یکی از کسانی که سالها مدیریت و سردبیری چند روزنامه آنچنانی را به عهده داشت و در نشر آنها بهدروغپردازیهای متعدد متهم بود و بالاخره همه آنها را به بوته توقیف کشاند و درنهایت پس از مدتها عزلت و گوشهگیری توانسته بود مجوز دیگری در این زمینه دریافت نماید! بهرغم اینکه مطابق اسناد موجود از امریکاییها کمک مالی هم دریافت کرده و از همپالگی دیگر خود که روزنامهنگاری فراری و پناهنده به انگلستان بود هم دعوت به همکاری با روزنامه جدید خود را داشت! این داستان را در افکار تداعی میکرد که ارگانی طفیلی با نام خصولتی سر سفره خالی دولت دعوت میشود، در مسیر ناهموار خود به شرکتی برخورد نمود که خواهش میکرد تا او هم سر سفره میزبان بنشیند و اگر صاحبخانه پرسید این کیست بگوید قفیلی است! آن دو راه را ادامه داده و در مسیر به شخص سومی برخورد میکنند که او هم علاقهمند میشود با آنها همراه باشد و اصرار داشت نگران نباشند، چون صاحبخانه او را بهخوبی میشناسد! سه میهمان بدون دعوت وقتی به مقصد رسیدند میزبان از خصولتی اولی میپرسد اینها که همراه شما آمدهاند چه کسانی هستند؟ میهمان گفت: خودم خصولتی و طفیلی هستم و دومی قفیلی. میزبان پرسید این مرتیکه عوضی دیگر کیست؟ همراه سوم درحالیکه به دو میهمان طفیلی و قفیلی نگاه میکرد جواب داد: نگفتم صاحبخانه مرا بهخوبی میشناسد! این داستان اگرچه به یاد مانده از فولکلورهای قدیمی است ولی فتوکپی برابر با اصل خصولتیهایی است که در گوشه و کنار سفره دولت بهطور رسمی و غیررسمی نشسته و تنها نقش سورچران را دارند! درحالیکه دم از خودمختاری میزنند، اما در حقیقت نمایشدهنده فربگی در جایگاهی هستند که سالهاست ادعا دارد مجری اصل ۴۴ قانون اساسی بوده و کار مردم را به مردم واگذار میکند! تعداد این میهمانان ناخوانده بر سر سفره دولت متفاوت گزارششده، اما طفیلیها و قفیلیها بینهایتند! همین روزها وجود آخرین آنها در یکی از شرکتهای وابسته به قفیلیهای وزارت نفت کشف شد که برخلاف مقررات تعدادی از فارغالتحصیلان دانشگاه طفیلی خود را با قرارداد معین مشغول بهکار نموده است! ایجاد رفاه و آسایش جهت جامعه و به خصوص شهروندان یک کلانشهر اگر از جیب خودشان یا کمک دولت بدون توجه به بهرهوری از ارزشافزوده باشد نوعی آب در هاون کوبیدن را میماند! زمانی که ساختوساز در شهر رونق داشته باشد و عوارضهای مختلف به صندوق شهرداری واریز گردد و از سویی کمکهای دولت که حاصل فروش نفت است به آن افزوده شود هزینه کردن آن در امور مختلف کاری بس سهل و آسان بوده که نیازمند مدیران مقتصد و برنامهریز نیست، زیرا بادآورده را همچنان باد میبرد! این مدعیان علم الاقتصاد امروز است که باید خودی نشان داده و بدون پول نفت از آب کره بگیرند و در انتظار بودجه دولت و ساختوساز و همچنین عوارض تراکم شهروندان نباشند، زیرا اصفهان یکی از انگشتشمارترین شهرهای توریستی جهان همراه با جاذبههای بینظیر است. در اندیشه جایگاهی برای استخدام نورچشمیها نبوده که ناچار باشند خصولتیها را افزایش دهند! کهایکاش همین قفیلیها در حاشیه سفره خصولتیها هم قادر بودند با داشتن امکانات متعدد روی پای خود بایستند و حالا که رمضان رکود اقتصادی پس از شعبان وفور فرامیرسد اقتصاد مقاومتی را الگوی خود قرار دهند و چشمبهراه صدقات از جانب میزبان و طفیلیهای خصولتی آن نباشند! تمثیلها در کشور و بهخصوص در کلانشهر اصفهان فراوان است، اما به یکی از آنها بهعنوان مستوره بسنده میکنیم که چرا درحالیکه همه کارهای خدمات شهری در دامنه خصولتی طفیلی قفل است فکر تازهای نمیکنند و هر روز صبح کرکره را بالا میزنند و آبوجارو میکشند و سماورها را روشن مینمایند تا عدهای سرکار آمده و زیر کولرهای خنک بنشینند و چای نوشیده و پس از صرف ناهار به خانه برگردند و در پایان ماه هم منتظر دریافت حقوق و مزایایی باشند که در مقابلش کاری انجامنشده و درآمدی کسب نگردیده است؟! پاسخگوی هزینههای این قفیلیها در دامان طفیلیهای خصولتی دولت چه کسانی هستند که فتیلهها را پایین نمیکشند و حداقل هزینههای بالاسری از جمله اجاره ۱۵ دستگاه اتومبیلسواری بهعنوان سرویس ایابوذهاب کارکنان قفیلی را حذف نمیکنند تا همانند دیگر اقشار جامعه از وسایل نقلیه عمومی از جمله اتوبوس و مترویی که خالی از مسافر است استفاده نمایند! فلسفه حضور شرکت پرهزینه قفیلی «م- ن- ا» در دامنه طفیلی خصولتی پس از رکود فعالیتهای قیم اصلی چیست؟!
*روزنامهنگار پیشکسوت