کد خبر: 931896
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۵۲
وقتی پدیده بن سلمان در عربستان ظهور کرد، بسیاری او را صدام جدید خاورمیانه نامیدند. در ایران، کشوری که چندین سال از تاریخ معاصر خود را در برخورد مستقیم با دیکتاتور بغداد به سر برده است، شباهت میان این دو بیشتر احساس می‌شد.
غلامحسین بهبودی
وقتی پدیده بن سلمان در عربستان ظهور کرد، بسیاری او را صدام جدید خاورمیانه نامیدند. در ایران، کشوری که چندین سال از تاریخ معاصر خود را در برخورد مستقیم با دیکتاتور بغداد به سر برده است، شباهت میان این دو بیشتر احساس می‌شد. بن‌سلمان دقیقاً همان راهی را می‌رود که چندین دهه قبل صدام رفته بود. از تسویه‌حساب داخلی گرفته تا شاخ و شانه کشیدن‌های منطقه‌ای، رفتار هر دو از یک جنس است. حالا که به نظر می‌رسد نشانه‌های افول زودهنگام بن سلمان در ماجرای خاشقچی دیده می‌شود، بد نیست نگاهی به دوران صعود و سقوط صدام بیندازیم که تمامی در جنگ تحمیلی به ایران رقم خورد.

صدام نامی بود که از زمان روی کار آمدن بعثی‌ها در عراق مرتب از رسانه‌های این کشور شنیده می‌شد. ظاهراً او نفر دوم پس از حسن البکر رئیس‌جمهور عراق بود، اما در اصل با در اختیار گرفتن نهاد‌های امنیتی، صدام فرد شماره یک عراق به شمار می‌رفت. چنانچه در خردادماه ۱۳۵۸، به‌راحتی حسن البکر را وادار به کناره‌گیری از قدرت کرد. سپس در یک شوی تلویزیونی، مخالفان خود در حزب بعث را مقابل لنز دوربین‌ها بازداشت و راهی ناکجاآباد کرد.

نظیر چنین مناسباتی در عربستان نیز دیده می‌شود. ظاهراً محمد بن سلمان مشروعیت خود را از سلمان می‌گیرد، اما پادشاه لرزان و رو به زوال عربستان، تمامی اختیارات خود را به پسر محبوبش واگذار کرده است. او نیز اولین قدم‌های تثبیت خود را با بازداشت شاهزاده‌های همخون سعودی خود برداشت. خرید‌های تسلیحاتی کلان انجام داد و نام ایران را رکن ثابت ادبیات سیاسی خود قرار داد.

عربستان اگر با پول‌های نفتی، وسعت خاک و میزبانی از اماکن مقدس مسلمانان کشوری مهم در جهان اسلام و عرب به شمار می‌رود، عراق، اما این موقعیت را دارا نبود. جنگ با ایران به صدام این فرصت را داد تا از سایه برادر‌های بزرگ‌تری مثل مصر و عربستان ولو برای مدت معینی خارج شود. هرچند همچنان محتاج کمک‌های نقدی و فکری اخوان کبیر در طول جنگ با ایران بود. آنچه نام عراق را بیش از حد بر زبان‌ها انداخت، تداوم جنگ با کشور بزرگی، چون ایران بود. اگر بعثی‌ها با ۲۵۰ هزار نفر به ایران حمله کردند، در تداوم جنگ و خصوصاً بعد از سلسله شکست‌های سال ۶۱، همان‌ها که از فتح بستان گرفته تا فتح خرمشهر ادامه یافتند، ناچار به گسترش سازمان رزم خود شدند، اما این مورد جز با کمک‌های تسلیحاتی غرب و شرق امکانپذیر نبود. از همینجاست که گسترش فوق عادی سازمان رزم ارتش بعث عراق، از سال ۶۱ شروع شد و بعد از سال ۶۵ به شکل افسارگسیخته‌ای ادامه یافت. مادامی که عراق در برابر دشمنی، چون ایران می‌جنگید، کمک‌های تسلیحاتی ابرقدرت‌ها بدون اشکال صورت می‌گرفت، اما در پایان جنگ، وقتی که شمار ارتش کارکشته و آموزش‌دیده عراق به بیش از یک میلیون نفر رسید، غرب که در فروپاشی شوروی یکه‌تاز میدان بود، خود را در برابر دیکتاتوری بی‌منطق می‌دید که یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های جهان را در اختیار دارد. غولی به نام صدام که حالا از شاخ و شانه کشیدن به اربابان خود نیز ابایی نداشت.

همه می‌دانیم که داستان پندآموز دیکتاتور عراق به اشغال کویت، دو جنگ اول و دوم خلیج فارس و نهایتاً بازداشتش در سوراخی که در آن پنهان شده بود، ختم شد، اما خوب است این را هم باید بدانیم که این سرنوشت حزن‌انگیز قابلیت تکرار دارد. خودکامه‌ای که از گمنامی به شهرت می‌رسد، در زمین شیطان بازی می‌کند و آنقدر بزرگ می‌شود که زمان ذبحش فرا می‌رسد. صدام سال‌ها در جهت منافع غرب، با ایران اسلامی جنگید. اسرائیل را در حاشیه امنیت قرار داد و نهایتاً قربانی شد. این سرنوشت می‌تواند پیش‌بینی در خصوص آینده بن سلمان را سهل کند. با این تفاوت که سیاستمداری، چون ترامپ به خوبی می‌داند که بهترین زمان برای سربریدن گوساله‌های شیرده، قبل از آن است که شاخ‌های تیزی دربیاورند!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار