هر انسانی که به دنبال تکامل است، باید مسئولیتپذیر باشد و احساس مسئولیت را در خودش رشد دهد و تقویت کند. احساس مسئولیت یعنی احساس تعهد داشتن نسبت به اینکه من بر زندگی خودم و دیگران میتوانم اثرگذار باشم، بنابراین برخی کارها را نباید انجام دهم و در عوض برخی کارها را متعهد هستم که از نظر انسانی انجام دهم، چون در زندگی من و زندگی انسانهای دیگر میتواند اثرات مثبت داشته باشد. احساس مسئولیت چگونه میتواند رشد پیدا کند؟ به بیان دیگر چگونه میتوانیم فرزندان مسئولیتپذیری پرورش دهیم؟ پیش از هر موضوعی باید به نقش پدر و مادر در تربیت و رشدیافتگی فرزندان تأکید کرد. کودکان همه چیز را از نحوه رفتار پدر و مادر خود میآموزند. در واقع آموزش مسئولیتپذیری به کودکان، از همان دو سال آغازین زندگی شروع میشود و پدر و مادر به صورت ناخودآگاه پیامهایی را به کودک خود القا میکنند. پدر و مادری که در قبال رفع نیازهای کودک خود، چه جسمانی و چه روانشناختی، احساس مسئولیت کنند، به فرزند خود یاد میدهند وقتی بزرگ شد، میتواند در قبال رفع نیازهای اطرافیان تأثیرگذار باشد.
فرزندم! تو در برابر رفتار و گفتارت مسئول هستی
کودک ما باید بداند و یاد بگیرد که نسبت به تمام افکار و احساسات و رفتارهای خودش مسئول است، یعنی در قبال همه اینها قدرت تصمیمگیری دارد و میتواند انتخاب کند. به طور مثال باید یاد بگیرد تکالیف خودش را خودش انجام دهد. باید یاد بگیرد در برابر حرفهایش مسئول است و باید بداند چه حرفی را در چه موقعیتی بزند. باید بیاموزد به دیگران احترام بگذارد و به احساساتشان توجه کند و بیتفاوت از کنارشان رد نشود. همچنین باید بیاموزد در کل نسبت به محیط پیرامون خود احساس مسئولیت کند. وقتی کودک ما رشد میکند، از طریق یادگیری مشاهدهای، از لحظه به لحظه رفتارهای پدر و مادرش آموزش میبیند. خیلی از پدر و مادرها تصور میکنند اگر مسئولیت کارهای فرزندانشان را نیز خودشان به عهده بگیرند، پدر و مادر مهربان و فداکاری هستند و در تربیت فرزندان درست عمل میکنند. در صورتی که این تصور اشتباه است. کودکی که دائم به مادر خود میگوید: «این رو بیار، اون رو بده» یعنی نمیخواهد مسئولیت بپذیرد. حال اگر مادر هر چه او میخواهد به او بدهد، باعث مسئولیت ناپذیر بار آمدن فرزندش میشود. بعضی والدین فداکار هیچ مسئولیتی به فرزندشان نمیدهند و یکدفعه در ۲۵ سالگی میگویند: «دیگه مسئولیت ازدواج و زندگی با خودت!» در حالی که کودک باید مسئولیتپذیری را در طول زندگی تمرین کند. اگر بخواهیم کودکمان مسئولیتپذیر شود، باید فرصت دهیم کارهایی که به عهدهاش است را خودش انجام دهد.
اگر میخواهیم احساس مسئولیت را در فرزند خود رشد دهیم، ابتدا باید اعتماد به نفس او را پرورش دهیم، بنابراین نباید او را سرزنش یا با همسالانش مقایسه کنیم یا مدام حرفی را تکرار کنیم و تذکر دهیم. وقتی مدام جملهای را تکرار میکنیم، سیستم ادراکی کودک بسته و در نتیجه نسبت به آن بیتوجه میشود، بنابراین باید با عملکرد خودمان احساس مسئولیت پذیری را در کودک رشد دهیم، نه با تذکر مداوم.
