کد خبر: 929024
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۳
سرزمین شام در کنار مصر یکی از دو پایگاه اصلی فرهنگ و هنر مترقی، در جهان عرب است. سوریه در گذشته، هم فیلمسازان شاخصی داشت و هم شعرایی نام‌آور
جوان آنلاین: سرزمین شام در کنار مصر یکی از دو پایگاه اصلی فرهنگ و هنر مترقی، در جهان عرب است. سوریه در گذشته، هم فیلمسازان شاخصی داشت و هم شعرایی نام‌آور؛ اما سال‌ها جنگ و کشمکش، این کشور را تا حدود زیادی از پویایی در این زمینه‌ها عقب انداخته و حالا سوریه‌ای که کم‌کم از روزهای اوج جنگ فاصله گرفته، توجه به مسائل فرهنگی را هم مجددا در دستور کارش قرار داده است. در اینجاست که نقش دوستان سوریه بسیار مهم خواهد بود. حالا وقت آن می‌رسد که یاران، به یاری پیکر زخم خورده و خسته فرهنگ سوریه بشتابند و گره‌ای به یادگار در بافت این تابلوی حریر بزنند. کوروش زارعی، یکی از هنرمندان کارکشته تئاتر ایران است که البته چند باری هم مقابل دوربین سینما و تلویزیون ظاهر شده و در سریال «یوسف پیامبر» که مخاطب منطقه‌ای فراوانی داشت، یکی از نقش‌های اصلی را بازی می‌کرد و روی همین حساب خیلی‌ها در سوریه چهره‌اش را می‌شناسند. زارعی چند وقتی است که به سوریه رفته تا تئاتر «الشمس تشرق من حلب» را برای مردم حلب اجرا کند و پس از اجرای 10 شب در این شهر، همراه با گروه که متشکل از بازیگران سوری و ایرانی است، به دمشق خواهد رفت تا 10 شب هم در کنار بارگاه حضرت زینب‌(س) اجرا داشته باشند. این نمایش روایتگر ماجرای ملاقات سر امام حسین(ع) با یک راهب نصرانی در همین شهر است و زارعی با به‌روز کردن نمایشنامه‌ای که نیم قرن پیش توسط یک نویسنده عرب نگارش شده بود، آن را به مسائلی از قبیل تکفیر، اسلام غیرواقعی و... هم ربط داده است. گفت‌وگو با کوروش زارعی درباره فضای فرهنگی سوریه و روحیه مردم این کشور، نسبت هنرمندان سوری با فرهنگ و هنر ایران، نوع استقبال از نمایش«الشمس تشرق من حلب» و مسائل مختلف دیگری از این دست را در ادامه می‌خوانید.

 

مهم‌ترین دغدغه برای تولید چنین اثری در خارج از مرزهای ایران چه بود و براساس چه اهداف و سیاست‌هایی تصمیم گرفتید که برای اجرای این نمایش، کشور سوریه را انتخاب کنید؟

یکی از دغدغه‌ها و سیاست‌های مهم سازمان رسانه‌ای اوج موضوع و مکان این نمایش بود. این نمایش تولیدی مشترک سوریه و ایران بود که با گروهی متشکل از بازیگران دو کشور روی صحنه رفت. موضوع این نمایش اتفاقی است که در شهر حلب رخ داده و قصه آن، قصه مشهدالنقطه یا مشهد‌الرأسی است که در سال 61 هجری کاروان اسرای کربلا از مسیر کوفه به شام در آن توقف می‌کنند و در همانجا گفت‌وگویی بین یک راهب مسیحی و سر مبارک امام حسین‌(ع) شکل می‌گیرد. به بهانه موقعیت تاریخی این نمایش، تصمیم گرفتیم نمایش‌مان در همان جایی که موقعیت مکانی نمایش است، اجرا شود. از طرف دیگر حالا که جنگ به لطف خداوند در سوریه به پایان رسیده و شهر حلب به امنیت دست یافته است، ‌انگیزه ‌ما برای اجرای این اثر در این شهر و کشور بیشتر شد.

همچنین تاکنون بین ایران و سوریه تئاتر مشترکی تولید نشده بود برای همین خواستیم تجربه‌ای در این زمینه داشته باشیم و فتح بابی باشد برای این مساله که بتوانیم در آینده، در آثار نمایشی و غیر‌نمایشی و به‌طور کل کارهای فرهنگی و بینافرهنگی، به تولیدات مشترک متعددی برسیم.

