تحقیقات مأموران پلیس نشان داد شکایت پسر جوانی که مدعی بود سهمرد خشن مادرش را ربودهاند و کلیه او را پس از خارج کردن از بدنش به ۱۰۰ میلیون تومان فروختهاند دروغ است.
به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل پسر جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت: سه مرد خشن مادرش را ربودهاند و یکی از کلیههای او را فروختهاند.
شاکی در شرح ماجرا گفت: برادر و خواهرانم پس از ازدواج برای زندگی به شهرستان رفتند و من پس از فوت پدرم همراه مادرم زندگی میکنم. خانه ما در یکی از محلههای جنوبی تهران است. چند روز قبل برای خرید از خانهمان بیرون رفتم و ساعتی بعد وقتی به خانه برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. سه مرد خشن دست و پای مادرم را با طناب بسته بودند. قصد داشتم با آنها درگیر شوم و مادرم را نجات دهم، اما آنها سه نفر بودند و مسلح به چاقو که به من فرصت حمله ندادند و بلافاصله مرا گرفتند و بعد از اینکه به شدت کتک زدند دست و پای من را با طناب بستند. هر چقدر التماس کردم مادرم را رها کنند فایدهای نداشت. سه مرد خشن قوی هیکل مادرم را داخل گونی بزرگی گذاشتند و به بیرون انتقال دادند و مرا هم داخل یکی از اتاقها حبس کردند.
وی ادامه داد: دو روز داخل خانه حبس بودم که متوجه شدم مادرم در حالی که وضعیت جسمی و روحی مناسبی نداشت وارد خانه شد و طناب دست و پای مرا باز کرد. مادرم گفت: روز حادثه وقتی من بیرون بودم زنگ خانه نواخته شدهاست که فکر کرده من پشت در هستم و به همین خاطر در را باز میکند که ناگهان سه مرد قوی هیکل وارد خانه شدهاند و دست و پای او را با طناب بستهاند. مادرم همچنین گفت که سه مرد خشن، او را با خودرویی به ساختمانی در یکی از محلهای بالای شهر بردهاند که داخل یکی از اتاقهایش اتاق عمل بوده است و در آنجا او را بیهوش کردهاند و یکی از کلیههایش را بیرون آوردهاند. مادرم صدای یکی از آنها را بعد از اینکه به قیمت هوش آمده شنیده بود که به دوستانش گفتهبود کلیه را به قیمت ۱۰۰میلیون تومان فروخته است. در نهایت دو روز بعد آنها مادرم را در نزدیکی خانهمان رها و او را تهدید کرده بودند چنانچه موضوع را به پلیس خبر بدهد مادرم را همراه من به قتل میرسانند. به همین دلیل مادرم از ترس اجازه نمیداد من به اداره پلیس بروم و شکایت کنم تا اینکه او را به شهرستان بردم و خودم به تهران برگشتم و الان از سه مرد خشن شکایت دارم.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی پایتخت به دستور بازپرس دادسرای ناحیه۳۴ برای بررسی حادثه وارد عمل شدند.
مأموران در نخستین گام محل زندگی شاکی را شناسایی کردند و دریافتند مادر شاکی که زن میانسالی است صحیح و سالم در خانهاش حضور دارد.
مادر شاکی وقتی با مأموران روبهرو شد در حالی که از شکایت پسرش شگفت زده شده بود، گفت: پسرم مدتی است دچار مشکل روحی و روانی است. مدتی قبل او را در بیمارستانی بستری کردیم تا اینکه حالش بهتر شد و از بیمارستان مرخص شد. چند روز قبل متوجه شدیم دوباره مشکل روحی روانیاش بیشتر شده است به همین خاطر او را دوباره به بیمارستان بردیم و بستری کردیم، اما پسرم مدعی بود که حالش خوب است و نیازی به بستری ندارد. او یک روز بعد از بیمارستان فرار کردهبود و ما در این چند روز تلاش زیادی کردیم تا او را پیدا کنیم و به بیمارستان ببریم که الان متوجه شدیم به اداره پلیس رفته و شکایت دورغین را مطرح کرده است.
پس از این مأموران برای پیدا کردن پسر جوان به جستوجو پرداختند و در نهایت او را پیدا کردند و به دستور قاضی پرونده در یکی از بیمارستانهای روانی بستری کردند. بدین ترتیب پرونده آدمربایی دروغین و فروش کلیه ۱۰۰میلیونی بسته شد.