کد خبر: 928700
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۴
در حوزه تفکر و اندیشه خصوصاً در مقام مناظره فکری باید بی‌اغراق گفت: شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی در چند سال گذشته همواره و با جسارت زیاد در جمع‌های طلبگی و دانشجویی حاضر بوده‌اند به گونه‌ای که می‌توان یکی از خطوط پررنگ مرجعیتی فکری بین جوانان را همچنان متعلق به ایشان دانست
محمدحسن صادق‌پور
در صفحه اندیشه روزنامه «جوان» طی چندین مطلب به بررسی مهم‌ترین مراجع فکری جوانان انقلابی در طول تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته شد و شخصیت‌هایی که در این سال‌ها توانستند بر جهت‌دهی اندیشه جوانان انقلابی نقش‌آفرینی کنند با نگاه جریان‌شناسی و تبارشناسی اندیشه مورد بررسی واقع شدند. در آخرین بخش از یادداشت، ضمن ارائه خلاصه‌ای از آنچه پیشتر بیان شد، به چند شخصیت اثرگذار کنونی در فضای ذهنی جوانان پایبند به فضای فکری انقلاب اسلامی اشاره می‌شود.

گزیده‌ای از مباحث پیشین
چنانچه پیشتر بیان شد با ارائه دسته‌بندی تاریخی از روشنفکران اسلامی که در دهه‌های اخیر به تزریق خطوط فکری به امت حزب‌الله پرداخته‌اند، می‌توان نقوش چند خط را پررنگ‌تر دید. با وجود حضور عوامل مختلف در جریان‌سازی و هدایت فکری جوانان پیش از انقلاب اسلامی و تا ماه‌های ابتدایی آن، مهم‌ترین مراجع فکری امت حزب‌الله را پنج ضلعی تشکیل می‌داد که اضلاع اصلی آن «شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم طالقانی، دکتر شریعتی و آیت‌الله خامنه‌ای» بودند که برخی وجوه مشترک این پنج نفر عبارت بود از: تفکر انقلابی مبتنی بر نظام امام- امت، اعتقاد به ضرورت مقابله با طاغوت، تفکر ضدسکولاریته و تلاش برای کشاندن دین به ساحت اجتماعی و مهم‌تر از همه؛ توانمندی در برقراری ارتباط با جوانان و قشر فرهیخته جامعه و تأثیرگذاری بر آنان.

متأسفانه چهار شخصیت از این پنج نفر تا حداکثر چندماه پس از انقلاب بیشتر زنده نماندند و اگرچه آثار و تفکراتشان همچنان در جامعه جوان و انقلابی مورد رجوع قرار می‌گرفت، اما در طول سال‌های پس از انقلاب شخصیت‌های دیگری نیز در جریان هدایت فکری جوانان انقلابی مؤثر واقع شدند و جریان‌هایی هم البته در این موازات شکل گرفتند که تا حدودی نیز در هدف خود یعنی جذب گروهی از جوانان از مسیر انقلاب به سوی خود موفق بودند. به عنوان مهم‌ترین این جریان‌ها می‌توان به جریان ملی مذهبی تحت رهبری بازرگان اشاره کرد که جمعی از جوانان متأثر از آیت‌الله طالقانی را به سوی خود کشاند. همچنین برخی جریان‌های چپ التقاطی مانند مجاهدین نیز گروهی از جوانان انقلابی با گرایش سوسیالیستی که بعضاً از تفکرات شریعتی نیز بهره برده بودند را جذب خود کرد. اما این جریان‌ها هیچ‌گاه نتوانستند در حکومت برای خود پایگاهی فکری داشته باشند و سریع‌تر از حد تصور اثربخشی خود را از دست دادند.

