یکی از زیباترین حسهایی که ما در زندگی مشترک میتوانیم به شریک زندگی خود هدیه دهیم، آرامش است. صادقانه با خود گفتوگو کنیم. چقدر شریک زندگی خود را میشناسیم و درک درستی از آنچه برایش آرامش به همراه دارد، داریم؟ آیا تا به حال به آنچه به همسفر زندگی ما آرامش میدهد فکر کردهایم؟ اگر نه شاید زمان آن رسیده باشد که این کار را انجام دهیم. همه ما شنیدهایم که نتیجه اعمال ما قطعاً به خود ما باز میگردد. در زندگی مشترک انعکاس این اعمال به مراتب زودتر نمایان میشود. یعنی اگر ما هنر بخشیدن صفات خوب و حسنه را به زندگی مشترک و همسر خود داشته باشیم، به مراتب خودمان از آرامش بیشتری برخوردار خواهیم بود، اما این صفات، ویژگیها و در واقع مهارتهای خوب چیست؟
۱) امنیت زندگی مشترک با راستگویی
یکی از اصول مهم رابطه سالم زندگی مشترک، صفت راستگویی است. راستگویی از جمله ویژگیهایی است که انسانها را به محدوده امنیت میکشاند. راستی و راستگویی موازی و همسو با جریان زندگی است. شاید کمتر خصلتی باشد که به اندازه راستگویی بتواند بنیان یک رابطه انسانی را مستحکم کند. چنانچه این ویژگی وارد محدوده زندگی مشترک شود، نتیجه مؤثرتری خواهد داشت. راستگویی حکم دروازهای برای ورود به محدوده اطمینان خاطر در فراز و نشیبهای زندگی است. کسی که با فرد صادق زندگی مشترک را تجربه میکند، با درک حس امنیت، باعث تقویت محیط و رابطه نیز میشود. چرا ما گاهی درگیر روابطی میشویم که متأسفانه فاقد این ویژگی خوب است؟ در مورد این مسئله هم فکر کنیم. ابتدا از خود شروع کنیم. آیا ما دارای چنین خصلتی هستیم؟ بهتر نیست این ویژگی را در وجودمان پرورش دهیم؟ راستگویی حکم پایه و ستون ساختمان زندگی را دارد.
۲) نشاط زندگی مشترک با خوشخلقی
لازمه دیگر زندگی مشترک خوشخلقی است. متأسفانه گاهی شاهد این هستیم که یکی از طرفین یا بدتر، گاهی هر دو طرف با بدخلقیهای مدام باعث رنجش خاطر یکدیگر میشوند. وقتی دلیل را جویا میشویم ناکامیهای خارج از منزل یا به اصطلاح عامیانه مشکلات زیاد را مسبب بدخلقی خود میدانند. دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بخشی از روند روزمره زندگی است. فرض کنیم با همراهی قصد پیادهروی در مسیری را داریم. مسیر در برخی نقاط ناهموار است. اگر فردی که با او هستیم، مدام در حال نق زدن باشد، مدام از سختی راه صحبت کند، چه حسی خواهید داشت؟ مسلماً هر چقدر صبور هم باشیم، بالاخره در یک مقطع زمانی خسته میشویم و ناهمواریهای راه را بیشتر احساس میکنیم. پس همسفر زندگی خود را با بدخلقی خسته نکنیم. یاد بگیریم به عنوان فردی بالغ، با فردی که تصمیم گرفته تمام لحظههای عمر خود را در پیمان زناشویی با طرف مقابلش شریک شود، بدخلقی نکنیم. صادقانه با خود فکر کنید. آیا تا به حال با بداخلاقی گرهی از مشکلتان باز شده است؟ فراموش نکنیم که خوشخلقی، کلید نشاط زندگی مشترک است.
