تحریم همواره از استراتژیهای ثابت غرب در واداشتن بسیاری از ملتها به اطاعت از اراده سیاسی مطلوب خود با اهرم فشار سیاسی و درماندگی اجتماعی بوده است. ایران اسلامی نیز به عنوان یک کشور ژئوپلتیک برای غرب از این قاعده مستثنی نبوده است. «ایلان برمن» معاون اندیشکده شورای سیاستگذاری امریکا و از حامیان چشمانداز تغییر حکومت ایران، درکتاب خود تحت عنوان «مبارزه با تهران» از راهبردهای تهاجمی متعدد جهت رویارویی با ایران سخن به میان میآورد. این استراتژیها که در جهتدهی سیاستهای ایالات متحده در برابر جمهوری اسلامی اثرگذار بوده است، اینک در اثر تحریمهای پسابرجامی درآستانه شکست و ناکامی قرار گرفته است و بیشک نقشی شگرف در افول سیاسی امریکا خواهد داشت:
۱- برمن مینویسد: «در مبارزه امریکا برای سلطه بر فکرها هیچ میدان جنگی مهمتر از نبرد با جمهوری اسلامی نیست... دراین مسیر امریکا به مهمترین ابزاری که نیاز دارد ارتش جهانی (از متحدان) است.»
این درحالی است که خروج امریکا ازبرجام و ازسرگیری تحریمها منجر به پیدایش رگههای اعتراضی نوظهور نسبت به این دست سیاست ها، حتی درمیان حلقه متحدان اروپایی ایالات متحده شده است. هزینه یکمیلیارد یورویی دولت آلمان ذیل ضمانتنامههای اعتباری جهت جلوگیری از اثرگذاری تحریم درروابط شرکتهای آلمانی باایران، عدم پذیرش تصمیم امریکا از سوی وزرای خارجه کشورهایی، چون اسپانیا، آلمان، روسیه، حرکت به سمت استقلال اروپا ازامریکا در مناسبات بازار بینالملل و سازوکاریابیهایی چون spv (وسیله پرداخت ویژه باایران) همه نشان از این مهم داردکه تحریم ها، اجماع و پیوستگی حول امپریالیسم سیاسی امریکا را به عنوان مهمترین ابزاری که به بیان برمن، امریکا در مقابل ایران بدان نیاز دارد، باچالشی جدی روبهرو کرده است.
۲- راهبرد دیگر برمن و همکارانش یک سازوکار ایدئولوژیک میانمدت شامل تربیت رهبران سیاسی در داخل و قدرت افزایی آنان، موازیسازی از درون و تبادلات چهره به چهره به واسطه آنان میباشد که تحت عنوان کاتالیزور از آن نام میبرد. برمن شرط فعالسازی این راهبرد را جنگ افزار سیاسی یا همان دیپلماسی میداند که قادر خواهد بود پرده آهنین داخل ایران نسبت به نفوذ امریکا را (همانند آنچه در بلوک شرق پیادهسازی شد) از میان بردارد. لیک آغاز مجدد تحریم ها، تشدید بیاعتمادی و تکانه اعتراضی نسبت به امریکا از داخل کشور که راهپیمایی۱۳آبان ۹۷ آخرین و بارزترین آن است و شعارها و رفتارسنجی مردم در این راهپیمایی که مورد تحلیل بسیاری از رسانههای جهان، چون euronews قرار گرفت. افزایش همبستگی درونی با هر نگرش سیاسی و اعتقادی مقابل امریکا، شواهدی دال بر اثرگذاری منفی تحریمها بر این راهبرد و معکوسسازی نتایج آن است.
۳- افزایش بودجه برنامهسازی و شبکهسازیها با هدف نمایش وقایع داخل ایران، استراتژی دیگری است که برمن تحت عنوان مبارزه موفق سیاسی باایران از آننام می برد.
افزایش ۵ /۱ برابری بودجه تلویزیونملی ایرانیان (NITV) و رادیو صدای ایرانیان (KSRT) در سال۲۰۱۰ و سپس دو برابری درسال۲۰۱۲ و رشدتصاعدی شبکهسازیها که موسسه امریکن اینترپرایز از آن سخن میگوید، باهدف تصویرسازی هدفمند از جمهوری اسلامی نمونه آن است. برمن به طور اخص بر انعکاس (تصویرسازی جعلی) دو خصیصه جنگطلبی و رادیکال بودن حول جمهوری اسلامی تأکید میکند. این در شرایطی است که دور جدید تحریمها پس از حضور ایران پای میز مذاکره و انجام تعهدات و رویارویی مجدد با بدعهدیها منجر به تصویرسازی خلاف اراده امریکا از خود و ایران اسلامی در سطح جهان شده است و این امریکاست که در مظان اتهام رادیکال گرایی و دوری از صلح جهانی قرار گرفته است. سخن وزیر خارجه اسپانیا در نشست اخیر با همتای روسی خود که گفت: «دوران آن به سرآمده که گمان کنیم هرکه با ما نیست علیه ماست و باید حذف گردد» نشانی بر رادیکال انگاری از امریکا در اندیشه همپیمانان خویش است. تحریمها نه تنها استراتژی تخریب چهره ایران درداخل و خارج را ناکام گذارد بلکه به جرئت میتوان گفت: به ابزاری جهت نمایش حقیقت ایالات متحده به جهان تبدیل شده است و نقش مهمی در تغییر موازنات به نفع ایران خواهد داشت.
۴- برمن میافزاید: «هدف امریکا نباید صرفاً بازدارندگی هستهای ایران باشد، افزون بر آن باید در پی توقف زمینههای فلوشیپی (روند پژوهشی توسعهای در محیطهای علمی) و وابستهتر کردن اقتصادی و سیاسی و... ایران برآید.»
این راهبرد که در سند۲۰۰۹حلقه سیاستساز بنیاد هریتیج نیز با عنوان «حمله پیشگیرانه» بر آن تأکید شده است، با اعمال تحریمهای پسابرجامی در آستانه شکست قرار گرفته است. تجربه تحریمهای گذشته توقف فعالیت هستهای ایران را نشانه رفت، اما منجر به رشد و خودکفایی کشور در این زمینه و صنایع دیگر، چون موشکهای دوربرد و فضاپیماها، پتروشیمی و... گردید، نشانگر آن است تحریمهای نفتی ایران فرصتی جهت رهایی از وابستگی به اقتصاد نفتی و گسترش سازوکارهای صادرات غیرنفتی مانند فولاد و سنگآهن و... را فراهم خواهد آورد.
تحریمهای ایالات متحده در میادین مختلف برخلاف مسیر سایر استراتژیهای تهاجمی امریکا (علیه ایران) قدم برمیدارد و این مهم تنها امریکا را رویاروی امریکا قرار داده است و منافع آن را با ارادهای مافوق بشری روانه سبد جمهوری اسلامی خواهد کرد.
همچنین شکنندگی تحریمها و معافیتهای پیاپی از سوی امریکا به هشت تن از مشتریان نفتی ایران در آغاز راه و تجربه ایران از تحریمهای گذشته که گستره آن به سال۵۹ میرسد، عوامل مهم دیگری است که در مدیریت استراتژیک تحریم به کمک جمهوری اسلامی آمده و امریکا را به دست خود در سرازیری افول دیپلماتیک گرفتار میکند.