یکی دیگر از جریان‌هایی که توانست بر روی گروهی از انقلابیون تأثیر بگذارد مربوط به عبدالکریم سروش و حلقه فکری او بود. او که از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن به عنوان عنصری مؤثر در مبارزه ایدئولوژیک با جریان‌های التقاطی مطرح شد، پس از انقلاب نیز با نگارش آثار و مناظره با جریان‌های ضد انقلاب بیش از پیش خود را مطرح کرد و خصوصاً برخی دانشجویان انقلابی فعال در جریاناتی، چون تسخیر لانه جاسوسی را رفته رفته مجذوب خود کرد. البته انحرافات فکری عبدالکریم سروش که در همان دهه ۶۰ توسط متفکران دیگری، چون سیداحمد فردید نیز هشدار داده شده، در دهه بعدی نمایان شد و میان حلقه اطرافیان او و جریان انقلاب کاملاً فاصله انداخت. این ضدیت به حدی رسید که مرجع فکری بارز دیگری که در ابتدای انقلاب در مبارزه با تفکر انقلاب همرزم فکری به حساب می‌آمدند توسط جریان حامی تفکر سروش مورد استهزا و فحاشی قرار گرفت و به عنوان تفکر بنیادگرا و متحجر معرفی شد. خط فکری آیت الله مصباح یزدی که در امتداد اندیشه ناب شهید مطهری (ره) قرار داشت، به عنوان جایگزینی بیش از هر زمان مورد توجه جوانان انقلابی قرار گرفت و جریان فکری مؤسسه امام خمینی (ره) با مدیریت ایشان توانست طی سال‌های زیادی نقش‌آفرینی زیاد در جهت‌دهی فکری به دانشجویان و طلاب داشته باشد. سیداحمد فردید هم که از فلاسفه مشهور ایرانی قبل از انقلاب بود و بعد هم با حمایت از انقلاب اسلامی به تئوریزه کردن جایگاه فلسفی انقلاب در نظام اوقات عالم پرداخت، گرچه خود هیچ‌گاه مستقلاً محل رجوع جوانان نسل انقلاب واقع نشد، اما گروهی از افراد تأثیر پذیرفته از ادبیات فلسفی و نظرات وی خصوصاً در گلوگاه‌های هنری جمهوری اسلامی نسل زیادی از جوانان را با ادبیات فردید و تفکر وی آشنا ساختند. از مهم‌ترین این افراد می‌توان به شهید مرتضی آوینی، محمد مددپور، سیدعباس معارف و شهریار زرشناس اشاره کرد.

در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ علاوه بر جریانات نامبرده، شخصیت‌های دیگری نیز بر چارچوب‌های ذهنی جوانان انقلابی تأثیر گذاشتند که رویکرد غالب‌شان معطوف به مسئله «تربیت» بود. مربیانی از جنس علی صفایی حائری (عین- صاد) و اصغر طاهرزاده که کوشیدند با ادبیات ساده و هنرمندانه خود چارچوب‌های ذهنی تربیت شیعی را برای نسل جوان تبیین کنند. شمار زیادی از جوانان تحت تأثیر این دو شخصیت قرار گرفته و حتی بعضاً مسیر زندگی خود را تغییر دادند.

پیشتر نیز اشاره شد که گرچه شخصیت‌های اثربخش در هر برهه انقلاب توانستند سهمی در شکل‌دهی به ایدئولوژی و گرایش ذهنی جوانان انقلابی ایفا کنند، اما اثربخشی عمده نسل‌های جوان برخاسته از اندیشه انقلاب اسلامی بیش از هر شخصیتی توسط امام خمینی (ره) و پس از آن امام خامنه‌ای (مدظله العالی) به عنوان امامین انقلاب، جهت‌دهی شده است. ترسیم حدود و مفاهیم اسلام انقلابی توسط امام و خلق کلیدواژه‌های فراوان برای تبیین حدود و مرز‌های این تفکر (واژگان متعددی، چون استکبار، مستضعفین، ولایت مطلقه فقیه، صدور انقلاب و...) و ادامه همین گفتمان‌سازی فکری و فرهنگی توسط رهبر انقلاب (خلق گفتمان‌هایی، چون فسادستیزی، عدالتخواهی، تهاجم فرهنگی، مردمی‌سازی اقتصاد و...) بیشترین تأثیر را بر جوانان گذاشته و هویت فکری آنان را تثبیت کرده است، اما تبیین جزئی‌تر مفاهیم مکتب اسلام و شرح آن توسط شخصیت‌هایی که شرح برخی از آنان رفت، صورت گرفته است. در حال حاضر نیز، علاوه بر آثار و حضور برخی از این شخصیت‌ها و آثار به جای مانده از آنان که مهم‌ترین آبشخور هندسه فکری جوانان به حساب می‌آید شخصیت‌های دیگری نیز حضور دارند که نقش به‌سزایی در جهت‌دهی ذهنی به جوانان دارند.

