حوادث فاجعهآميز روي داده اخير در ورزشگاههاي كشور كه منجر به خلق صحنههاي ضدفرهنگي روي سكوهاي تماشاگران شد، بار ديگر اين سؤال جدي را ايجاد ميكند كه برنامههاي تلويزيوني چون 90 به عنوان پرمخاطبترين برنامههاي سيما در كنار درآمدزايي چشمگير طي 20سال اخير چه اندازه به عنوان يك رسانه وظيفه فرهنگسازي و ارتقاي اخلاق را به طور موازي جدي گرفته و نصبالعين قرار دادهاند.
تماشاگر نماهايي كه مخاطب«90» هستند
بعد از رخ دادن حوادث تلخ هفته گذشته ليگ برتر فوتبال، فجايع اخلاقي و فرهنگي هفته سوم اين ليگ، شرنگ تلخي در كام جامعه ريخت. تماشاگرنماها هر بار بخشي از فرهنگ و اخلاق را به چالش ميكشند كه از فحاشي و توهينهاي ركيك تا حمله به انسجام و اتحاد ملي اقوام مختلف كشورمان و حتي پيش كشيدن دعواي برخي كشورهاي منطقه با يكديگر را در برميگيرد؛ وضعيتي كه نه تنها رنگ و بوي ورزشي ندارند بلكه به شكلي ساختارشكنانه و البته با برنامهريزي قبلي، اتحاد اقوام كشورمان را مورد حمله و هجمه قرار ميدهد. در اين زمينه نمونههاي قابل توجهي وجود دارند كه موجب مجروح شدن، نقص عضو و حتي كشته شدن تعدادي از تماشاگرها يا مأموران حفظ نظم و انتظام شده است.
موضوع انشقاق در وحدت ملي با رويكرد جداييطلبانه، از آندست موضوعاتي است كه با هيچ منطق قانوني، عقلايي، تاريخي و ملي همخوان نيست. تمام مردم نواحي ايران، ذيل هويت ايراني شناسايي ميشوند و اين موضوع نهتنها مورد تأييد قوانين ايران از جمله قانون اساسي است بلكه مورد تأكيد هويتشناسي تاريخي است. هنگامي كه دو روز پيش در يك ورزشگاه فوتبال در خوزستان، عدهاي پرچم كشور ايران را به آتش كشيدند، عليه موجوديت ايران شعار سردادند، تماشاگران را مورد ضربوشتم قرار دادند و در نهايت با پرتاب سنگ به بازيكنان سعي در ايجاد آشوب داشتند، يك پيام مهم را به مردم و مسئولان ايران مخابره كردند و آن علني كردن مبارزه قوميتگرايانه بود. همچنين وقتي ديروز مشاهده شد كه برخي از افراد در بازي استقلال- تراكتورسازي پرچم جمهوري آذربايجان را در حمايت از آذربايجان در معابر عمومي برافراشتند، تكليف را بر همگان معين كردند كه جرياني خزنده و البته محدود خواستار ايجاد تنش مستقيم در كشور است. از قضا چنين رفتارهاي خلاف امنيت ملي به شدت خوشامد شبكههاي مجازي معاند با تماميت ارضي ايران است و آنها بهطور مدام سعي در تهييج مردم به همراهي چنين عناصري ميكنند.
تكليف فرهنگ و اخلاق چه ميشود؟
بي ترديد كوتاهي و عدم ايفاي نقش فرهنگي از سوي باشگاهها كه بدون استثنا در نام هايشان از عنوان «فرهنگي و ورزشي» به صورت توأمان استفاده ميكنند در كنار ضعف رسانهها به عنوان يكي از پيچيدهترين دستاوردهاي بشري در امر آموزش، تبليغ و... مؤثرترين علل گسترش بياخلاقي و فرهنگكشي در ورزشگاههاست. در اين بين برنامه پرمخاطب90 بيشترين سهم را در ضعف فرهنگسازي تماشاگران فوتبال دارد.
