همزمان با چانهزني طالبان با نمايندگان امريكا انتخابات پارلماني افغانستان زير آتش انفجار، ترور و ناامني امروز برگزار ميشود. انتخاباتي كه امريكاييها تمركز ويژهاي روي آن دارند تا شايد با مهندسي انتخابات، نفوذ شيعيان را كاهش دهند و با روي كار آوردن مهرههاي وابسته، جاي پاي خود را مستحكم كنند. شهروندان افغانستان 249 نماينده پارلمان افغانستان را انتخاب خواهند كرد. اين در شرايطي اتفاق ميافتد كه نزديك به يك سوم از حوزههاي انتخاباتي به دليل اينكه در مناطق تحت كنترل طالبان قرار گرفتهاند شامل رأيگيري نخواهند بود. حدود 2500 نامزد در انتخابات بر سر تصاحب كرسيهاي پارلمان رقابت ميكنند و 54 هزار نيروي امنيتي قرار است بر برگزاري انتخابات نظارت كنند. طالبان همچون دفعات گذشته هشدار داده است شهروندان افغانستان بايد اين انتخابات را تحريم كنند؛چراكه اين انتخابات يك روند جعلي است كه فقط با هدف مشروعيت بخشيدن به حضور نيروهاي خارجي در خاك افغانستان انجام ميشود. اين انتخابات در زماني برگزار ميشود كه طالبان به طور مستقيم با امريكاييها در حال مذاكره است و اخبار ضد و نقيضي شنيده ميشود مبني بر اينكه واشنگتن شروط طالبان براي خروج از افغانستان را پذيرفته است. توافقي كه كارشناسان با توجه به راهبرد جديد دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا براي تثبيت حضور امريكاييها در افغانستان، در موفق بودن آن ترديد دارند. سيدعيسي حسيني مزاري ، سردبير خبرگزاري صداي افغان و كارشناس مسائل افغانستان در گفتوگو با «جوان» درباره چشمانداز انتخابات پارلماني افغانستان گفت:«تكنوكراتهاي غربي و نيروهاي وابسته به عربستان سعودي و كشورهاي عربي خليج فارس همگي دست به كار شدهاند تا نتيجه انتخابات را به گونهاي رقم بزنند كه شيعيان به پارلمان راه پيدا نكنند و اگر افرادي هم از شيعيان وارد پارلمان شدند صرفاً در ظاهر شيعه باشند و در عمل مطابق اهداف غربيها عمل كنند.» به گفته مزاري، امريكاييها به اين خاطر به افغانستان وارد شدهاند تا از افغانستان به چهار كشور روسيه، چين، هند و ايران اشراف كامل داشته باشند و در ابتدا اگر توانستند اين كشورها را از درون تضعيف كنند و اگر موفق نشدند آنها را مهار كنند و سياستهاي اقتصادي كه در منطقه توسط اين چهار كشور انجام ميشود را به نفع غرب سازماندهي كرده و جهت دهند.
آرايش سياسي احزاب در اين انتخابات چگونه است و نتيجه انتخابات چه تأثيري در روند تحولات سياسي افغانستان خواهد داشت؟ شما چشمانداز انتخابات جديد را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در اين انتخابات اكثر كانديداها به عنوان نيروهاي مستقل وارد عمل شدهاند و با توجه به اينكه انتخابات افغانستان، انتخابات حزبي نيست و احزاب تعداد اندكي از كانديداهاي خود را معرفي كردهاند، در واقع، هر يك از كانديداها پشتوانه حزبي و سازماني دارند و فضاي انتخابات داغ است و نامزدهاي مستقل و حزبي براي راهيابي به پارلمان تلاش جدي ميكنند،اما چالشهايي در مسير اين انتخابات وجود دارد كه عمدهترين چالش، نوع برگزاري انتخابات است كه كانديداها از نبود امنيت، سالم برگزار شدن روند انتخابات و وجود تقلبهاي گسترده نگراني دارند همچنانكه در انتخابات قبلي هم اين مسئله وجود داشته است و به ويژه در انتخابات رياست جمهوري 2014، بحث تقلب بسيار گسترده بوده و متأسفانه سبب شده تا مردم بر اساس رأيهايي كه داده بودند به خواستههاي خودشان نرسند و باعث شده دولت مقتدري در افغانستان تشكيل نشود و يك دولت ائتلافي به وجود آمده و اين حكومت هم تاكنون نتوانسته است خواستهها و نيازهاي مردم را برآورده كند.