۳) همسرمان را خوب بشنویم و ببینیم
یکی از راههای مهم ارتباط میان ما انسانها ارتباط کلامی است. از این نعمت در زندگی مشترک به نحو شایسته و با اصول درست استفاده کنیم. بسیاری از اختلافنظرها بین زوجین به این دلیل است که بین آنچه ما قصد داریم به طرف مقابل خود بگوییم و آنچه او از گفتهها برداشت میکند، تفاوت وجود دارد. خواستههای خود را با بیان کامل و به روشنی عنوان کنیم. کلیگویی، گفتوگو با کنایه، با ابهام حرف زدن، ساختار ارتباط کلامی زوجین نیست. مد نظر داشته باشیم تضمینی وجود ندارد که ما به موضوعی اشاره کنیم و انتظار داشته باشیم مخاطب ما تا انتهای موضوع را فهمیده باشد. هر چند که بعد از سالها زندگی، طرفین معمولاً آگاهی بیشتری نسبت به هم خواهند داشت، اما به هر حال واضح صحبت کردن در مورد افکار و خواستهها یکی از شیوههای درست رابطه کلامی به خصوص در زندگی مشترک است. در واقع بخشی از یک رابطه سالم، رابطه کلامی است. اگر این فرآیند را به شکل یک طناب در نظر بگیریم، یک سر طناب گویش و جهت دیگر آن شنیدن است. به صحبتهای همسفر زندگی خود، خوب گوش کنیم و حین گوش کردن، بهتر است با شریک زندگی خود رابطه چشمی برقرار کنیم. یکی از ابعاد رابطه سالم این است که فرد احساس کند از طریق صحبتهایش، شنیده و دیده میشود. این فرصت را از یکدیگر دریغ نکنیم. به همان اندازه که صحبت کردن، استفاده از کلمههاست و برای برقراری ارتباط مفید لازم، شنونده خوب بودن هم دارای اهمیت است. در این زمینه صبور باشیم تا طرف مقابل هم اجازه حرف زدن داشته باشد. حین گوش دادن، پیشداوریها را از ذهن خود دور کنیم. بدون قضاوت سعی کنیم مفهوم صحبتهای طرف مقابل را درک کنیم و هر جای صحبت که برایمان نامفهوم بود، با متانت توضیح بیشتری بخواهیم. این امر کمک میکند دقیقاً منظور طرف مقابلمان را بفهمیم. به این ترتیب سوءتفاهمها قطعاً کمرنگتر خواهد شد.
۴) دنیای یکدیگر را بشناسیم
تحقیقات حاکی از آن است که حتی دوقلوهای یکتخمکی هم تفاوت فراوانی از نظر اخلاقی و رفتاری با هم دارند. دو انسان با پرورش در دو محیط متفاوت، در برخی موارد فرهنگهای متفاوت که هر کدام از این موارد با زیرمجموعهای از تفاوتهای دیگر است قرار است با هم زندگی کنند. داشتن اختلاف سلیقه و نظر در این بین امری کاملاً طبیعی است. به این دست از تفاوتها به چشم یک معضل غیر قابل حل نگاه نکنیم. اگر اختلافها بسیار پررنگ و حل نشدنی است، بهتر است از ابتدا زندگی مشترک را با همتراز نزدیک با عقایدمان شروع کنیم، اما با آغاز زندگی مشترک آنچه ضروری خواهد بود، ایجاد فضایی است برای نزدیک شدن به محدوده فکری هم. قرار نیست در همه موارد ما کامل همفکر هم باشیم، اما لازم است با هنرمندی و درایت از روحیات و خلقیات یکدیگر تا حد امکان آگاهی داشته باشیم.
۵) به حریم خصوصی یکدیگر احترام بگذاریم
هر کسی در قالب نقشی که به عهده میگیرد عهدهدار مسئولیتهایی است، اما کمی قبلتر از پذیرش نقش، هر کس یک انسان واحد است. انسانی منحصر به فرد با تمام خصوصیات مختص به خود. خصوصیاتی که متمایزکننده هر شخص از دیگری است. به هم فرصت بدهیم که هر کدام از ما، خود واقعیاش باشد. خود واقعی بودن و داشتن حریم خصوصی به معنای شکاف بین روابط زوجین نیست که در این صورت قطعاً آسیبزا است بلکه به این معناست که ما ضمن زندگی در یک واحد مشترک، اجازه داشته باشیم خود را به شکل کامل تجربه کنیم. زندگی مشترک به معنای احترام گذاشتن به خواستههای هم است نه غرق شدن یکی در خواستههای دیگری. هر کدام از افراد اجازه دارد در دل زندگی، محیطی به شعاع به خطر نیفتادن زندگی مشترک برای خود داشته باشند، چراکه انسانها با شناخت دنیای خود دنیای دیگران را بیشتر درک خواهند کرد.