حدود دو سال پیش سمیناری با هنرمندان غرب آسیا، برای تولید مشترک برگزار شد. این اجلاس بر اشتراکات اعتقادی و فرهنگی بین کشورها تاکید داشت؛ اما اتفاقی در آن دوره نیفتاد و فکر می‌کنم اجرای نمایش «الشمس تشرق من حلب» می‌تواند نقطه شروع خوبی برای تحقق این هدف مهم باشد. تولید هر اثر نمایشی در هر اقلیمی با هر موضوعی، ریشه در فرهنگ و سنت آن جامعه دارد. یعنی حتی زمانی که یک اثر با موضوعی‌ برگرفته از دین اسلام و وقایع عاشورا ساخته شود، باز هم فرهنگ و سنت کشوری که این اثر در آن تولید شده، جای خودش را در آن باز می‌کند؛ چه از دید گروه تولید چه در نظر مخاطب.

تصمیم‌گیری برای تولید این برنامه چه زمانی و توسط چه کسی یا کسانی انجام شد؟ چه پروسه‌ای را طی کردید تا به اجرا برسید؟ ایده و متن چگونه شکل گرفت و به مرحله کارگردانی و تمرین رسید؟

ایده نمایشنامه به طرحی بر می‌گردد که فردی به نام ابوالقاسم حیادار، حدود 50 سال پیش نوشته بود و ما متن دستنویس ایشان را از خانواده‌شان گرفتیم و با اجازه فرزندان و خانواده ایشان، در آن دست بردیم و روی آن کار کردیم و به اصطلاح دراماتورژی کردیم.

اما نام نویسنده متن را تغییر ندادیم و اسم خود ایشان به‌عنوان نویسنده در کار درج شده است. من هم به‌عنوان کارگردان آنچه را از متن برداشت کردم با تغییراتی که احساس کردیم به اثر کمک می‌کند، آماده اجرا کردم.

چه چیزهایی به این اثر اضافه شد؟

یکی از آن چیزهایی که به کار افزودیم، تفکری بود که داعشی‌ها برای تبیین اسلام داشتند. همان‌طور که می‌دانید داعش وقتی وارد عراق و سوریه شد همان حرفی را زد که یزیدبن‌معاویه(لعنه‌الله علیه) در سال 61 هجری به امام حسین(ع) گفته بود و آن این است که «حسین‌بن‌علی‌(ع) از دین خارج شده و از بیعت با خلافت من سرباز زده است و اسلام حقیقی اسلام حسین نیست و اسلام واقعی ما هستیم.»

داعش هم همین کار را با اسلام کرد و نتیجه هم این شد که اسلام آمریکایی، انگلیسی، صهیونیستی و وهابی به وجود آمد و گفت اسلام واقعی آن چیزی است که ما می‌گوییم و بقیه همه مشرک هستند. آنها با این کار ضربه سنگینی به اسلام زدند و آن ‌را به‌عنوان یک دین و مذهب تروریستی معرفی کردند. ما سعی کردیم این موضوع را هم به متن این کار اضافه کنیم و در زیر متن و لایه‌های پنهانی اثر چنین چیزی لحاظ شود.

یکی دیگر از این پرداخت‌ها، بحث تقریب مذاهب و ادیان است و توجه به اینکه اسلام، مسیحیت و یهودیت واقعی، تماما زیر لوای «لا اله الا الله» هستند و نقطه مشترک بزرگی دارند، پس دلیلی برای تفرقه و جدایی وجود ندارد.

مسیری هم که طی شد این‌گونه بود که سازمان اوج، اجرای این اثر را به مسئولان سوریه پیشنهاد داد و آنها هم با استقبال پذیرفتند. شاید عجیب باشد اما من از هنرمندان اینجا شنیده‌ام که می‌گفتند حدود 70 سال است در این کشور یک نمایش و تئاتر تاریخی روی صحنه نرفته است.

آنچنان‌که می‌بینم مردم و هنرمندان هم از این اتفاق خیلی اظهار خوشحالی می‌کنند و تمایل دارند اثر زودتر به اجرا برسد. ما همه‌ تلاش‌مان را کردیم تا بتوانیم یک نمایش کاملا تکنیکال و یک تئاتر به معنای واقعی، نه کاری نمایشی- شعاری و گل‌درشت بسازیم، همچنین مفاهیمی را که به ذهن ‌ما می‌رسید و باید منتقل می‌شدند منتقل کنیم. امیدواریم خود سید‌الشهدا و بانو زینب‌کبری‌(علیهما السلام) در این مسیر کمک‌مان کنند و اثری در خور شأن گروهی از هنرمندان ایران و سوریه ارائه دهیم.

