مرد معتادی که به خاطر نرفتن به کمپ ترک اعتیاد حادثه مرگبار آتشینی را برای پسرش رقم زده بود ادعا کرد آتش زدن پسرم اتفاقی بود.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه یکشنبه ۲۹مهرماه امسال مأموران کلانتری نازیآباد با تماس تلفنی شهروندی از آتش زدن مرد جوانی در خانهای حوالی یاخچیآباد در جنوب تهران با خبر و راهی محل شدند. مأموران در محل حادثه دریافتند لحظاتی قبل مرد ۵۸ساله معتادی، وقتی متوجه شد پسر ۴۰سالهاش و همسرش قصد دارند او را برای ترک اعتیاد به کمپ منتقل کنند با بنزین پسرش را آتش زده و در ادامه هم پیکر سوخته او را به بیمارستان شهید مطهری منتقل کرده است.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، روز یکشنبه ۱۳آبانماه به مأموران پلیس خبر رسید مرد مصدوم بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان جان باخته است. بدین ترتیب با فوت مرد جوان پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور قاضی سجاد منافیآذر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات وارد عمل شدند.
بررسیهای مأموران نشان داد قاتل پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. در نهایت مأموران نیمهشب یکشنبه مخفیگاه متهم را در خیابان شهید رجایی شناسایی و وی را دستگیر کردند.
متهم صبح دیروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد و از سوی قاضی منافیآذر مورد بازجویی قرار گرفت.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: متهم پس از اعتراف به جرمش برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
پسرت با شما زندگی میکرد؟
بله، مدتی بود که با همسرش اختلاف داشت و همراه من و همسرم زندگی میکرد.
چرا با همسرش اختلاف داشت؟
معتاد بود و با اینکه پسر نوجوانی داشتند همسرش به او اعتماد نداشت و خانوادهاش از من خواسته بودند برای ادامه زندگی به آنها ضمانت اجرایی بدهم.
ضمانت دادی؟
بله دادم، اما بعد فهمیدم که پسرم و عروسم قصد دارند از من کلاهبرداری کنند.
بیشتر توضیح بده؟
پسرم ۱۷سال قبل ازدواج کرد. کار درست حسابی نداشت و من برای او خودروی زانتیایی خریدم تا در هتلی کار کند. او شروع به کار کرد و ماهی ۱۰تا ۱۵میلیون تومان درآمد داشت وضع مالیاش خوب شد، اما خیلی زود به مواد مخدر تریاک معتاد شد. پس از این همسرش سر ناسازگاری گذاشت و از خانه قهر کرد. بعد از این خانوادهاش از من خواستند برای ادامه زندگی آنها ضمانت اجرایی بدهم. به خاطر اینکه نوهام را دوست داشتم خانه مادریام را به عنوان ضمانت اجرایی در اداره ثبت به نام برادر عروسم زدم. بعداً فهمیدم که آنها قصد دارند مادر پیرم را به آسایشگاه و مرا هم که معتاد هستم به کمپ ترک اعتیاد ببرند و بعد هم خانه را بالا بکشند. من قبول نکردم و مادرم هم فوت کرد و ضمانت اجرایی را هم باطل کردم.
گفته شده پسرت قصد داشته تو را به کمپ ترک اعتیاد ببرد که او را آتش زدی؟
نه، به خاطر این موضوع نبود.
چرا آتش زدی؟
پسرم خانه من زندگی میکرد. او معمولاً در اتاق نشیمن میخوابید. آن شب من در اتاق نشیمن دراز کشیده بودم که از روی من رد شد و پای مرا لگد کرد. وقتی به او اعتراض کردم کمی آنطرفتر برود شروع به فحاشی کرد. مادرش هم از او طرفداری کرد و پسرم در ادامه به مادرم فحاشی کرد که خیلی عصبانی شدم و به پارکینگ رفتم و مقداری بنزین از موتور سیکلتم داخل ظرفی ریختم تا او را بترسانم. وقتی به داخل اتاق آمدم تصمیم گرفتم خودم را آتش بزنم تا از دست این زندگی راحت شوم که او جلو آمد و بنزینها روی پیراهنش پاشیده شد. بدنش بنزینی شد و پیراهنش را در آورد و دور گردن من انداخت که ناخودآگاه فندک را روشن کردم و پسرم آتش گرفت.
فرزند دیگری هم داری؟
بله، یک دختر دارم که ازدواج کرده و یک پسرم ۱۲سال است که امریکا زندگی میکند.
الان چه حسی داری؟
قصد کشتن پسرم را نداشتم واین حادثه اتفاقی بود. پسرم را دوست داشتم و الان هم خیلی پشیمان هستم. چون هیچ پدری نیست که آرزوی کشتن پسرش را داشته باشد.