با اعلام نتایج انتخابات پارلمانی در عراق و مشخص شدن پیروزی احزاب شیعی، تلاشهای خارجی برای تأثیرگذاری بر روند سیاسی در عراق رو به افزایش گذاشته است. در این انتخابات ائتلاف سائرون شامل طرفداران مقتدا صدر، ائتلاف فتح به رهبری هادی العامری، ائتلاف نصر به رهبری حیدر العبادی نخستوزیر فعلی و ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی نخستوزیر سابق، بیشترین آرا را به دست آوردند. در میان دولتهای خارجی، ایالات متحده مهمترین کشوری است که خواستار روی کارآمدن یک دولت متمایل به خویش در بغداد است. در همین چارچوب برت مکگورک دیپلمات امریکایی و فرستاده ویژه ترامپ رئیسجمهور امریکا در منطقه که در ائتلاف بینالمللی به اصطلاح مبارزه با داعش فعالیت دارد، طی بیش از سه ماه گذشته از اعلام نتایج انتخابات با مقامات مختلف از جمله سران اقلیم کردستان و برخی از رهبران سکولار عراقی دیدارهای متعددی داشته است.
در تحلیل رویکرد امریکا در مورد تشکیل دولت جدید در عراق و چگونگی آن در وهله اول به نظر میرسد امریکا به طور خاص از استمرار نخستوزیری حیدر العبادی در رأس قدرت در بغداد حمایت میکند. دلیل مهم این امر نیز موضع او درباره پایبندی به تحریمهای ضد ایرانی واشنگتن بود. به علاوه، وی چندی قبل حضور نیروهای خارجی در عراق به ویژه در زمینههای اطلاعاتی و پشتیبانی از نظامیان را به نفع کشور دانست و اعلام کرد نمیخواهد اشتباه سال ۲۰۱۱ دولت وقت را در اصرار بر خروج نیروهای خارجی از کشور که منجر به نفوذ گسترده تروریستها و اشغال شهرهای عراق شد، تکرار کند.
در مقابل، پیروزی جریانهای رقیب العبادی در این انتخابات و پس از آن تأکید مرجعیت عالی شیعی مبنی بر اینکه نخستوزیر جدید نباید از شخصیتهای سیاسی باشد که در سنوات گذشته در حکومت حضور داشتهاند، امریکا را به سمت اتخاذ راهبرد سلبی در این رابطه سوق داده است. بدین ترتیب، عمده تلاش امریکا طی ماههای اخیر در راستای جلوگیری از ایجاد ائتلاف و همپیمانی دو جریان فتح و سائرون شکل گرفته است. در واقع امریکا اینجا هدف ممانعت از تشکیل ائتلاف کلان از سوی این دو گروه را دنبال کرده است. در درجه بعد باید به سابقه دولت ایالات متحده در ارتباط با دولت مرکزی در عراق توجه کرد. اینجا نیز توجه به چند نکته لازم است: واشنگتن پس از حمله به عراق و سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ به این سو، همواره سعی در اعمال کنترل بر دولت این کشور داشته است. امریکا از زمان پایان تهاجم اولیه و موفقیت در سرنگونی صدام، شروع به دولتسازی در عراق کرد. انجام این اقدام بدون توجه به فرهنگ سیاسی و شکافهای قومی و مذهبی که به مدت چند دهه زیر سیاستهای سرکوبگرانه دولت بعث، همچنان فعال بودند انجام شد، نه تنها میسر نشد، بلکه فعال شدن مجدد این شکافها ناشی از خلأ قدرت ایجاد شده در عراق، مانند آتش زیر خاکستر منجر به تشدید گرایشهای گریز از مرکز شد.
در سالهای بعد نیز نتیجه دخالتهای امریکا در فرآیند دولتسازی و تشکیل دولت منتخب در عراق خود را در تشدید شکلگیری و گسترش گروههای تروریستی در این کشور نشان داد. نباید فراموش کرد مواجهه نیروهای خارجی با محوریت نیروهای ارتش امریکا با عناصر باقیمانده ارتش بعثی و انحلال نهادهای متعدد ارتش عراق، در کنار ناکارآمدیهای دولت پس از سال ۲۰۰۵ خود یکی از مهمترین زمینههای شیوع تروریسم را در قالب تشکیل هستههای مقاومت به ویژه در میان گروههای سنی وفادار صدام برانگیخت.
