تقریباً همه معتقدیم که نسل امروز با نسل دیروز- که ما والدین باشیم- خیلی فرق کردهاند. وقتی کودکی و نوجوانی خود را با کودکی و نوجوانی فرزندانمان مقایسه میکنیم همه به یک نتیجه مساوی میرسیم که ما اصلاً کودکی و نوجوانی نسل امروزی را نداشتهایم. امکانات و رفاهی که بچههای نسل امروزی از آن برخوردارند را ما حتی در خواب و رؤیا هم نداشتهایم. این امکانات و اسباب سرگرمی بچههای نسل امروزی شاید محاسن و خوبیهایی داشته باشد، ولی معایب و مضراتی را هم قطعاً دارد. مضراتی که اگر والدین به آن توجه نداشته باشند و فرزندان خود را در دنیای کودکیشان رها کنند و با عدم نظارتهای دقیق خود از کنار آنها به سادگی بگذرند قطعاً اثرات تخریبی آن را در نوجوانی و جوانی میبینند. حواسمان باید به فرزندانمان باشد. آنها به شدت در معرض آسیبها قرار دارند.
از کودکان خود محافظت کنیم
رسانه یکی از همان سرگرمیهای نسل امروزی است که در جای خود هم میتواند آموزنده و مفید باشد و هم مضر و تخریبکننده. تأثیر رسانهها بر مخاطبان آنها، بر هیچ کس پوشیده نیست که البته در این میان بیشترین تأثیر را بر کودکان و نوجوانان میگذارند، اما نباید فراموش کنیم که همیشه تأثیر رسانهها بر کودکان مفید و سودمند نبوده و گاهی تأثیر تخریبی بیشتری دارند. مانند به تصویر کشیدن بیش از حد خشونت و مواد مخدر و... که قطعاً مشکلات بسیاری را برای خانوادهها فراهم میکند، اما والدین با نظارتهای دقیق خود بر آنچه که کودکانشان در معرض آن قرار دارند، میتوانند از آنها در مقابل هجوم رسانهها محافظت کنند. در روزگاری که هر روز فیلمهای کارتونی جدید با شخصیتهای تأثیرگذار منفی بر ذهن و رفتار کودکان ساخته و توزیع میشود قطعاً برای والدین امروزی یکی از موانع و دردسرهای مهم در راه تربیت کودکانشان است. در واقع شاید بهتر است بگوییم مانع و دردسری است که والدین خود، برای خود ایجاد میکنند.
برخی والدین خوشحال از اینکه فرزند آنها با تماشای تلویزیون سرگرم میشود و پی شیطنت و سرگرمیهای دیگر نمیرود به کودکان خود اجازه میدهند ساعتها پای تلویزیون و برنامههای ماهوارهای بنشینند و با تماشای فیلمها و سریالهایی که حتی مناسب سن آنها نیست سرگرم شوند. این سهلانگاری والدین باعث میشود با تماشای این کارتونها و غرق شدن در داستان آنها و همزادپنداری با شخصیتهای این کارتونها، کودکانی خشمگین و جنگجو بزرگ شوند. والدین این را بدانند که با غفلت و بیخیالی، به کودکان خود آسیبهای جدی وارد میکنند.
از سویی در بسیاری از فیلمهای مربوط به بزرگسالان نیز رفتارهای ناپسند و اشتباهی نشان داده میشود که کودک از درک آن عاجز است و، چون هیچ تصور درست و غلطی از آن ندارد و کسی هم نیست که به او توضیح درستی بدهد بالطبع در ناخودآگاه ذهن او مینشیند و به مرور همین تصویر نادرست برای کودک در نوجوانی سبب انحرافات اخلاقی میشود. هیچ رسانهای عاقبت رفتار زشت و غیراخلاقی را نشان نمیدهد تا کودک و نوجوانی که آن را تماشا میکند از عاقبت انحرافات و بزهکاریها، اعتیاد و رفتارهای ناهنجار هم آگاه شود. این فیلمها فقط شادی و سرخوشی آنی مصرف و نوشیدن را نشان میدهد نه روزهای سخت بعد از آن را. بیتردید ما به عنوان پدر و مادر باید از طریق توضیح این مسئله که بعضی از کارهای شخصیتهای رسانهای تا چه اندازه خطرناک است، با تأثیر رسانهها بر فرزندان خود مقابله کنیم.
کودکان آسیبپذیر در برابر رسانهها
کودکان مقلدان خوبی هستند. آنها با تماشای حرکات و رفتارهای تخیلی شخصیتهای کارتونی، آنها را واقعی میپندارند و سعی در تقلید از آنها دارند. مثلاً همین کارتون انیمیشنی «بنتن» که تمام داستان آن بر اساس تخیل بنا شده است، اکثر قریب به اتفاق کودکان مرتب در حال تقلید از حرکات شخصیتهای این انیمیشن هستند و در تخیلات خود تصور میکنند با ضربهای که بر ساعت بنتن میزنند میتوانند مانند آنها تغییر چهره داده و قدرت فراوان پیدا کنند و یا برنامه جدید این روزها به نام «کلش» که به شدت در بین کودکان و حتی نوجوانان باب شده و باعث تخریب ذهن نسل امروز کودک و نوجوان جامعه میشود. اما حقیقت تلخی که در پس اهداف این رسانهها وجود دارد این است که آنها از تأثیر خود بر کودکان به منظور بازاریابی برای کالاها آگاه بوده و به بهترین شکل از آن استفاده میکنند و با اثرگذاری بر علایق کودکان سبب میشوند تا آنها فکر کنند که برای محبوب شدن، به کالاهای خاصی نیاز دارند.
پولهایی که از جیب ما برای تبلیغات خرج میشود
کودکان با متقاعد کردن والدین خود برای خرید اسباببازیها و وسایلی که رسانهها آنها را فوقالعاده به تصویر میکشند، سبب افزایش هزینههای زندگی مردم میشوند. کودکان از سنین پایین با محصولات دارای مارکهای معروف آشنا میشوند، زیرا آنها را در رسانهها میبینند. برای درک این موضوع تنها با یک حساب سرانگشتی میتوانیم به این نتیجه برسیم که هر کدام از ما والدین سالانه چه هزینههای هنگفتی را فقط بابت تبلیغات رسانهها میپردازیم. مثلاً در یک ماه میتوانیم هر کدام از ما محصولات و اسباببازیهای شخصیتهای مختلف کارتونی که برای فرزندانمان خریداری میکنیم را حساب کنیم تا از این طریق به جمع مبلغ کل آن در سال برسیم. قطعاً به مبالغ هنگفتی میرسیم. مبالغی که در این وانفسای تورم و فشارهای اقتصادی برای کودکان خود بابت اسباببازی یا محصولاتی که رسانهها به طرق مختلف آن را تبلیغ میکنند، هزینه میکنیم و نتیجه خوبی هم به لحاظ تربیتی عایدمان نمیشود.
ما والدین باید با این قبیل بازاریابیها مقابله کنیم. با هر بار تقاضای کودک برای خرید جدیدترین اسباببازی باید از او بپرسیم آیا داشتن اسباببازی جدید او را محبوب و دوستداشتنی و همچنین خوشحال میکند؟ کودکان متوجه نیستند عروسکهای باربی در واقع آنطور که در تبلیغات نشان داده میشود حرکت نمیکنند. آنها نمیدانند ساعت بنتن در واقعیت باعث تغییر شکل آنها و قدرت خارقالعاده آنها نمیشود. ما والدین باید به کودکان خود بیاموزیم که اشیا برابر با شادی و خوشبختی نیستند. به جای دادن هدیه به کودکان به عنوان جایزه برای هر کار مثبتی که انجام میدهد، سعی کنیم رفتار آنها را تحسین و تشویق کنیم یا وقت بیشتری را با آنها بگذرانیم. بچهها باید این را بفهمند که هر آنچه در تلویزیون میبینند برایشان فراهم نخواهد شد.
وقت گذاشتن برای صحبت با کودکانمان درباره آنچه در رسانهها میبینند، این مسئله را تضمین میکند که آنها چیزهایی را میآموزند که ما میخواهیم کودکانمان یاد بگیرند نه آنچه رسانهها آموزش میدهند و این مسئله از تأثیرگذاری منفی رسانهها جلوگیری میکند. یادمان باشد «بنتن» هیچ وقت نمیتواند جای والدین کودک را بگیرد، پس تربیت کودکان خود را به دست «بنتن» نسپاریم.