حمله تروریستی روز شنبه به مراسم بزرگداشت دفاع مقدس در شهر اهواز مبدل به یکی از خونبارترین حملات در سالهای گذشته شده است. شهادت قریب به ۲۹ هموطن و زخمی شدن دهها نفر نتیجه این حمله بود که باعث شده این حمله خونینتر از حمله تروریستی سال قبل به ساختمان مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی (ره) باشد، اما با وجود این، خط و جهتگیری حمله اهواز همان است که در سال قبل دیده شد و البته در جریان تجمعات اعتراضی دو سه ماه قبل نشانههایی از این خط دیده شد که عوامل تروریستی از تجمعات اعتراضی برای به خشونت کشاندن آن سوءاستفاده میکردند و حالا هم با شلیک مستقیم به مراسم رژه و مردم حاضر در این مراسم همان جریان سال قبل را تکرار کردهاند. نکته قابل توجه که این بار برجسته شده نام و نشان تروریستها است که به طرز عجیبی و تنها یکی دو ساعت بعد از وقوع حمله رسانهای شد و این اتفاق نشان میدهد که موضوع تنها محدود به حمله چهار تروریست به آن مراسم نیست بلکه قضیه بر سر برنامهای مفصل علیه ایران و وجود دستهای پیدا و پنهانی است که این برنامه را پیش میبرند.
یکی از مجریان این برنامه شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال است که حدود دو ساعت بعد از وقوع حمله با فردی به نام یعقوب حر التسطری، سخنگوی گروه الاحوازیه، مصاحبه کرد تا ضمن اعلام مسئولیت حمله تریبونی برای بیان ادعاهای تجزیهطلبانه را به او و گروهش داده باشد. العربیه رسانه حکومتی آلسعود همزمان با این برنامهسازی ایران اینترنشنال وارد ماجرا شد و برای انتشار خبر خود از عبارت «حمله مسلحانه» به جای حمله تروریستی استفاده کرد و در نسخه انگلیسی خود هم عبارت «مردان مسلح» (Gunmen) را به کار برد و بعد هم رسانههای عربی و غربی مثل بیبیسی، خبرگزاری فرانسه، آسوشیتدپرس، رویترز، سیانان، فاکسنیوز و دویچهوله آلمان این خط سعودی را دنبال کردند. این نوع رفتار رسانهای آشکارا در جهت توجیه یک حمله تروریستی است تا از یک طرف عنوان تروریستی از آن برداشته شود و از طرف دیگر، فرصت و تریبون رسانهای به یک گروه تروریستی داده شود تا جای خشونت تروریستی را با ادعاهای قومی عوض کرده باشد. همسویی ایراناینترنشنال با العربیه در این روند امری پوشیده نیست، چنان که سرمایهگذاری آلسعود در هر دو رسانه مشهود است، اما تبعیت رسانههای غربی از این جریان نشان میدهد که مسئله فقط حمایت رسانهای سعودیها از یک گروه تروریستی و حمله آن در اهواز نیست بلکه باید سرنخ ماجرا در دست کشوری قابلتوجهتر از سعودی باشد، به نحوی که سعودیها بیشتر نقش مجری دارند تا مدیر و برنامهریز.
واقعیت این است که فعالیتهای آشکار گروه تروریستی الاحوازیه در شهر لندن، پایتخت بریتانیا، نشانهای روشن بر حمایت بیپرده استعمار پیر از این گروه تروریستی است که نه تنها زمینه فعالیت برای سرکردگان آن مثل محمود احمد الاحوازیه، حسن راضی، خالد عبدیان، علی قاطع الاحوازی و همین التسطری را در این شهر فراهم کرده بلکه با به راه انداختن انجمنی به نام انجمن دوستی عربهای ایران و انگلیس، در عمل این گروه تروریستی را زیر چتر حمایتی خود قرار داده و شخصی به نام دانیل برت، عضو حزب کارگر انگلیس مدیریت فعالیت این گروه در بریتانیا را به عهده دارد. این جدای از فعالیتهایی مثل نشست پنج ماه قبل این گروه در لندن یا سخنرانی فردی مرتبط به این جریان تروریستی به نام شیخ محمد الکاظم الخاقانی در مجلس اعیان بریتانیا در ماه مارس ۲۰۰۷ یا سخنرانی دو سال قبل امیر ساعدی در مجلس عوام بریتانیا برای طرح ادعاهای قومیتی با مضمون تجزیهطلبانه و این دست فعالیتها است که نمیتواند بدون برنامهریزی دولت بریتانیا و حمایتهای امنیتی و مالی آن انجام شود. در این بین، باید حمله به کنسولگری ایران در بصره را به یاد آورد که دو هفته قبل اتفاق افتاد و در آن حمله هم رد پای همین عناصر دیده شد به نحوی که کمیته برگزارکننده تظاهرات برای برطرف کردن هر نوع شائبهای از ارتباط معترضین با این عناصر برنامه تظاهرات مردم بصره را به صورت موقت متوقف کرد. ردیابی این گروه تروریستی و عوامل مشابه آن در استان خوزستان و آن سوی مرز، کشورهای منطقه و تا لندن وجود دستهای پنهانی را در پس نام این گروه تروریستی نشان میدهد که از منطقه فراتر رفته و سرنخ آن را باید در لندن یافت که حالا با این نوع عملیات تروریستی و برنامهسازی رسانهای به دنبال ایجاد فتنه قومیتی در ایران است. روشن است که باید نسبت به این برنامه حساسیتهای لازم را در نظر گرفت به ویژه اینکه ایران در شرایط فعلی در جنگی حساس و سرنوشتساز با دولت امریکا و تندروهایی مثل ترامپ، پمپئو، بولتون و عوامل منطقهای آن است.