سرویس سبک زندگی - نازی ایزدی: زندگی بدون اندیشیدن، سطحی است و شاید هرگز در آن خرسندی فراهم نمیآید. اندیشیدن نیز بدون مراقبت، نوعی دیگر از سطحی بودن است. همچنین اندیشیدن، زمانی غنی، قوی و توانگرانه است که از اندیشه، حفاظت و مراقبت شود؛ در پی مراقبت از اندیشه، خودبهخود به شیوهای منطقی از رفتارها نیز محافظت و مراقبت خواهد شد؛ از سوی دیگر، مراقبت از رفتار نیز بسیار مهم است؛ چراکه اغلب، رفتار انسان هم میوه و ثمره عملی تفکر است و هم نمود و نمای طرز تفکر هر فرد در جامعه است. اما مراقبت از تفکر و تفکر مراقبتی را چگونه به باغ وجودمان بیاوریم؟
مراقبت از تفکر چطور اتفاق میافتد؟
جهت تسهیل در بیان مطلب، برای درک چیستی تفکر مراقبتی میتوان از مفهوم مراقبت از تفکر بهره گرفت.
حال پرسش این است که مراقبت از تفکر و به تبع آن از رفتار، چگونه صورت میپذیرد؟
تاکنون تجارب بشری به این نتایج رسیده است که در صورتی مراقبت کم نقص خواهد بود که تلاش شود همهجانبه، جامع و فراگیر باشد. به این معنی که مراقبت و نگهبانی، در برگیرنده مراقبت از جان، مال، اعتقاد، تفکر، نظر، احساس، شعور، گفتار، کردار، عقل، شخصیت، اعتبار و... خویشتن و نیز سایر انسانها باشد. مراقبتی مسئولانه که همه افراد از جمله خود را شامل شود.
گامهایی که در گوش دادن به خود و دیگران طی میکنیم
نخستین و اساسیترین گام در آغاز این مراقبت «گوش دادن به سایرین» و نیز به خویش است. این گام، آنچنان مهم است که نه تنها تمامی قدمهای بعدی به آن وابسته است، بلکه در گرو آن است تا هنگامی که از طریق گوش دادن، درک صورت نپذیرد، امکان مراقبت به هیچ طریق پدید نخواهد آمد.
بر همین اساس گوش دادن به گفتار دیگر مردمان، «بدون هیچ پیش فرض و هیچ قضاوتی» بنیان اصلی گام نخست را تشکیل میدهد.
هنگامه گوش دادن، نابترین زمان برای پدیدارسازی تفکر مراقبتی است. زمانی مناسب برای آمادهسازی درون، جهت درک واژههای در حال ورود است و اگر این هنگامه با آمادهسازی جملاتی جهت پاسخگویی به فرد مقابل، همزمان گردد، حیاتیترین بخش تفکر مراقبتی، دچار ایراد و نادرستی میگردد.
در صورتی که گام نخست به درستی پیریزی شود و سامان یابد، قدم بعدی «یافتن حالت و احساس پذیرش گفتار» خواهد بود؛ بدین معنی که چه سخن درست باشد چه نادرست، به هیچ وجه آن را با واژههای متداول، تأیید و رد ننماییم، بلکه با همه وجود بپذیریم که این گفته متعلق به فردی است که وی نیز همانند ما انسان است و حق سخن گفتن و ابراز عقیده دارد و فرد مقابل، مختار است با رعایت احترام، نظر دهد درست مانند حق حضور با هر چهرهای که برای ما رقم زده شده است که چه زیبا باشیم و چه نازیبا دیگران به آن معترض نخواهند شد و ما را با هر چهرهای خواهند پذیرفت.
چنانچه گام پذیرش بیچون و چرا نیز به درستی به اجرا در آید، نوبت به گام دیگر یعنی گام «بررسی سخن شنیده شده» خواهد رسید که ما یا با دلایلی که شنیدهایم پی به درستی گفتار بردهایم یا با دلایلی که میآوریم، نظر خود را ابراز مینماییم تا نادرستی گفتار فرد مقابل، خود به خود روشن و واضح گردد، چراکه اگر دلایل منطقی، قابل استناد و جامع باشد و به سلیقه افراد، ارتباط نداشته باشد، آنقدر درخشان و پر تلألو است که تنها جملاتی که دلیل را مطرح مینماید، دفاعی است بر رد گفتار نادرست مطرح شده و به هیچ روی، نیازی به دفاع یا جدال نخواهد بود.
حرف حق خود به خود درخشان و روشنگر است
«حرف درست (حق) خود به خود، درخشان، تابان، فروزنده و روشنگر است و نیازی به چاشنیهای دیگر ندارد.»
اگر به فرض، ما تلاشی فوقالعاده مینماییم تا تأییدیه نظری را از سایرین نسبت به گفتار خود بگیریم ولی همچنان موفق نمیشویم، احتمالاً دلایلی قوی، منطقی، همهپسند و جهانشمول نداریم یا نظرمان سلیقهای و شخصی است و قابلیت پذیرش از طرف همگان را ندارد، بنابراین قاعدتاً نیازمند آن هستیم که ابتدا دلایل خودمان را واکاوی نماییم و پس از اطمینان حاصل کردن از استحکام دلایل خود، به وارسی گفتار فرد مقابل بپردازیم.
در همه حال در قبال خود و دیگران کاملاً مسئول هستیم
در همه گامهای بیان شده بالا مراقبت از جان، مال، اعتقاد، تفکر، نظر، احساس، شعور، گفتار، کردار، عقل، شخصیت، اعتبار و... خویشتن و سایر انسانها چه افراد مقابلمان چه افراد غایب بر عهده طرفین گفتوگو است. تفکر مراقبتی بر این باور است که از لحظهای که «فرد در اجتماع» حضور مییابد، در مورد خود و تمامی سایرین مسئول و حافظ همهجانبه است و این حفاظت در صورتی امکان ظهور مییابد که فرد به گفتار، عقاید، افکار، کردار، احساس، اموال و حتی جان و حیات افراد دیگر به هر شکل و شیوهای که باشد، احترام بگذارد و پذیرای این جنبهها با هر شکل و طریقی باشد و اگر مایل بود غیرموافق بودن خود را در هر زمینهای به فرد مقابل اعلام نماید، تنها از راه استدلال و دلیلآوری و منطق چنین کند تا از جان، مال، اعتقاد، تفکر، نظر، احساس، شعور، گفتار، کردار، عقل، شخصیت، اعتبار فرد مقابل، حفاظت و نگهبانی کرده باشد.
تفکر مراقبتی همان اندیشیدن مسئولانه است
تفکر مراقبتی، اندیشیدن مسئولانه است. اندیشیدن درباره کردار، گفتار و رفتار مسئولانه. تفکر مراقبتی در واقع شیوه زیستن مسئولانه را پدیدار مینماید.
آنچه امروز در پیرامون خویش، به شکل کمبود، احساس مینماییم تفکر مراقبتی است؛ چراکه اغلب به مسائلمان، سلیقهای و جزئی مینگریم، حال آنکه فراموش کردهایم ما جزئی از کل جهان هستی هستیم و نیازمند معاشرت مهرورزانه و صلحجویانه با آن و هر آنچه در آن حضور دارد و چه بسا مهمترین جزء جهان هستی هستیم همراه با نیازمندی جدی به اجزای دیگر آن به منظور گذر و ردپایی درخشان.