امریکا همچنین طی مدت زمانی طولانی پس از سرنگونی صدام، انتخابات قانون اساسی عراق را نیز به تعویق انداخت و این پافشاری آیتالله سیستانی در برابر پل برمر حاکم امریکایی وقت عراق که خواستار تعویق انجام این انتخابات بود و تأکید ایشان بر برگزاری انتخابات آزاد در سال ۲۰۰۵ این موضوع را به سرانجام رساند. به علاوه، نظارت ایشان بر روند تدوین قانون اساسی و تأکید بر رعایت محوریت اسلام در آنکه موجب کمرنگ شدن نقش سیاستمداران سکولار دراین صحنه شد، راه را بر نفوذ امریکا بست. بعد از موضعگیری ایشان بود که در ماده دوم پیشنویس قانون اساسی عبارتی به این مضمون اضافه شد که هیچ قانونی که مغایر با احکام بیچون و چرای اسلام باشد، نمیتواند به تصویب برسد.
بر این اساس به نظر میرسد فرآیند دولتسازی در عراق تحت تأثیر خواستههای لیبرالی امریکایی به صورت پروژه دموکراسی تحمیلی نه تنها موفق نبود، بلکه به شکست منجر شد. دلیل بارز این موضوع نیز بیثباتیهای گسترده از سال ۲۰۱۱ بلافاصله پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور بود. امریکا پس از هشت سال حضور نظامی و اشغال عراق، نه تنها موفق به ثباتسازی در این کشور نشد، بلکه نیروهای تحت آموزش این کشور در قالب دولت مرکزی عراق نیز نتوانستند این مهم را محقق سازند. همچنین شواهدی وجود دارد که واشنگتن در بحران سال ۲۰۱۴ و همزمان با تسلط داعش بر بخشهایی از عراق، فشارها بر دولت عراق برای عدم به کارگیری نیروهای بسیج مردمی را افزایش داد و این عامل خود زمینه موفقیت و پیشرویهای داعش از جمله در استان الانبار را فراهم کرد. در واقع، امریکا انتظار داشت داعش به عنوان کارگزار راهبرد نیابتی سیاست خارجی این کشور در یک روند رو به رشد فتوحات سرزمینی، مجدداً زمینه حضور تمام عیار این کشور در عراق را فراهم کند که این امر نیز میسر نشد.
در شرایط کنونی نیز که عراق تشکیل اولین دولت در دوره پساتروریسم را تجربه میکند؛ امریکا با ایجاد اخلال در تشکیل دولت جدید، بر بحرانی نگهداشتن شرایط در این کشور اصرار میورزد. به طور خاص تشکیل ائتلاف از سوی جریانهای سائرون و الفتح در جهت مخالف منافع امریکاست. گروه صدر به رهبری مقتدا صدر با باز شدن فضای سیاسی، سعی در نشان دادن خود به عنوان جریانی ملیگرا دارد و طی این سالها بیش از هر جریان دیگر عراقی مخالف حضور نیروهای امریکایی در این کشور بوده است. در طرف دیگر جریان الفتح نزدیک به نیروهای بسیج مردمی نیز مخالف راهبردهای منطقهای امریکا و نزدیک به ایران به حساب میآید.
تلاش امریکا برای اخلال در روند سیاسی کنونی در عراق علاوه بر تضعیف دولت مرکزی، به عنوان هدف اصلی ایجاد محدودیت برای قدرت منطقهای ایران، تعاملات این کشور با عراق و ایجاد فاصله در محور مقاومت را در نظر دارد. واقعیت این است که ایران پس از سرنگونی صدام در قالب یک سیاست خارجی فعال، موفق شده است بر مبنای اشتراک منافع به همکاریهای متقابل با دولت عراق بپردازد. نمونه بارز این امر نیز حضور همهجانبه ایران در صف اول مبارزه با تروریسم داعش است. مقامات عراقی نیز طی این سالها در اکثر اظهارات خود بر همکاریهای منطقهای و حسن همجواری با ایران تأکید کردهاند. حتی نوری مالکی در سال ۲۰۰۹ اندکی پس از توافقنامه بغداد -واشنگتن به ایران اطمینان داد که عراق اجازه استفاده امریکا از خاک این کشور برای حمله به ایران را نمیدهد؛ روندی که طی این سالها همچنان استمرار داشته است.
در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد دولت و پارلمان عراق بیش از توجه به سیاستهای امریکا، سعی در ارتقای همکاریها با ایران بر مبنای منافع مشترک دارند. واکنش گروههای عراقی در قبال پذیرش تحریمهای ایران از سوی دولت این کشور و سخنان هادی العامری در دیدار با مکگورک مبنی بر اینکه اگر در مداخله کردن اصرار کنید، دولتی که از طرف شما تشکیل میشود را مزدور دانسته و ظرف مدت دو ماه آن را سرنگون خواهیم کرد؛ مبین این رویکرد است. بنابراین به نظر میرسد دولتمردان عراقی در زمان کنونی بیش از آنکه به راهبردهای امریکا و توصیههای نماینده آن تن در دهند، این اظهارات را نوعی دخالت در امور داخلی عراق ارزیابی کرده و در پی تحکیم روابط با ایران هستند.