فکر می‌کنید تماشاگر سوری که شاید تفاوت زیادی با تماشاگر ایرانی در سلیقه تئاتری داشته باشد، بتواند با این نمایش ارتباط بگیرد؟

مردم سوریه با وقایع عاشورا بیگانه نیستند و آشنایی نسبتا خوبی با این جریان دارند، همچنین حرم حضرت زینب و حضرت رقیه‌(علیهما السلام) در این کشور قرار دارد و مردم اینجا احترام زیادی برای این دو بانوی بزرگ قائل هستند و به ایشان ارادت دارند. این مساله کار ما را کمی راحت می‌کند. از طرفی ما قرار است در اینجا یک تئاتر را روی صحنه ببریم و با هنر تئاتر و عناصر زیبایی‌شناسانه‌ای که در آن وجود دارد، با مخاطب سوری ارتباط برقرار کنیم و چیزی را به او انتقال دهیم. پس اشتراکات یا عدم‌اشتراکات فرهنگی یا هرچیز دیگر، در جنس ارتباط‌گیری تاثیری ندارد بلکه آنچه که موثر است نوع ساخت آن تئاتر و رعایت عناصر زیبایی‌شناسانه آن است.

مگر نمایش‌هایی که از فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای فرنگی یا کشورهای غربی می‌آیند و در جشنواره تئاتر فجر ایران اجرا می‌شوند، در مسائل فرهنگی یا هرچیز دیگر با ما مشترک هستند؟ خیر. ولی ما با آنها ارتباط می‌گیریم یا برعکسش وقتی ما به کشور آنها می‌رویم هم صادق است. پس حلقه ارتباطی هر اثر با تماشاگرش در چیز دیگری است. ایده نمایش، شیوه اجرا، کارگردانی و... اگر درست، حرفه‌ای و تکنیکال باشد، تماشاگرش از هر نوع، جنس و فرهنگی با آن ارتباط می‌گیرد.
 ضمن اینکه ما به محتوای اثرمان فقط با جغرافیای اعتقادی و فرهنگی کشور خودمان نگاه نکردیم، بلکه تلاش کردیم یک نگاه و جغرافیای جهانی و گسترده‌تر را در نظر بگیریم که اگر خواستیم در یک کشور غیرمسلمان هم اجرا داشته باشیم، هم از لحاظ فرم ساختاری و تکنیکال کار را بپسندند و هم از لحاظ مفهوم اثر بتوانیم با آنها ارتباط بگیریم. واقعه کربلا و موضوع امام حسین‌(ع) موضوعی جهان‌شمول است. مخصوص یک جامعه، زمان خاص و مردمی معدود نیست. کلاسی برای تمام جهانیان در تاریخ بشریت است. درسی است که سال 61 هجری به عالم عرضه شد و شعاع آن اعم از آزادی‌خواهی، تلاش برای زنده نگه داشتن دین، انسانیت، حقیقت‌طلبی، مبارزه با تروریسم و... را تا ابدیت در بر خواهد گرفت. کجای جهان را می‌شناسید که با این مفاهیم مخالف باشند؟ ابدا وجود ندارد. پس ذات موضوع سیدالشهدا موضوعی جهان‌شمول و فرامرزی و ورای زمان است.

اینجا لازم است بگویم اتفاقا نگاه اولیه ما و ایده اجرای اصلی‌مان هم همین مساله بود و هست. اینکه تاکیدی شود بر آنکه این واقعه مخصوص یک دین یا مذهب نیست، بلکه بین‌الادیان و تقریب‌المذاهبی است؛ بندی که قرار است تمام جهان را با یکدیگر متحد کند و به مصلِح برساند.

ما در کشوری اجرا می‌کنیم که سیاست و دینش از یکدیگر جدا هستند، نه آنکه همچون کشور خودمان دین و سیاستش توأمان و ادغام در یکدیگر باشند، پس سعی ‌ما بر این بود که فقط از دید و نگاه اعتقادی و تعصبات مذهبی کشور خودمان به ساخت این اثر نگاه نکنیم. بلکه وسیع‌تر به قضیه بنگریم و مخاطب بیشتری را در نظر بگیریم. چون به‌ نظرم هنرمند باید با توجه به جغرافیای فرهنگی، اعتقادی و سیاسی کشوری که قرار است در آن اثری را اجرا کند، به تولید و عرضه هنرش بپردازد.