در انتخابات پارلماني هم اين نگرانيها بين مردم و كانديداها وجود دارد كه طبعاً عامل اين نگراني خود حكومت و كميسيون مستقل انتخابات و عوامل خارجي است كه ميتوانند در روند كار انتخابات دخالت داشته باشند. فعلاً در سطح انتخابات افغانستان دو رويكرد و خط فكري وجود دارد. اول، احزابي هستند كه نسبت به حكومت انتقادهايي دارند و جبهه وسيعي را تشكيل دادهاند تا بتوانند اكثريت پارلمان را به خود اختصاص دهند. دوم، طيف تكنوكراتها و عناصر تحت حمايت كشورهاي غربي و عناصر وابسته هستند. در شرايط كنوني، تكنوكراتها و عناصر وابسته بسيار منسجم عمل ميكنند و طيف مجاهدين و احزاب سياسي كه ادعاي داشتن پايگاه اجتماعي در سطح افغانستان را دارند، انسجام قابل قبولي ندارند. من پيشبيني ميكنم مجلس آينده افغانستان مثل مجلس فعلي نخواهد بود كه اكثريت بتوانند در مقابل دولت و نيروهاي خارجي حرفي براي گفتن داشته باشند و اكثريت مجلس به نفع طرفداران دولت و تكنوكراتها خواهد بود.
تعداد كانديداهاي هزاره در انتخابات خيلي زياد است و اين تعدد كانديداها آراي آنها را پخش ميكند كه ميتواند به حذف كرسيهاي هزارهها در پارلمان منجر شود. حتي تقسيمبندي حوزههاي انتخاباتي در ولايت غزني كه هزارهنشين هستند، در اين دوره تغيير كرده كه به ضرر هزارههاست. به نظرتان وضعيت هزارهها در پارلمان جديد به چه شكلي خواهد بود؟ آيا قدرتشان تضعيف خواهد شد يا كماكان وضعيت فعلي خود را حفظ خواهند كرد؟
متأسفانه تعداد كانديداهاي شيعه در اين انتخابات خيلي زياد است و از طرفي هم هيچ هماهنگي بين آنها وجود ندارد. همچنين عاملي هم در بين شيعيان وجود ندارد كه بتواند به عنوان ريش سفيد وارد عمل شود و شرايط را مديريت كند و كانديداها را به سمت انسجام و كاهش تعداد كانديداها سوق دهد. در اين ميان علاوه بر درهمريختگي دروني شيعيان برخي كانديداها هم از عناصر وابسته به خارج هستند تا از اين طريق تعداد آراي شيعيان را كاهش دهند. حتي اگر در شرايط موجود تلاشي صورت گيرد و تعداد كانديداهاي مشخص كاهش يابد، قطعاً اين عناصر وابسته كنار نخواهند كشيد و براي كاهش رأي شيعيان تلاش خواهند كرد. اين نگراني وجود دارد كه در مجلس آينده كانديداهاي راهيافته شيعه نسبت به مجلس فعلي كمتر باشد و آن هم با توجه به اينكه ولايت غزني كه اكثراً شيعهنشين بود كاملاً از عرصه انتخابات حذف شده است؛چراكه در دورههاي قبلي تعداد زيادي از نمايندگان شيعه از اين ولايت به مجلس راه يافته بودند، بنابراين، اين نگراني وجود دارد و تاكنون هم توفيق حاصل نشده است كه كانديداها به نفع ديگري كنار بكشند.