نسل سوم انقلاب؛ پیروان نطق‌های سرخ حقیقت
واقعیت این است که از اوایل دهه ۸۰ به بعد، متعاقب رخداد‌های سیاسی و انتقادات به مسیر انحرافی شکل گرفته طی حدود دو دهه پس از رحلت امام و تلاش برخی روشنفکران برای موزه‌نشین کردن جهانبینی انقلابی ایشان، جوان حزب‌اللهی نیز به سراغ حرکت‌هایی رفت که رنگ و بوی اعتراض و عدالتخواهی دارد. در دانشگاه حتی تشکیلاتی با عنوان عدالتخواهی تشکیل شد. گرایش غالب سیاسی جوانان انقلابی در سال ۸۴ به گفتمان و شعار عدالت بود و در زمینه فکری نیز تبعیت از روشنفکران و روشنگرانی که می‌کوشیدند با نطق‌های گیرا و شفاف اصول انقلاب را برای برخی جاماندگان از مسیر فریاد کنند رونق یافت.

بسیاری از متولدین دهه ۶۰ سخنرانی‌های کوبنده شخصیتی به نام حسن عباسی را در دوران اوایل دهه ۸۰ خطاب به دولتمردان به یاد دارند که تا همین امروز نیز امتداد داشته است. حسن عباسی که هم‌اکنون نیز از مشهورترین سخنرانان دانشگاهی است؛ گرچه با همین نطق‌های آتشین و فریاد‌های ضدسیستم لیبرالیستی و رفتار‌های لیبرال برخی کارگزاران انقلاب اسلامی معروف است و سخنان بی‌واهمه او در بین جوانان انقلابی دست به دست می‌چرخد، اما در کنار این سخنان و در حوزه تفکر بنیادین انقلاب نیز با رویکرد طرح‌ریزی استراتژیک، شاگردان زیادی را اطراف خود جمع کرده است. نوع نگرش وی به اسلامی‌سازی علوم و نهاد‌های حکومت، لزوم اصلاح بنیادین مبتنی بر آموزه‌های قرآن و با نگرش منفی و اعتقاد به لزوم تجدیدنظر و بازتعریف نهاد‌های مدرن در کشور است. در این نگاه مدرنیته از ریشه فلسفی (آرخه) تا محصول تکنولوژیک (تخنه) غیرتوحیدی است و با نظام مبتنی بر حکمت مبتنی بر توحید نسبتی ندارد. نوع نگاه اصلاحی وی را می‌توان در جلسات معروف هفتگی وی به نام «کلبه کرامت» مشاهده کرد.

حسن رحیم‌پور ازغدی دیگر شخصیتی است که با بازخوانی رهنمود‌های امام در طول دو دهه اخیر کوشیده بسیار از مبانی مغفول واقع شده انقلاب اسلامی را مجدداً تورق نماید و البته گرد و خاکی که از این ورق‌های مهجور تکانده، در چشم بسیاری فرورفته است. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با سخنان تند و تیز و انتقادات غیرمحافظه‌کارانه به همه ساختار‌های قابل انتقاد نظام شناخته می‌شود و همین مسئله انتقادات بسیاری را نیز برای وی از سوی سیاسیون یا مراجع مورد انتقاد به همراه داشته است. از گفتار‌های رحیم‌پور ازغدی که برخی وی را جایگزین سروش در مرجعیت فکری عصر حاضر میان انقلابیون می‌دانند، آثار مکتوب بسیاری نیز استخراج شده‌اند که از آن جمله می‌توان به «حسین (ع) عقل سرخ»، «عرف قدسی»، «فقه و دولت» و «مدارا نه از مسیر پلورالیسم» اشاره کرد. جالب اینجاست در دیدار چند سال پیش تشکل‌های دانشجویی با رهبر معظم انقلاب یکی از دانشجویان به ضرورت استفاده از اساتید انقلابی به عنوان راهنمای مسیر اشاره می‌کند که رهبر انقلاب نیز با این عبارت از ایشان تمجید کرده و توصیه به استفاده از وی می‌کنند: «اینجا اسم آوردند از یکی از برادران خیلی خوب (حسن رحیم‌پور) ما که در خطبه‌های نماز جمعه صحبت می‌کردند؛ خیلی خوب، از ایشان، از امثال ایشان استفاده کنید، این‌ها را در تشکل‌ها بخواهید.»
در روش‌شناسی محتوایی هر دو شخصیت فوق، نوعی نگاه نقد غرب از منظر فلسفی و رویکردی و تلاش برای تبیین مؤلفه‌های کلیدی آرمانشهر اسلامی مبتنی بر قرآن و عترت، به وضوح مشهود است.

