خانواده به عنوان اولین گروه اجتماعی و رکن اساسی اجتماع از آغاز خلقت انسان وجود داشته است. به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج میبندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همانگونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. ازدواج همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز میشود.
برای به نابودی کشاندن یک اجتماع عظیم بشری کافیست کانون گرم خانواده به طلاق آلوده شود تا به دنبال آن تمام معضلات اجتماعی پدیدار میشود. عوامل مختلفی در وقوع پدیده طلاق نقش دارند به طوری که تحقیقات مختلفی که در این زمینه صورت گرفته است نشان میدهد: عدم کنترل خشم و تندی زبان، باعث مشاجره و اختلافات جزئی بین زوجین شده که به دلیل کوتاه نیامدن زوجین در زمان گفتار، به عصبانیت و بزرگنمایی کاذب مشکلات و درگیری فیزیکی و در نهایت طلاق، منجر میشود.
پیامدها و تبعات طلاق، در زمان معاصر، گستردهتر و پیچیدهتر شده و به همین جهت، نتایج نا مطلوب و آسیبهای اجتماعی منبعث از آن نیز گستردهتر و پیچیدهتر شده است. آثار سوءاجتماعی، اقتصادی و روانی طلاق، از خود زوجین فراتر میرود و در ارتباط با اطرافیان و به ویژه فرزندان در سطح کلان کل شهر تهران، زمینهساز مسائل و مشکلاتی میشود.
ساکنان پایتخت، پلیس را متولی اصلی پیشگیری از وقوع آسیبها و جرائم میدانند. پیداست که پلیس تنها زمانی میتواند این وظیفه و مأموریت کلیدی را به سامان برساند که در این خصوص از تجربه کافی و مهارت لازم برخوردار باشد. در چنین وضعیتی ضرورت دارد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ با لحاظ کردن واقعیتها و شرایط موجود به راهبردهای پیشگیرانه فعال در این فضا روی آورد.
زیرا در صورت عدم وجود راهبردهای پیشگیرانه مناسب در این زمینه اینگونه آسیبها به نحو قابل ملاحظهای افزایش یافته است و بیشک به معضل غیر قابل کنترل تبدیل خواهد شد. طلاق یکی از آفات زندگی اجتماعی و نظام خانواده است. طلاق بریدن پیوند مقدسی است که همراه با هزاران امید و آرزو شکل گرفته است. طلاق نشان عدم دقت در انتخاب یا سقوط اخلاقی یکی از طرفین اصلی زندگی خانوادگی و گاه مرگ ارزشها درکانون خانواده است.