اين سناريو و توطئه براي تضعيف هزارهها در پارلمان كه گفتيد، از سوي دولت افغانستان طراحي شده است يا اينكه امريكاييها در اين مسئله نقش دارند؟
عوامل مختلفي وجود دارد و اينكه نيروهاي حكومتي به طور مشخصي وارد عمل شده باشند را نميتوان متهم كرد، اما دستهاي خارجي آنقدر هستند كه عناصر داخل حكومت را تحتالشعاع قرار دهند. تكنوكراتهاي غربي هستند و نيروهاي وابسته به وهابيت و عربستان سعودي و كشورهاي عربي خليج فارس در اين ميان وجود دارند و همه آنها دست به كار شدهاند تا نتيجه انتخابات را به گونهاي رقم بزنند كه شيعيان به پارلمان راه پيدا نكنند و اگر افرادي هم از شيعيان وارد پارلمان شدند صرفاً در ظاهر شيعه باشند و در عمل مطابق اهداف غربيها عمل كنند. متأسفانه از اين طيف كانديداها هم در بين شيعيان كم نداريم و در ولايتهاي مختلف افرادي كه به نام شيعه وارد انتخابات شدهاند وابسته به كشورهاي خارجي بوده و با قدرت و امكانات بيشتر و با شعارهايي كه سر ميدهند به طور جدي وارد كارزار انتخابات شدهاند.
اخيراً «قوماندان عليپور» فرمانده ولايت غور توسط نيروهاي دولتي دستگير شده است كه واكنشهاي زيادي از سوي مردم به اين دستگيري انجام شد. دستگيري اين فرمانده در آستانه انتخابات به چه دلايلي صورت گرفته است؟
اين اقدامي كه از سوي حكومت انجام شد بيشتر براي تضعيف روحيه شيعيان در دستور كار قرار گرفته است و متأسفانه در شرايطي كه در آستانه انتخابات بايد آرامش و امنيت در كشور برقرار باشد، حاكميت دچار اين اشتباه شده و توجيه و بهانه مناسبي هم براي دستگيري عليپور نداشته است. فرمانده عليپور در مدتي كه در رأس گروه مسلح در ولايت غور بود، بيشتر در مقابل طالبان و تروريستها قرار داشت و از دولت حمايت ميكرد و حامي مردم و حاكميت بود و طي چند سال محلي كه تحت كنترل او قرار داشت از امنيت نسبي برخوردار بود. اگر حكومت كمي منطقي ميانديشيد بايد از امثال عليپور حمايت ميكرد، اما چرا عليپور با اين شرايط در ولايت غور مورد هجمه قرار ميگيرد و عناصر ديگري كه در كابل علناً جنايت انجام ميدهند و حكومت را تهديد ميكنند يا در ولايت بلخ دزدي و آدمكشي ميكنند زير چتر حمايت و مصونيت دولت قرار ميگيرند؟! اين كاملاً سؤال برانگيز است. به هر حال دستگيري عليپور بر اساس يك نظم اداري حكومتي صورت نگرفت بلكه حركت توطئه گونهاي بود كه اگر در آينده چنين اقداماتي صورت گيرد قطعاً پشت سر اين تحركات، توطئه قرار دارد.
در حال حاضر نمايندگان امريكا يك ماه است كه در حال مذاكره و توافق با طالبان هستند، حتي خبرهايي منتشر شده كه امريكا شروط طالبان را پذيرفته است. شما چشمانداز مذاكرات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ اين مذاكرات تا چه حد امكان موفقيت دارد؟ آيا امريكاييها حاضر ميشوند پس از 17 سال افغانستان را ترك كنند با توجه به اينكه ترامپ به دنبال تثبيت حضور امريكاييها در افغانستان است؟
من فكر نميكنم كه امريكاييها با دلارهايي كه در اين سالها هزينه كردهاند، بر اساس توافق با طالبان، به راحتي افغانستان را ترك كنند. امريكاييها تنها براي خود افغانستان به منطقه نيامدهاند تا به خاطر شرايط نامساعد افغانستان، اين كشور را ترك كنند. امريكاييها به اين دليل به افغانستان وارد شدهاند که از افغانستان به چهار كشور روسيه، چين، هند و ايران اشراف كامل داشته باشند و در ابتدا اگر توانستند اين كشورها را از درون تضعيف كنند و اگر موفق نشدند آنها را مهار نمايند و سياستهاي اقتصادي را كه در منطقه توسط اين چهار كشور انجام ميشود بهنفع غرب سازماندهي كنند و جهت دهند. بههمين دليل سياستهايي كه از سوي امريكا براي ناهمسانسازي كشورهاي آسياي مركزي، چين و ايران در جريان است معمولاً از ناحيه امريكا جهتدهي ميشود.
