فرمان اجرایی بازگشت تحریمهای هستهای علیه ایران با امضای دونالد ترامپ ریاست جمهوری امریکا صادر شد و از روزگذشته به اجرا درآمد. ترامپ که سه ماه قبل دستور خروج امریکا از برجام را صادر کرده بود، هدف اصلی از سرگیری این تحریمها را وادار کردن ایران به تغییر رفتار و نیز دستیابی به آن چیزی اعلام کرده که آن را توافق بهتر میداند. دستور اجرایی ترامپ در حالی صادر شد که بسیاری از کشورهای منطقه، همچون ترکیه، پاکستان و عراق و خارج از منطقه مانند روسیه، هند، چین و حتی برخی از اعضای اتحادیه اروپا اعلام کردهاند از آن تبعیت نکرده و همچنان مناسبات تجاری خود را با ایران ادامه خواهند داد. نکته مهم برای سنجش میزان اثرگذاری تحریمهای امریکا، بررسی وضعیت کنونی در مقایسه با دور قبلی تحریمهای امریکاست.
در وهله نخست باید به سیاست خارجی اجماعساز امریکا علیه برنامه هستهای ایران در دوره اوباما اشاره کرد که تیم سیاست خارجی امریکا بر اساس آن تلاش کرد تا حد زیادی ضمن به دست آوردن همراهی نهادهای داخلی امریکا و سایر بازیگران از جمله اتحادیه اروپا و حتی چین و روسیه، فشارها را بر تهران افزایش دهد. دوم، باید به تصویب تحریمهای سازمان ملل علیه ایران و قرار گرفتن ایران ذیل بند ۴۱ فصل هفتم شورای امنیت اشاره کرد. تصویب قطعنامههای شورای امنیت شرایطی را ایجاد کرد که حتی کشورهایی مانند چین و روسیه نیز نمیتوانستند به طور علنی علم مخالفت با امریکا بردارند.
وضعیت کنونی تقابل ایالات متحده با ایران از تفاوتهای فاحشی برخوردار است. نکته اول تفاوت سیمای دو کشور در جامعه جهانی، در نظر کشورهای دیگر است. ایران کنونی تا حد بالایی توانسته این تصویر تبلیغاتی را در اذهان عمومی محو کند که در پی دستیابی به سلاح اتمی است. از سوی دیگر، هر چند امریکای اوباما به مانورهای تبلیغاتی در قالب توازنسازی علیه تهدید ایران دست میزد، اما در شرایط کنونی با ریاست جمهوری ترامپ، امریکا دولتی پیمانشکن به تصویر کشیده شده که با خروج از برجام به عنوان یک توافق بینالمللی، بیش از پیش بیثباتی سیاست خارجی خود را به نمایش گذاشته است.
منبعث از تفاوت سیمای دو کشور و مختصاتی که تحریمهای جدید امریکا اجرا میشود، هرچند تحریمهای جدید، اقتصاد ایران را در شرایطی دشوار قرار خواهد داد ولی اجماعسازی حول محور ایران و بستن مجاری تنفسی ایران در شرایط کنونی برای امریکا میسر نیست، به خصوص که فضای بینالمللی و شرایط ژئوپلتیک حول ایران منافذی جدید پدید آورده که فضای تنفسی بیبدیلی برای کشوری مانند ایران فراهم میکند. اگر زمانی کشورهایی مانند عراق، ترکیه، هند، چین و پاکستان، به دلیل فضای بینالمللی، به شکلی چراغ خاموش تحریمهای امریکا را دور میزدند، به مبادلات خود با ایران ادامه میدادند و به صراحت از عدم رعایت تحریمهای ضدایرانی سخن نمیگفتند، در شرایط کنونی صریحاً اعلام میکنند که از تحریمهای امریکا پیروی نخواهند کرد. اگر زمانی اتحادیه اروپا، خود وضع کننده قوانین تحریمی علیه ایران بود، حالا در سایه گسترش اختلافات و جنگ تجاری با امریکا، نه تنها خود قوانین تحریمی علیه ایران وضع نمیکند بلکه به صراحت با تحریمهای امریکا مخالفت میکند، هرچند درباره توانایی اروپاییان برای مقابله با تحریمهای امریکا، حتی از مسیر «قوانین مسدودساز»، اما و اگرهای جدی وجود دارد. به عبارتی، این اتحادیه برخلاف قبل در شرایط کنونی به واسطه چالشهای تجاری و سیاست خارجی ترامپ از توافقهای بینالمللی مانند توافقنامه پاریس و شورای حقوق بشر سازمان ملل، از انگیزه سیاسی لازم بدین منظور برخوردار است.
چین نیز به دلیل جنگ تجاری با امریکا از زمان روی کار آمدن ترامپ، از این انگیزه سیاسی برخوردار است که نه فقط جنگ تجاری امریکا را تلافی کند بلکه نشان دهد که سیاستهای تحریمی امریکا که نمادی از یکجانبهگرایی است، بینتیجه است. کشورهایی همچون ترکیه، پیگیری منافع خود مانند تأمین انرژی مورد نیاز از ایران را مهمتر از تحریمهای یکجانبه ایران میپندارند. در چنین شرایطی به نظر میرسد منازعه کنونی امریکا علیه ایران که با خروج از برجام و از سرگیری تحریمها وارد مرحله تازهای شده، به رغم اینکه شرایط دشواری برای ایران ایجاد کرده است، اما وضعیت را غیرقابل تحمل نخواهد کرد و فضای تنفسی بیش از گذشته برای ایران فراهم است.