نکته مهم‌تر دیگر آنکه ما با این نمایش خواستیم به مردم سوریه بار دیگر بگوییم که مردم ایران همراه و پشت شما هستند. به همین دلیل در روند اجرای‌مان جنگ و حربی که اخیرا در سوریه رخ داد و مسائل و اتفاقات روز دنیا را هم لحاظ کردیم. به عبارتی از یک اتفاق تاریخی، استفاده‌ای امروزی کردیم تا بار دیگر به مردم عزیز اینجا نشان دهیم همان‌طور که مردان غیوری از ایران‌مان در صحنه نبرد سخت کنار شما بودند، ما هم هستیم. مردم ایران در کنار شما هستند چه در صحنه جنگ و چه در عرصه فرهنگ و هنر.

شیوه اجرایی‌ ما هم طوری است که از ویدئوپروژکشن استفاده می‌کنیم و صحنه‌هایی از رنج و آلام مردم سوریه را نشان خواهیم داد. در پایان نمایش هم یک سرود به زبان عربی با آهنگ‌سازی سعید ذهنی که از آهنگسازان مطرح تئاتر است با شعری هوشمندانه، در نمایش گنجانده شده است. این ترانه هشدار می‌دهد، مقاومت تازه آغاز شده است؛ مقاومت در برابر ظلم، تبعیض و تروریسم. پس «الشمس تشرق من حلب» شاید به نظر برسد موضوعی اعتقادی و مذهبی دارد، اما درواقع به نظر من موضوع آن جهان‌شمول است و با تمام جهان می‌تواند ارتباط بگیرد.

تولید این‌گونه آثار تا چه حد می‌تواند در تبادل ایدئولوژی دینی، فرهنگی و هنری تاثیر‌گذار باشد؟

ما اصلا دنبال این نبودیم که بخواهیم نمایشی تولید کنیم و توسط آن اعتقادات و باورها یا همان ایدئولوژی خودمان را به مردم سوریه دیکته کنیم. تلاش ما این بود که در وهله اول یک اثر نمایشی و تئاتر روی صحنه ببریم. بیشتر در نظر داریم یک تبادل هنری و فرهنگی ایجاد کنیم. تاکنون در جهان تبادلات فرهنگی و هنری زیادی رخ داده است و حرف‌های بسیاری تاکنون با این زبان منتقل شده‌اند. درباره خیلی از مسائل که سیاست نتوانسته آن را حل کند و پیش ببرد، هنر پا به میدان گذاشته و آن را مطرح کرده است.

به‌عنوان مثال در همین سفری که ما آمده‌ایم تاکنون در همین مدت به نمایش‌ها، جلسات و کلاس‌های آموزشی متعددی دعوت‌مان کرده‌اند و درخواست‌های مکرری داشتند مبنی‌بر برگزاری کلاس‌های آموزشی و درسی که این مساله نشان از قدرت زبان هنر است.

سازمان اوج کلاس‌های غنی‌ و پرمایه‌ای در حوزه فیلمسازی در اینجا برگزار می‌کند که فارغ‌التحصیلان سینما هم در آن دوره‌ها شرکت می‌کنند و حتی تعدادی‌ از آنها علاقه دارند برای تحصیلات تکمیلی‌ به ایران مهاجرت کنند. قطعا می‌توان آینده خوبی برای این اتفاقات پیش‌بینی کرد. الان روسیه اینجا به‌شدت کار می‌کند و در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری فعالیت دارد و سوری‌ها هم استقبال می‌کنند. ما اگر می‌خواهیم انقلاب خودمان، همان انقلابی که کشورهای متعددی از‌ جمله سوریه از آن الهام گرفته‌اند و همین‌طور فرهنگ‌مان را صادر کنیم، نباید از این قافله عقب بمانیم. به علاوه ما هم می‌توانیم از آنها مسائل زیادی یاد بگیریم و تبادل فرهنگی، هنری و آموزشی خوبی شکل گیرد.