برنامهاي مانند «90» در ميان برنامههاي پرمخاطب و اثرگذار تلويزيون در بين مخاطبان و حتي اعضاي تيمهاي ورزشي قرار ميگيرد. اين برنامه سالهاست با مطرح كردن موضوعات چالشي و اتفاقات پرحاشيه سعي كرده تا آمار مخاطبان خود را به تراز حداكثر برساند. تقريباً هيچ كسي در بين مردم و رسانهها وجود ندارد كه اثرگذاري بالاي اين برنامه در بين مردم و باشگاههاي فوتبال را انكار كند. رقم هنگفت و هزينه ساخت و توليد اين برنامهها از دكور و نور گرفته تا هزينه اجراي زنده و دستمزد مجري ميطلبد كه خروجي آنها در حد و اندازه پولي باشد كه برايشان خرج ميشود، نه اينكه مثل برخي از آنها كه در حد كوه بزرگ، پربيننده و چالشبرانگيز هستند اما در زمان لازم، موش ميزايند. به كلام ديگر اگر ترويج و تبيين اخلاق با همان شور و حرارتي باشد كه در پرداختن به حواشي و زد و خوردهاي بازيكنان ديده ميشود، شايد روزگار فرهنگ در ورزشگاهها خيلي بهتر از اين بود كه پدري گوشهاي فرزند كوچكش را بگيرد تا مبادا براي آن كودك گفتن و شنيدن الفاظ ركيك و جنسي عادي شود!
مثلاً تا همين چند سال پيش ما در ورزش و فوتبال كشورمان عارضهاي تحت عنوان «جيمي جامپ» نداشتيم اما با پوشش تصويري و هيجاني اين اقدامات وارداتي، زمينه ظهور و بروز آن را براي كرگدنهاي تماشاگرنمايي كه تنها به شهرت و چهره شدن فكر ميكنند، فراهم ميآورند.
محيط ورزشگاهها براي مردها هم امن نيست
به طور قطع اگر برنامههايي مثل90 در ترويج، تبيين و تشويق مراعات اخلاق و فرهنگ در بين تماشاگران وظايف خود را ميشناختند و عمل ميكردند شاهد بروز و ظهور نوشتههاي تجزيهطلبانه، نژادپرستانه و حتي فحاشيهاي جنسي و ركيك نبوديم! متوليان صدا و سيما و به خصوص برنامههاي ورزشي به خوبي ميدانند كه پرداختن به حواشي بازيها يا دعواهاي صورتگرفته يك اقدام كاملاً پوپوليستي و زرد صرفاً براي بالا بردن تعداد مخاطبان آن برنامههاست. رويكردهاي ضدفرهنگي و حتي ضداخلاقي اين گونه برنامهها در كنار پرداختن به حواشي مسابقات جهت بالا بردن نرخ و قدرت چانهزني، نمونهاي از جمع اضداد است كه تنها قرباني آنها فرهنگ است. سالهاست همه افراد داخل در گستره ورزش براي تقويت فرهنگ و حفظ داشتههاي تمدني كشور متفقالقول هستند اما پالايش و بررسي نتيجه گفتن و پرداختن آنها به اين دو مؤلفه مهم به خوبي نشان ميدهد آمار كمي و كيفي پايين نيامده بلكه بيشتر از قبل و با ابعاد تازهتري خودنمايي ميكند. با اين تفاسير چگونه است كه با اين اوضاع برخي از همين مجريان در فضاهاي مجازي و غيرمجازي و با اداهاي شبهروشنفكري به دنبال كشاندن پاي بانوان به ورزشگاهها هستند، موضوعي بسيار پيچيده است!
ترغيب به ديده شدن
گذشته از بحث درآمدزايي برنامه90 نفس پرداختن و به تصوير كشيدن چنين اتفاقاتي آن هم در يك برنامه پرمخاطب و همچنين تكرار چندين باره آن در زواياي مختلف چه به صورت عادي و چه به شكل تصوير آهسته هر جوان و نوجواني كه تمايل به شهرت و چهره شدن داشته باشد را به تكرار آن اقدام دعوت و ترغيب ميكند. اصل پرداختن به موضوعات تلخ و گزنده در رسانه و به خصوص تلويزيون بايد بر منوال صحيح و دقيقي باشد كه ضمن رعايت حدود آن را مورد پردازش قرار بدهد. پرداختن بيش از اندازه در مورد يك تيم يا ورزشكار از سوي رسانه ميتواند در حكم اغواگري و زمينهساز توهمآفريني نزد برخي افراد گردد، به اين معني كه فرد در صورت يك چنين خطاي راهبردي از سوي رسانه دچار خودبزرگبيني ميشود، اين تنها يك نمونه از اقدامات و خروجي برنامههايي است كه صرفاً به منافع زودگذر و آني خود ميانديشند نه مباحثي مثل امنيت ملي، اتحاد، فرهنگ، اخلاق و... نكته پاياني اينكه اگر قرار باشد كه اين برنامههاي پرهزينه با همين دست فرمان به جلو بروند قطعاً تا چند صباحي ديگر همين مقدار فرهنگ و اخلاقي كه در جامعه نفس ميكشد «جوانمرگ» خواهد شد. اينكه فوتبال هدف نيست بلكه وسيلهاي براي فرهنگسازي و ارتقاي اخلاق است هيچگاه در رسانه ملي جدي گرفته نشده است.