سارق مسلحی که با کلت قلابی قصد سرقت از طلافروشی در تهران داشت در اجرای نقشهاش ناکام ماند. سارق مسلح در آخرین لحظه سرقت با شنیدن صدای آژیر مغازه هراسان شد و به دام صاحب طلافروشی و مشتریان افتاد.
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل رهگذران در حال عبور از خیابانی در مرکز تهران متوجه صدای آژیر مغازه طلافروشی بزرگی شدند. رهگذران مشاهده کردند مرد مسلح داخل مغازه طلافروشی کلتکمری را به طرف صاحب مغازه و سه نفر دیگر گرفته است و قصد دارد طلاهای مغازه را سرقت کند. رهگذران با دیدن این صحنه بلافاصله موضوع را تلفنی به مأموران پلیس خبر دادند، اما ثانیههایی بعد قبل از رسیدن مأموران دیدند که صاحب مغازه همراه سه نفر دیگر داخل مغازه سارق مسلح را خلع سلاح و دستگیر کردند. بدین ترتیب لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری در محل حاضر شدند. مأموران در نخستین گام سارق مسلح را که در دام صاحب مغازه گرفتار شدهبود، بازداشت کردند.
صاحب مغازه گفت: بعد از باز کردن مغازه سه نفر برای خرید طلا وارد مغازهام شدند. آنها قصد داشتند برای جشن عروسی مقداری طلا بخرند و من هم در حال نشان دادند سرویسهای مختلف طلا به مشتریان بودم که مرد جوانی به عنوان مشتری وارد مغازهام شد. او ابتدا ثانیههایی به ویترین مغازه نگاه کرد و بعد ناگهان کلت کمری از داخل پیراهنش بیرون آورد و به طرف من و مشتریانم گرفت. سارق مسلح همه ما را تهدید به مرگ کرد و از من خواست هر چه طلا دارم داخل کیسهای که همراه داشت، بریزم. او به من و مشتریانم گفت: هیچ حرکتی نکنیم وگرنه به طرف ما شلیک میکند. در حالی که به شدت ترسیده بودم و دست پای مشتریانم از ترس میلرزید سعی کردم او را آرام کنم و به او گفتم همه طلاهای مغازهام را به او میدهم. وی ادامه داد: سپس به بهانه اینکه طلاها را از داخل پیشخوان شیشهای بردارم دستم را به آرامی به طرف کلید آژیر مغازه بردم و آژیر را به صدا در آوردم. وقتی صدای آژیر بلند شد تعداد زیادی از رهگذران و همسایهها به جلوی مغازهام آمدند که سارق با دیدن آنها هراسان شد و برای فرار اسلحه را به طرف ما گرفت که من و مشتریانم از فرصت استفاده و او را دستگیر کردیم که بعد متوجه شدیم اسلحه او قلابی است.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس با اعتراف به اقدام به سرقت مسلحانه با اسلحه پلاستیکی در ادعایی گفت: مدتی است به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردهام. چندی قبل مشکل مالی پیدا کردم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک انگشتر و النگوی همسرم را بفروشم. من طلاهایم را به این طلافروشی آوردم و او هم به قیمت پایینی از من خرید. وقتی متوجه قیمت واقعی طلاهایم شدم به مغازه طلافروشی آمدم و از او خواستم قیمت اصلی طلاها را به من پرداخت کند، اما او قبول نکرد. پس از چند باری به مغازه او آمدم، اما فایدهای نداشت تا اینکه از بازار اسلحه قلابی خریدم و تصمیم گرفتم با تهدید اسلحه بقیه پولم را بگیرم. صبح روز حادثه وقتی وارد مغازه شدم با اسلحه قلابی آنها را تهدید کردم، اما وقتی صدای آژیر بلند شد، ترسیدم که آنها مرا گرفتند و به شدت کتک زدند.
متهم به دستور قاضی بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت برای تحقیقات فنی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.