در مدتی که مشغول ایجاد بسترهای اجرای این نمایش در سوریه بودید و همچنین در زمان پیش‌تولید و الان هم تولید و اجرا، به یک شناخت نسبی از جایگاه و وضعیت تئاتر در سوریه رسیدید. وضعیت تئاتر سوریه را چگونه می‌بینید و از چه میزان کیفیت برخوردار است؟

تئاتر سوریه در بین کشورهای عربی جایگاه ویژه‌ای دارد، البته در مقایسه با کشور خودمان اصلا قابل قیاس نیست، تئاتر کشور ما خیلی پیشروتر و پویاتر است، جوانان ویژه‌ای داریم که اگر نگوییم بی‌نظیر، به جرأت می‌توان گفت کم‌نظیرند. با این وجود می‌توان گفت که هنر نمایش سوریه در مقایسه با کشورهای عربی دیگر خیلی برجسته‌ است. ژانر کمدی و تئاتر کودک در بین مردم بیشتر مورد پسند قرار می‌گیرد و خصوصا با توجه به آنکه مردم اینجا در شرایط روحی و روانی خوبی به‌سر نمی‌برند و به هر حال روزهای سختی را در جنگ پشت‌سر گذاشته‌اند، شاید یکی از علل‌ استقبال‌شان نسبت به این نوع تئاتر‌های کمدی و کودک هم همین باشد.

اما در کل مردم فرهیخته، فرهنگی و تئاتر‌دوستی دارند، حتی جالب است بدانید دوستان تئاتری اینجا به ما می‌گفتند که در شب و روزهای جنگ و بمباران هم یک روز اجراهای نمایش‌مان کنسل نشد و هنرمندان پای کارشان ایستادند و مردم هم استقبال می‌کردند و به تماشا می‌نشستند.

بودجه و برنامه‌های حمایتی این اثر از کجا و توسط چه نهاد یا افرادی تامین می‌شوند؟

این کار به سفارش مرکز فرهنگی‌-هنری مهاد و میزبانی گروه مهنا که در سوریه فعال هستند، اجرا شد. مجتمع مهاد سازمانی است زیر نظر «اوج» که برنامه‌های فرهنگی و هنری اوج را در این کشور انجام می‌دهد. این اثر تولید سازمان فرهنگی و هنری رسانه‌ای اوج است.

در این مدت آیا مخاطرات جانی و امنیتی هم برای گروه ایجاد شد؟ چه حواشی‌ و اتفاقاتی در جوانب کار پیش آمده است که تمایل به بازگو کردن آن دارید؟

همه‌چیز خیلی خوب پیشرفته و هیچ مخاطره جانی و امنیتی برای ما پیش نیامده است. با آنکه سوریه کشوری جنگ‌زده است و هنوز تهاجماتی به آن، هم از جانب صهیونیست‌ها و هم از جانب تکفیری‌ها می‌شود و تروریسم همچنان برای ایجاد ناامنی در آن فعال است، ولی امنیت ما را دوستان در اینجا تامین کرده‌اند و به‌راحتی داریم کارمان را پیش می‌بریم.

برنامه‌ای برای اجرا در کشورهای دیگر هم دارید؟

ما 10 شب در حلب اجرا خواهیم داشت و بعد به مدت یک هفته دکور را به دمشق جابه‌جا خواهیم کرد و 10 شب هم در آنجا اجرا داریم. دوستان‌مان برنامه‌ریزی و تلاش و رایزنی می‌کنند برای اجرا در عراق، لبنان و برخی کشورهای عربی دیگر چون این اثر با زبان عربی تولید شده است. برنامه ما این است حداقل در فاز اول در این کشورها اجرا کنیم و بعد ببینیم چه خواهد شد. برنامه‌ریزی و پیگیری این امور با سازمان اوج و مهاد است، من نمی‌توانم به تنهایی تصمیم‌گیری کنم. مطمئنم و تصمیم‌ ما  این است پرونده این نمایش به این زودی بسته نشود و مفتوح بماند.

برای اجرا در ایران هم برنامه‌ای دارید؟

ما برنامه اجرا در ایران هم داریم، من پیشنهاد دادم این اثر چون به زبان عربی است، در استان خوزستان که مردم آن به این زبان مسلط هستند، اجرا شود. این پیشنهاد هنوز دارد بررسی می‌شود. احتمال اینکه در جشنواره تئاتر فجر امسال هم حضور داشته باشیم وجود دارد. بازهم تصمیم‌گیری این مسائل با سازمان اوج است و برای برنامه‌ریزی‌های رفت و آمد و بودجه‌های آن و این‌طور مسائل، باید آنها تصمیم‌گیری کنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار