«میخواهم هرچه زودتر اعدام شوم و به خانوادهام ملحق شوم» این آخرین دفاع مرد شیشهای است که سهسال قبل همسر و دو پسر خردسالش را به قتل رساند. متهم روز گذشته در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، بیست و پنجمآذر سال ۹۴، مأموران پلیس از قتل زنی جوان به همراه دو پسر خردسالش در محله نعمتآباد باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به آذر ۲۰ساله و دو پسر دوساله و ۲۰روزه به نامهای آرمین و آرین بود که جسد آنها داخل کمد دیواری یکی از اتاقها و لابلای رختخوابها کشف شد.
با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، مرد همسایه که پلیس را از ماجرا با خبر کرده بود، گفت: «چند روزی بوی تعفن داخل راهپلههای ساختمان پیچیده بود، اما هیچ کدام از همسایهها علت آن را نمیدانستیم. بوی آزار دهنده شده بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم علت را جستوجو کنیم که متوجه شدیم از واحد آپارتمان همسایه است. هر چه در زدیم کسی در را باز نکرد تا اینکه فهمیدیم زن جوان همراه دو فرزندش کشته شدهاند و شوهر آن زن به نام میثم نیز متواری است.»
مرد همسایه در ادامه گفت: «میثم، معتاد به شیشه بود و هرازگاهی سر و صدای او را میشنیدیم. چند روز قبل نیز صدای فریادهای او را شنیدیم که داد میزد و میگفت: «زن و بچههایم را کشتهام»، اما فکر کردیم به خاطر توهم مصرف شیشه است به همین خاطر اهمیتی ندادیم. حالا با دیدن اجساد احتمالاً قاتل خود میثم است.»
بعد از توضیحات مرد همسایه بود که میثم شناسایی و بازداشت شد. او با اقرار به جرمش گفت: «مجرد بودم که معتاد شدم، اما بعد از ازدواج ترک کردم. مدتی گذشت تا اینکه دوباره سمت مواد رفتم و شیشه مصرف میکردم. روز حادثه وقتی با همسرم به خاطر اختلافی که داشتیم درگیر شدم به خاطر توهم شیشه او را با شال خفه کردم سپس دو فرزندم را نیز کشتم.»
با اقرارهای متهم وی بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به این ترتیب پرونده صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با اقرار جرمش در شرح ماجرا گفت: «در یکی از روستاهای هشتگرد کرج با همسرم آشنا شدم و پنجسالی بود که با هم ازدواج کرده بودیم. قبل ازدواج اعتیاد داشتم و همه نوع موادی میکشیدم به همین خاطر ترک اعتیاد کار سختی بود، اما به خاطر همسرم ترک کردم، ولی مدتی بعد دوباره سمت مواد رفتم و اینبار شیشه مصرف کردم. با همسرم اختلافی نداشتم تا اینکه به باجناقم بدهکار شدم.»
متهم در ادامه گفت: «باجناقم به خاطر طلبی که داشت در غیاب من حرفهای نامربوطی میزد و همیشه اذیتم میکرد. به همین خاطر روزی سراغش رفتم و همان روز با هم درگیر شدیم. در جریان درگیری با چاقویی که همراهم بود ضربهای به پهلویش زدم. او نیز از من شکایت کرد و بعد از محاکمه به ۶۰میلیون تومان دیه محکوم شدم. از آن مبلغ ۱۴ میلیون تومان را پرداختم، اما مابقی آنرا نداشتم. همین بهانهای بود که هر روز مادرزنم به خانه ما زنگ بزند و همسرم با من درگیر شود.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه بار دیگر با همسرم درگیر شدم. بعد از کلی جر و بحث رفتم شیشه کشیدم و برگشتم، اما همسرم همچنان غر میزد و دست بردار نبود. به خاطر مصرف شیشه حالت طبیعی نداشتم یک لحظه کنترلم را از دست دادم و آذر را با شالی خفه کردم. بعد سراغ پسر بزرگترم رفتم. او داشت بازی میکرد که او را نیز خفه کردم سپس پسر کوچکترم که خواب بود را هم خفه کردم.»
مرد جوان در خصوص درگیری با مرد همسایه و نحوه دستگیریاش گفت: «بعد از قتل پنجرهها را باز کردم و فریاد میزدم که همسر و فرزندانم را کشتهام، اما کسی باور نمیکرد. همان لحظه از توهم شیشه احساس کردم دزد وارد خانه همسایه شده، به همین خاطر به طبقه پایین رفتم و بعد از در زدن با همسایهام درگیر شدم. به خاطر درگیری با همسایه به کلانتری رفتم و حتی آنجا هم به مأموران گفتم که همسر و فرزندانم را کشتهام، ولی آنها فکر میکردند از توهم شیشه این حرفها را میزنم به همین دلیل به حرفهایم اهمیتی ندادند تا اینکه با کشف اجساد حقیقت معلوم شد.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «بعد از حادثه مادرم فوت کرد و از پدر و برادرهایم نیز خبری ندارم. از قتل همسر و فرزندانم پشیمانم و میخواهم هرچه زودتر اعدام شوم و به خانوادهام بپیوندم. حتی یکبار خواستم خودکشی کنم، اما سراغ مواد رفتم و با کشیدن مواد بیخیال شدم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.