برای سومین بار به دام ژاپنیها افتادیم و با رفتن به سبک فوتبال حریف، نتیجه را واگذار کردیم. بازی رفت فینال یک مسابقه استراتژیک بود. برانکو بازی با تیمهای عربی را یاد گرفته، اما بازی با تیمهای نژاد زرد شرایط خاصی دارد که برای مربی و بازیکنان ما ناشناخته است. ژاپنیها فوتبال ما را خوب میشناسند، به همین دلیل است که بارها ایران را حتی در آزادی شکست دادهاند. آنها به سرعت فوتبال اضافه کردهاند و فوتبال را از سرعت معمولی خارج میکنند. در این حالت اگر سرعت اضافه بازی را کم کنیم میتوانیم با آنها مقابله کنیم، اما اگر بخواهیم همپای آنها پیش برویم و وارد این سرعت اضافه شویم در دامی که برایمان پهن کردهاند، میافتیم و میبازیم، درست مثل بازی رفت، چراکه بازیکنان در این سرعت اضافه تمرین نکردهاند و کوچینگ نشدهاند. پرسپولیس در کاشیما ساکر در نیمه نخست انرژی زیادی سوزاند، به طوری که مربی آنها بعد از بازی گفت: بعد از فوتبال سرعتی، نیمه نخست منتظر تغییر شرایط بودیم. این همان چرخش فیزیولوژیکی بدن بازیکنان ما بود که در فوتبال انفجاری ژاپن به شکست منجر شد و برانکو باید برای بازی برگشت فکری به حال آن کند تا اسیر یکی دیگر از این انفجارهای ژاپنی نشود. اگر وارد بازی ژاپنیها شویم، شکست میخوریم. ما باید این تیم را به سبک خودمان بیاوریم. ما فوتبال خاص خودمان را داریم. وقتی توپ دست ماست، اگر حریف پرس کند، بلد نیستیم توپ را انتقال بدهیم و در این مواقع توپ را به جلو میفرستیم. زمانی هم که حریف توپ را از ما میگیرد، ما برای پس گرفتن توپ بازی نمیکنیم، یعنی مثل اروپاییها برنامه خاصی برای این گونه مواقع نداریم. از طرفی وقتی توپ را میگیریم، نمیتوانیم از تجمع دفاعی خارج شویم و با توپ بازی کنیم، در نتیجه یکشبه ضدحمله میزنیم. شدت فوتبال ما پایین است و نباید فوتبال را با شدت بالا بازی کنیم، چون بدن هیچکدام از بازیکنان ما برای این فوتبال جواب نمیدهد. کاشیما در گلزنی ابزار خوبی دارد، اما در دفاع ضعیف و آسیبپذیر است. باید اول به گل نخوردن فکر کنیم. چیدمان خط دفاعی پرسپولیس هم خوب جواب نداد. مثلاً در دفاع چپ بازیکنی که حضور دارد، مهره تکنیکی این پست نیست و تعداد لو دادن توپ بالاست. پرسپولیس اگر در این خط به دنبال استحکام بیشتر است باید فکری به حال هافبک خود کند.