شاگردان مکتب آیت‌الله مصباح، همچنان در صف اول مبارزه
در حوزه تفکر و اندیشه خصوصاً در مقام مناظره فکری باید بی‌اغراق گفت: شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی در چند سال گذشته همواره و با جسارت زیاد در جمع‌های طلبگی و دانشجویی حاضر بوده‌اند به گونه‌ای که می‌توان یکی از خطوط پررنگ مرجعیتی فکری بین جوانان را همچنان متعلق به ایشان دانست. ارتباط صمیمی با نسل جوان و پاسخگویی به شبهات فکری آنان حاصل فعالیت همین اساتید بوده است. دوره طرح ولایت دانشجویی نیز که با خلاقیت آیت‌الله مصباح بیش از ۱۵ سال است با حضور جمعیت زیادی از دانشجویان به صورت کشوری و در چند سال اخیر استانی نیز برگزار می‌شود به ارتباط هرچه بیشتر این شبکه اساتید با دانشجویان کمک زیادی کرده است و علاوه بر اساتید نام‌آشنایی، چون احمد رهدار، عبدالحسین خسروپناه، حسین کچوئیان، ابراهیم فیاض، موسی نجفی و... که از محضر درس ایشان بهره برده و هر یک در زمینه‌ای مرجعیت فکری نخبگانی طیف انقلاب را عهده‌دار شده‌اند، گروه وسیع‌تری از دانش‌آموختگان مؤسسه امام خمینی (ره) با واسطه دوره‌های فکری دانشگاهی توانسته‌اند با قشر جوان ارتباط برقرار کرده و بر آن تأثیر بگذارند.

مروجان اخلاقی
گروه دیگری که در بررسی مراجع فکری جوانان انقلابی در سال‌های اخیر قابل اشاره است برخی از سخنرانان منبری هستند که با سبک سخنرانی خود و اولویت‌بخشی به مسائل اخلاقی و سبک زندگی تلاش بر اصلاح و تأمین محتوای فکری جوانان داشته‌اند. حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان را می‌توان یکی از برجسته‌ترین این خطیبان دانست که در منبر‌های خود با طرح موضوعات اخلاقی و سبک زندگی در واقع به دنبال اثربخشی بر تعریف مفاهیم نو و اصولی اسلام انقلابی خارج از چارچوب‌های متعارف فلسفی و ایدئولوژیک است. حجت‌الاسلام قاسمیان، شهاب مرادی، محمدرضا زائری و... نمونه‌های دیگری از معممینی هستند که در سال‌های اخیر در ارتباط‌گیری با قشر جوان و دینی موفق عمل کرده‌اند.

داستان‌نویسان
در انتها باید به نقش برخی نویسندگان روشنفکر اسلامی و برخی اهالی مطبوعات نیز در چند سال گذشته بین جوانان در امر هدایت فکری و ارائه تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی اشاره کرد. نویسندگانی، چون رضا امیرخانی که با پیروی از سبک نویسندگان روشنفکر پیش از انقلاب همچون جلال آل‌احمد؛ بخشی از آثار خود را به مقالاتی در باب وضعیت اجتماعی نیز اختصاص داده (کتاب‌های نشت نشاء و نفحات نفت) یا سیدمهدی شجاعی که در مقطعی با نشریه نیستان مخاطبان جوان زیادی در حوزه فرهنگ به خود جذب کرد، از همین جمله هستند و به نظر نگارنده گرچه به اقتضای فعالیت‌شان ورود مستقیم به مباحث ایدئولوژیک ندارند، اما سهم غیرقابل انکاری در شکل‌دهی به چارچوب نگرشی، سبک تحلیل یا شیوه انتقادی نسل جدید داشته‌اند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر