استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام درباره مهریه اینگونه مینویسد: «مرد هنگام ازدواج یک «پیشکشی» تقدیم خود زن میکند و هیچ یک از والدین حقی به آن پیشکشی ندارند. زن در عین اینکه از مرد پیشکشی دریافت میدارد، استقلال اجتماعی و اقتصادی خود را حفظ میکند. اولاً به اراده خود شوهر انتخاب میکند نه به اراده پدر یا برادر. ثانیاً در مدتی که در خانه پدر است، همچنین در مدتی که به خانه شوهر میرود کسی حق ندارد او را به خدمت خود بگمارد و استثمار کند. محصول کار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگری و در معاملات حقوقی خود احتیاجی به قیمومت مرد ندارد.»
از نگاه استاد، مرد از لحاظ بهرهبرداری از زن، فقط حق دارد در ایام زناشویی از وصال او بهرهمند شود و مکلف است مادامی که زناشویی ادامه دارد و از وصال زن بهرهمند میشود، زندگی او را در حدود امکانات خود تأمین کند.
اسلام با پذیرش چنین نگاهی زناشویی را بر این اساس بنیان نهاده است. در قرآن کریم هم آیات زیادی هست که تأکید میکند مهر زن به خود زن تعلق دارد نه به دیگری. مرد باید در تمام مدت زناشویی عهدهدار تأمین مخارج زندگی زن شود و در عین حال درآمدی که زن تحصیل میکند و نتیجه کار او، به شخص خودش تعلق دارد نه به دیگری. مهر با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد. زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین بفروشد.
استاد مطهری در رابطه با فلسفه مهریه تأکید میکند: زن در مرد تأثیر فراوان داشته است. تأثیر زن در مرد از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای خود را مدیون زن و خودداریهای ظریفانه زن است، مدیون حیا و عفاف زن است. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اول به زن مهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میشود. همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کند و به دنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکشاند، مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر درباره خود وادارد و آنها را تا سرحد کشته شدن ببرد، حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد مستور نگه دارد و خود را اسرارآمیز جلوه دهد، الهامبخش مرد و خالق عشق او باشد، هنرآموز و شجاعتبخش و نبوغآفرین او واقع شود، در او حس «تغزّل» و ستایشگری به وجود آورد و او به فروتنی و خاکساری و ناچیزی خود در مقابل زن به خود ببالد، همان قدرت میتوانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیهای به نام «مهر» تقدیم او کند.
از نگاه استاد مطهری مهر مادهای است از یک آییننامه کلی که طرح آن در متن خلقت ریخته شده و با دست فطرت تهیه شده است. وی با اشاره به این آیه قرآن کریم «وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» مینویسد: یعنی کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه و پیشکشی است از جانب شما به آنها، به خودشان بدهید.
قرآن کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است:
اولاً با نام «صدُقه» (به ضم دال) یاد کرده است نه با نام «مهر». صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفته میشود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است. بعضی مفسرین مانند صاحب کشّاف به این نکته تصریح کردهاند؛ همچنانکه بنا به گفته راغب اصفهانی در مفردات غریبالقرآن علت اینکه صدَقه (به فتح دال) را صدقه گفتهاند این است که نشانه صدق ایمان است. دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر (هُنَّ) به این کلمه میخواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه به پدر و مادر؛ مهر مزد بزرگ کردن و شیر دادن و نان دادن به او نیست. سوم اینکه با کلمه «نحله» کاملاً تصریح میکند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشکشی و عطیه و هدیه ندارد. در اسلام این آیین منسوخ شد و پدر زن حق ندارد مهر را مال خود بداند، هرچند هدف و منظورش این باشد که آن را صرف و خرج دختر کند. این خود دختر است که اختیار آن مال را دارد که به هر نحو بخواهد مصرف کند. در روایات اسلامی تصریح شده که این گونه مهر قرار دادن در دوره اسلامیه روا نیست. قرآن تصریح میکند که مهر عنوانی جز عطیه و پیشکشی ندارد. بهعلاوه، اسلام قوانین اقتصادی خود را آنچنان تنظیم کرده که مرد حق هیچگونه بهرهبرداری اقتصادی از زن ندارد. در این صورت چگونه میتوان مهر را به عنوان قیمت زن یاد کرد؟