم که شده قبل از ارسال با منطق خود و منابع موجود و تفکر سنجش کنیم. بارها دیدیم و شنیدیم و خواندیم حتی مطالبی در حوزه سلامت از کانال یا گروهی که سازندگان آنها مشخص نیستند را دریافت و اجرا کردیم و چه آسیبهای جسمانی به فرد وارد شده و یا اینکه بر اساس خبری از همین دسته دریافتها چه حاشیهها و آسیبهای روحی برای فرد و اجتماع ایجاد شده و با گذشت اندک زمانی عدم صدق خبر ثابت میشود، ولی از اعتبار ما کاسته میشود. برای سلامت روح و روانمان و برای اعتماد ساخته شده در جامعهمان ارزش قائل باشیم و بهگونهای باشیم که مشخصه خودم کردم که لعنت بر خودم باد نباشیم.