امريكاييها كه با طالبان يا هر گروه ديگري سر ميز مذاكره مينشينند، سعي دارند اين گروهها را سرگرم و عملكرد آنها را فرسايشي كنند و از درون به فروپاشي بكشانند. در حال حاضر امريكاييها به دنبال تغيير نقش طالبان هستند و تلاش ميكنند اين نقش را به گروه داعش در افغانستان واگذار كنند و اين گروه(داعش) با نگاه بينالمللي فعاليت انجام ميدهد ولي طالبان نگاه بينالمللي و حتي منطقهاي ندارد و فقط در پي ايجاد امارات در افغانستان است،اما امريكا فعلاً روي كشورهاي آسياي مركزي، روسيه، چين و ايران برنامهريزي كرده است و بنابراين گروهي بايد تحت مديريت واشنگتن باشد تا بتواند سياست ناهمسانسازي امريكا را در منطقه پياده كند و همچنين اين توان را داشته باشد تا اين كشورها را تحت فشار قرار دهد.
از اينرو، بحث صلح در افغانستان نوعي ظاهرسازي است و اين بحث اصلاً مطرح نيست و امريكا به دنبال تأمين امنيت در افغانستان ، تأمين منافع ملي ، تماميت ارضي افغانستان و ساختن اين كشور نيست و تحركاتي كه با طالبان و ديگر گروهها انجام ميدهد تنها براي تأمين منافع واشنگتن و در راستاي اجراي سياستهاي شيطاني و درازمدت اين كشور در منطقه است،بنابراين ما توقع نداريم كه اولاً؛ صلحي در افغانستان اتفاق بيفتد، دوماً؛ طالبان به دنبال صلح با امريكاييها باشد و سوماً؛ امريكاييها با دادن وعده به طالبان و سپردن تعهداتي به اين گروه افغانستان را ترك كنند.
اخيراً «زلماي خليلزاد» از سوي وزير خارجه امريكا به عنوان مشاور در امور افغانستان معرفي شده و سفرهايي هم به كشورهاي عربي منطقه داشته است. دليل انتخاب خليلزاد به اين سمت چيست و آيا مأموريت ويژهاي در افغانستان به او سپرده شده است؟ هر چند گفته ميشود كه امريكا به دنبال مهندسي انتخابات پارلماني است.
چه خليلزاد يا هر كس ديگري كه در طرف امريكاييها قرار بگيرد قطعاً به دنبال تأمين منافع ملي امريكاييها خواهد بود. زلماي خليلزاد اين ويژگي را دارد كه از زمان جهاد، مرتبط با مسائل افغانستان بوده است و زماني سفير و نماينده ويژه جورج بوش در امور افغانستان بود و تاكنون هم كه مسئوليتهاي ديگري را بر عهده داشته، در مسائل افغانستان نقش مهمي ايفا كرده است. قطعاً خليلزاد بيش از هر امريكايي ديگري ميتواند در مسئله سياستهاي امريكا در منطقه نقش داشته و تأثيرگذار باشد،اما محافل سياسي افغان نسبت به زلماي خليلزاد بدبين هستند و اين بدبيني باعث ميشود او در انجام مسئوليتهايش در افغانستان چندان موفق نباشد.
****
باتوجه به اينكه اين انتخابات اولين انتخاباتي است كه در دوره دونالد ترامپ برگزار ميشود، آمريكا چه نقشي در فرايند انتخابات دارد؟
كشورهاي غربي از گذشته در مسائل افغانستان دخالت داشتهاند و الآن هم اين دخالتها وجود دارد و آمريكاييها تلاش خواهند كرد تا بيشترين تاثيرگذاري را در انتخابات مجلس نمايندگان داشته باشند و تحركات آنها كاملا مشهود است و متاسفانه اين يكي از چالشهاي است كه مردم و نمايندگان از اين مسئله بسيار رنج ميبرند.
