همزمان با تشدید فشارها و تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران، امریکاییها نهتنها در شکست اراده مردم ایران خود را ناتوان میبینند، بلکه روند تحولات منطقه متأثر از تثبیت اقتدار و نفوذ ایران، به حذف تدریجی کاخ سفید از روند معادلات منطقهای و جهانی انجامیده و موقعیت ترامپ و تیم همراهش را در کاخ سفید متزلزلتر کرده است و طبعاً این روند عصبانیت بیشتر ترامپ و متحدان داخلیاش را علیه مردم ایران در پی داشته است، بهگونهای که روز پنجشنبه نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل، اوج عصبانیت کاخ سفید از مردم ایران را آشکار ساخته و با تأکید بر تمرکز روی مردم ایران یادآور میشود که ما داریم آنها (ایرانیها) را طوری خفه میکنیم که مجبورند خیلی زود به موشکهای بالستیک و حمایتشان از تروریسم بپردازند. چرایی این عصبانیت و تلاش برای مهار قدرت موشکی ایران را آنگاه میتوان درک کرد که کاخ سفید تحرکات چند ماه اخیر خود و سعودیها برای فعالسازی مجدد گروهکهای تروریستی مدعی حمایت از خلق کرد ایران را در پس حملات قدرتمندانه موشکی سپاه در حمله به مقر این گروهکها در شمال عراق از دست رفته میبیند؛ گروهکهایی که به دلیل جنایات خود علیه مردم مظلوم کردستان طی سالهای اولیه انقلاب به شدت از سوی مردم طرد شده بودند، و این عملیات عملاً سناریوی امریکا و صهیونیستها در بهرهگیری از این گروهکها برای ناامنسازی داخلی ایران را بر هم ریخت.
نشست هفته گذشته سران کشورهای مؤثر در روند تحولات سوریه، یعنی ایران، روسیه و ترکیه، یکی دیگر از ابعاد و نشانههای ناتوانی کاخ سفید در اثرگذاری بر روند تحولات جهانی است. تشکیل این اجلاس در آستانه یکی از سرنوشتسازترین اقدامات جریان مقاومت که حذف نهایی تروریستها از صحنه معادلات منطقه را در پی خواهد داشت، نشان داد که حتی حضور نظامی امریکا در سوریه نیز نمیتواند در تعیین سرنوشت نهایی این منطقه تأثیری داشته باشد و در آینده نزدیک امریکاییها ناچار خواهند شد با خفت و سرشکستگی نیروهای خود را از منطقه خارج کنند؛ نشستی که در عین حال نشان دهنده نفوذ و تأثیر منطقهای ایران است.
در یمن، اما ناکارآمدی ماشین نظامی غرب در برابر مقاومت مظلومانه مردم این کشور محاسبات نظامی سه قدرت بزرگ نظامی جهان را برهمریخته است، امریکاییها در حالی اصرار دارند که با القای حمایت ایران از تروریسم و ادعای کمکهای نظامی ایران به انصارالله، مقاومت مردم یمن را سرکوب کنند که طی ماههای اخیر بهرغم ارسال پیشرفتهترین سلاحهای نظامی برای عربستان و امارات و بهعهدهگیری هدایت مستقیم عملیات علیه مردم یمن و ورود علنی نیروهای امریکا، فرانسه و انگلیس در کنار سعودی و امارات در عملیات نظامی نتوانستند مقاومت مردم یمن را در تصرف بندر الحدیده بشکنند.
در عراق افتضاح دخالت امریکاییها در روند انتخابات مجلس این کشور و مداخلات جدید برای تشکیل دولت آینده عراق، بیش از پیش رسوایی کاخ سفید را در پی داشته است، صراحت این دخالتها به گونهای است که امریکاییها برای جلوگیری از شکلگیری یک دولت متصل به مقاومت مردم عراق که در انتخابات اخیر بهرغم تلاش امریکاییها بیشترین رأی را در میان نمایندگان مجلس این کشور کسب کرده است، حتی به تهدید مستقیم تحریم مردم عراق متوسل شده و نمایندگان کرد و اهل سنت این کشور را تهدید کردهاند که اگر با نمایندگان حامی مقاومت ائتلاف کنند، باید منتظر تحریمی مشابه تحریمهای ایران باشند و این در حالی است که وقتی در این سناریو نیز موفق نشدند، بهزعم خود با تحریک عوامل بعثی و داعشی در حمله به کنسولگری ایران در بصره و ستادهای نیروهای مقاومت عراقی، عملاً عراق را به آغاز دور جدیدی از ناامنی تهدید کردند.
این جلوهها تنها بخشی از ظرفیتهای گفتمان انقلاب اسلامی در مواجهه با خط تحریم و انزوای امریکا است که تیم جدید حاکم بر کاخ سفید با تلاش برای تحریم و فشار بر مردم ایران تلاش دارد آن را مستهلک و از این طریق ظرفیت و هژمونی امریکا را که به شدت در سالهای اخیر تضعیف شده است، احیا کند و این در حالی است که بسیاری از این فرصتها با کمترین هزینه برای نظام اسلامی ایجاد شده و بهرغم فضاسازی رسانهای کاخ سفید و پادوهای داخلی آنها، نهتنها به انزوای ایران نینجامید، بلکه نفوذ و جایگاه ایران را در قلوب مردم منطقه به خاطر ایستادگی در برابر نظام سلطه افزایش داده است.
این واقعیت، نقشه راه آینده کشور در مواجهه با روند تشدید تحریمهای اقتصادی ایران را نیز ترسیم میکند، فارغ از تلاشهایی که باید در روند مدیریت اقتصادی کشور و مصونسازی معیشت مردم در برابر فشارها و التهابات اقتصادی که منشأ بیرونی و درونی دارد، صورت گیرد، عرصه منطقهای بهترین فرصت برای ایران اسلامی برای مهار فشارهای نظام سلطه است و بیدلیل نیست که کاخ سفید و متحدان غربیاش به دلیل ناکامی در مهار مؤلفههای اقتدار ایران در بیرون از مرزها به عوامل داخلی متوسل شده و تلاش دارند شکستهای سوریه، لبنان، عراق و... را از داخل جبران کنند. آنچه این روزها در داخل در اقداماتی نظیر انتشار نامه منسوب به کروبی به خبرگان رهبری و روخوانی بعضی از نمایندگان مجلس از متنهای نوشته شده توسط افراطیون مدعی اصلاحطلبی و در امتداد آن نامهنگاریهای حمایتآمیز عناصر شاخص جبهه اصلاحات از آن صورت میگیرد، عملاً بیانگر ظرفیتسازی برای ادعای ترامپ، مبنی بر تغییر در ایران است تا به این امید بتوانند جبهه داخلی را تضعیف و دشمن را در ادامه فشار مصمم کنند. مردم ایران نقش منافقین را در دوران جنگ و موشکپرانی صدام فراموش نکردهاند که وظیفه آنها این بود که گرای موشکهای صدام در زدن نقاط حساس تهران را تصحیح کنند و اکنون این عوامل تندرو و بخشی از کسانی که با نفوذ در دستگاههای اجرایی به جای اصلاح امور القای یأس و ناامیدی و آشفتهسازی فضای داخلی را برعهده گرفتهاند، عملاً بهعنوان دیدهبانهای نفاق در شرایط تشدید جنگ همهجانبه دشمن عمل میکنند.