حوادث تلخ و خونین ورزشگاه غدیر اهواز یکبار دیگر ثابت کرد، خبری از فرهنگسازی در فوتبال ایران نیست. البته شدت اتفاقات غیرورزشی بازی پنجشنبه شب به حدی بود که مشخص شد کار از فرهنگسازی گذشته و با محرومیت تماشاگران و جرایم نقدی نیز نمیتوان از بروز رفتارهای غیرورزشی جلوگیری کرد.
مصاف استقلال خوزستان و پرسپولیس از همان شروع بازی با درگیری و زد و خورد آغاز شد، حتی تلاش گزارشگر بازی برای آرام نشان دادن جو ورزشگاه هم سودی نداشت. ضمن اینکه تنش و درگیری نه تنها روی سکوها بلکه در مستطیل سبز نیز به وضوح دیده میشد. اگرچه تلاش نیروی انتظامی برای برقراری آرامش در تصاویر تلویزیونی هم محسوس بود، اما شدت ناآرامیها به قدری بود که تا پایان جدال دو تیم درگیریها تداوم داشت. در اینگونه موارد در فوتبال ما آقایان مسئول اصولاً به دنبال پیدا کردن یکی، دو نفر به عنوان مقصر و جریمه تیمها و محرومیت تماشاگران میزبان از حضور در ورزشگاه هستند، در صورتی که تجربه ثابت کرده اینگونه جرایم و مجازاتها نخنما شده و هیچ تأثیری در رفتارهای احساسی و حتی هدفمند تماشاگرنماها نداشته و ندارد.
با این حال مدیران تصمیمگیرنده فوتبال در فدراسیون و کمیته انضباطی کماکان بر این نوع برخوردهای قهری بیثمر تأکید دارند! در حالی که خودشان میدانند جریمه نقدی فقط به سود فدراسیون است و محرومیت تماشاگران هم پاک کردن صورت مسئله، همانهایی که تا امروز دم از فوتبال پاک و کار فرهنگی در فوتبال میزنند قدمی برای ریشهیابی آشوبها، فحاشیها و درگیریهای تماشاگران تیمهای مختلف در شهرهای مختلف برنداشتهاند و هر زمان که جو متشنج میشود پشت سر هم مصاحبه میکنند و از برخوردهای قاطع سخن به میان میآورند.
بیایید منصف باشیم؛ کدام برخورد قاطع؟ کدام کار فرهنگی؟ کدام فرهنگسازی؟! سالهاست که تمام مدیران فوتبالی در باد شعارهای دهان پرکن خوابیدهاند و سنگ خود را به سینه زدهاند. اگر در ۱۷ دوره اخیر لیگ برتر چارهای اساسی برای این مسئله اندیشیده میشد، امروز با چالشی به نام آشوب در ورزشگاههای فوتبال مواجه نبودیم.
از طرفی بیتفاوتی مسئولان تیمها نیز در دامن زدن به حواشی را نباید فراموش کرد. مصاف پرسپولیس و فولاد خوزستان و حواشی آن دیدار تأثیر زیادی در جنجالهای پنجشنبه شب داشت تا جایی که خود آقایان هم فهمیدند باید برای جلوگیری از تشدید حواشی و تسری آن به بازی سرخپوشان با آبیهای خوزستان زودتر از اینها وارد عمل میشدند. شاید اگر مدیران پرسپولیس و تیم خوزستانی برای آرام کردن فضا در طول یک هفته تلاش میکردند، درگیری در اهواز رخ نمیداد یا حداقل از شدت آن کاسته میشد. ضمن اینکه در فوتبال ایران هنوز این فرهنگ جا نیفتاده که ورزشگاهها و دیدارهای حساس جای تسویهحسابهای قومیتی و شاخ و شانه کشیدن برای تیم رقیب نیست.
اینکه چرا هیچ مقام مسئولی تاکنون برای حل این چالشها فکری نکرده، سؤال تکراری و بیجوابی است که هر سال با دیدن درگیریها در ورزشگاههای فوتبال در ذهن میلیونها ایرانی نقش میبندد و هر بار نیز پاسخی به سؤال آنها داده نمیشود.
تا کی میتوان در مقابل جدالهای خونین روی سکوها و تأثیر جو ورزشگاه روی بازی تیمها و برعکس، سکوت کرد؟ در کشورهای صاحبنام فوتبال دنیا نیز هولیگانهای زیادی وجود دارند که با تصمیمات بازدارنده مسئولان جرئت آشوبگری پیدا نمیکنند. فرهنگسازی واقعی، تمهیدات باشگاهها و نقش کانونهای هواداران در جلوگیری از آشوبگریهای فوتبالی تأثیر زیادی دارد، اما تمامی موارد ذکر شده در فوتبال ایران به هیچ انگاشته میشوند و در زمان بروز حوادثی اینچنینی همه به فکر سرپوش گذاشتن روی واقعیتها میافتند.