طالبان دستور مبارزه با انتخابات پارلماني را صادر كرده است، به نظر شما طالبان چه برنامههايي براي انتخابات آتي تدارك ديده است؟
طالبان تاكنون هر كاري كه خواسته در عرصه ناامن سازي فضاي انتخابات انجام داده است و فكر نميكنم دستور جديد طالبان هم شرايط جديدتري را نسبت به دورههاي قبل به وجود بياورد. بلكه خيلي از ولايتها در شرايط فعلي ناامن هستند و بسياري از حوزهها در عرصه انتخابات مسدود هستند و حاكميت تلاش ميكند تا امنيت انتخابات را تامين كند و فضاي امني را ايجاد كند و بايد ببينيم كه كدام يك ميتوانند در روز انتخابات موفق باشند. اينكه آيا طالبان ميتواند روند انتخابات را به كلي بهم بريزد و يا دولت ميتواند جلوي ناامنيها را بگيرد تا انتخابات در آرامش برگزار شود بايد ببينيم در روزهاي آينده چه اتفاقي رخ ميدهد.
از آنجا كه اين انتخابات جديد اولين انتخاباتي است كه در زمان موجوديت داعش در افغانستان برگزار مي شود و اين گروه تروريستي در ماههاي اخير قدرت بيشتري گرفته است، به نظرتان داعش چه برنامههايي را براي بر هم زدن انتخابات در نظر گرفته است؟
گروهي به نام داعش به آن قدرتي كه مطرح ميشود در افغانستان وجود ندارد و برخي از عملياتهايي هم كه در شهرها انجام ميشود و به داعش نسبت داده ميشود، جعلي است. اما به هر حال چه گروه طالبان باشد و يا داعش در طول سالهاي گذشته هر گونه خرابكاري كه خواستهاند، ترتيب دادهاند. قطعا در آينده هم اين روندها را ادامه ميدهند و اين بستگي دارد كه نظم حاكميت و سازماندهي نيروهاي حكومتي چگونه با عوامل ناامني برخورد كنند. من معتقدم كه اگر حكومت كمي تدبير به خرج دهد و نيروهاي مردمي را در تامين امنيت افغانستان بكار بگيرد نه طالبان و نه داعش نميتوانند در افغانستان دوام بياورند و پروسه ناامن كردن كشور را به پيش ببرند.
باتوجه به اينكه طالبان هميشه خروج نيروهاي خارجي را پيش شرط مذاكرات صلح افغانستان اعلام كرده است، پس به گفته شما حضور آمريكاييها ادامه خواهد داشت وبا اين وجود، حملات طالبان به مردم و نيروهاي دولتي مثل سابق ادامه خواهد داشت؟
بله، چنين شرايطي ادامه پيدا خواهد كرد. درست است كه آمريكاييها با يك سياست درازمدت وارد افغانستان شدهاند و در برابر واشنگتن، كشورهاي منطقه مثل روسيه، چين، ايران هم فعال شدهاند و حتي هنديها هم اعتماد كاملي به آمريكاييها ندارند. همچنانكه امريكاييها هر چه تهديد كردند تا هند را از خريد سامانههاي موشكي اس 400 از روسيه منصرف كنند، نتوانستند موفقيتي كسب كنند. بنابراين، اين قدرتهاي منطقهاي در سطح افغانستان با يكديگر تعامل خواهند داشت و در مقابل سياستهاي آمريكا خواهند ايستاد و اگر زماني قرار باشد كه امريكاييها از افغانستان خارج شوند اين مسئله متاثر از فعاليت كشورهاي منطقه است. در نهايت اگر مردم افغانستان به اين نتيجه برسند كه خود را منسجنم كنند و با توجه به فضاي سياسي و نظامي حاكم بر منطقه و جهان، در برابر آمريكا قرار بگيرند قطعا در آن زمان خروج آمريكاييها واقعي تر خواهد بود.