برای تقویت حس مسئولیتپذیری، هدف گزینی کنیم
ما چگونه میتوانیم مسئولیتپذیری را در خودمان بالا ببریم و تقویت کنیم؟ در قدم اول باید هدف گزینی کنیم و پله پله مراحلی را برای رسیدن به هدف تعیین نماییم. هر بار که موفق شدیم و یک مرحله را طی کردیم، به خودمان پاداش دهیم. البته باید به این نکته توجه کرد که مسئولیتهای ما باید متناسب با توانمندیهایمان در نظر گرفته شود، در غیر این صورت عزت نفسمان را پایین میآورد. همچنین اهداف ما باید با علاقهمندیهایمان در ارتباط باشد تا برایمان ایجاد انگیزه کند.
صددرصد مسئولیت را بر عهده بگیرید!
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید افرادی که در زندگی زناشویی خود موفق هستند، چند درصد از مسئولیت رابطه زناشویی را خودشان به عهده میگیرند؟ شاید بیدرنگ پاسخ دهید: «۵۰، ۵۰، چون هر دو طرف باید مسئولیت یکسانی را مقابل یکدیگر داشته باشند، در غیر این صورت یک نفر از پا در میآید.»، اما واقعاً اینطور نیست. آنها مسئولیت صددرصدی رابطه را خودشان بر عهده میگیرند. در واقع شما زمانی میتوانید در زندگی زناشویی خود موفق باشید که صددرصد مسئولیت رابطه را خودتان بر عهده بگیرید. در این صورت همه انتخابها به عهده خودتان است و صاحب قدرت هستید. اگر اینگونه نباشد این رابطه همیشه در معرض آسیب است.
انگشت اتهام را به سمت دیگران نگیریم
این خیلی ساده است که انگشت اتهام را به سمت دیگران بگیریم. به عنوان مثال بگوییم: «من پیشرفت نمیکنم، چون رئیس بیعرضهای دارم، اگر همکارم از پشت به من خنجر نمیزد، بدون تردید آن ترفیع درجه به من میرسید، همیشه حالم بد است، چون بچهها دیوانهام میکنند و...» در واقع اینکه انتظار داشته باشیم اطرافیانمان خودشان را تغییر دهند، سادهترین راهحل است، اما راه درست تغییر خودمان است. اگر ما روش خودمان را تغییر دهیم، مطمئناً شرایط پیرامون و افراد زندگیمان نیز تغییر میکنند، به همین دلیل به جای متهم ساختن دیگران، میتوانیم روی انتخابهای خودمان متمرکز شویم.
تو آدم بدشانسی نیستی، سرنوشت خودت را به دست بگیر
اگر تا به حال برایتان پیش آمده که ترافیک را عامل دیر رسیدن خودتان بدانید یا گفته باشید حالتان خوب نیست، چون با فرزند یا همسر یا همکارتان مشکل دارید، مسئولیت صددرصدی زندگیتان را بر عهده نگرفتید! شما به تنهایی در مقابل کاری که میکنید، کاری که نمیکنید و حتی واکنش در برابر رخدادی که برای شما اتفاق افتاده است، مسئول هستید. این طرز فکر قدرتمند، زندگیتان را متحول میکند. برخی افراد معتقدند آدم بدشانسی هستند. این تنها یک بهانه دیگر برای شانه خالی کردن از مسئولیت است. در واقع شانس چیزی نیست جز آمادگی (پیشرفت شخصی) + نگرشها (اعتقادات و طرز فکر) + فرصت (چیزهای خوبی که در مسیر شما قرار میگیرند) + عمل (کاری در خصوص انجام آنها). در واقع شانس، شرایط و موقعیت دیگر نباید برایمان اهمیتی داشته باشد. ما باید خودمان با قدرت نامحدودی که داریم، کنترل سرنوشتمان را در دست داشته باشیم. فقط در صورت داشتن این طرز فکر است که میتوانیم احساس مسئولیت را در خود پرورش دهیم و به موفقیت نزدیک شویم.
*روانشناس و مشاور خانواده