سناريو و توطئه براي تضعيف شيعيان در پارلمان كه گفتيد، از سوي دولت افغانستان طراحي شده است يا اينكه آمريكاييها در اين مسئله نقش دارند؟
عوامل مختلفي وجود دارد و اينكه نيروهاي حكومتي به طور مشخصي وارد عمل شده باشد را نميتوان متهم كرد اما دستهاي خارجي آنقدر هستند كه عناصر داخل حكومت را تحت الشعاع قرار دهد. تكنوكراتهاي غربي هستند و نيروهاي وابسته به وهابيت و عربستان سعودي و كشورهاي عربي خليج فارس در اين ميان وجود دارند و همه آنها دست به كار شدهاند تا نتيجه انتخابات را به گونهاي رقم بزنند كه شيعيان به پارلمان راه پيدا نكنند و اگر افرادي هم از شيعيان وارد پارلمان شدند صرفا در ظاهر شيعه باشد و در عمل مطابق اهداف غربيها عمل كند. متاسفانه از اين طيف كانديداها هم در بين شيعيان كم نداريم و در ولايتهاي مختلف افرادي كه به نام شيعه وارد روند انتخابات شدهاند وابسته به كشورهاي خارجي هستند و با قدرت و امكانات بيشتر و با شعارهايي كه سر ميدهند به طور جدي وارد كارزار انتخابات شدهاند.
چرا طالبان به جاي گفتگو با دولت وحدت ملي، به طور مستقيم با آمريكاييها مذاكره ميكند؟ آيا اين مسئله به اين معني است كه دولت وحدت ملي تحت نفوذ آمريكا است و عملا قدرتي ندارد؟
بله، همينطور است و متاسفانه فضاي افغانستان به گونهاي است كه حاكميت اين كشور بدون اجازه آمريكاييها آب هم نميخورد. بنابراين طالبان و يا هر گروه ديگر فكر ميكند كه چرا با كشور اصلي گفتگو نكند و چرا بايد با دولتي گفتگو كند كه بعدا با واسطه به آمريكاييها برسد. طالبان علاقهاي ندارد كه با دولت افغانستان مذاكره كند و از اول با نيروي اصلي پشت سر دولت افغانستان گفتگو ميكند.
با توجه به اينكه عمران خان، نخست وزير پاكستان رويكرد مثبتي به حل مشكلات با افغانستان دارد و به دليل نفوذ پاكستان در بين نيروهاي طالبان، روي كار آمدن عمران خان چه تاثيري در روند صلح طالبان با كابل دارد؟
اگر حاكميت پاكستان علاقهاي به برقراري صلح در افغانستان داشته باشد، روند صلح در اين كشور تسويه خواهد شد و اگر پاكستان واقعا دنيال صلح در افغانستان است كافي است جلوي گروههاي تندرو در داخل اين كشور را بگيرد و سازمان اطلاعات و امنيت ارتش پاكستان (آي اس آي) به عنوان واسط قدرتهاي خارجي در افغانستان عمل نكند. در اين صورت ديگر نيازي نيست كه پاكستان در مسائل داخلي افغانستان اعمال نظر كند و تنها مرزهاي خود را براي ورود گروههاي تروريستي به افغانستان ببندد.
در پايان اگر ارزيابي خاصي از تحولات آتي افغانستان داريد، بفرماييد؟
شرايط كنوني افغانستان مناسب نيست و اين شرايط تنها ميتواند مردم افغان، جريانها و شخصيتهاي ديني و مذهبي را به نفع مردم سامان دهد. تا زماني كه مردم افغانستان وارد عمل نشوند و مصالح و مفاسد كشورشان را تشخيص ندهند و در راستاي اصلاح مفاسد و تقويت مصالح اقدامي نكنند افغانستان ميدان تاخت و تاز قدرتهاي خارجي خواهد شد و سالهاي ديگر هم از اين وضعيت رها نخواهد شد.