در تاریخ برقراری نظام اسلامی، برخی شهیدان آگاه و دورنگر را میتوان نام برد که هشدارهای آنان در دوران حیاتشان بهدرستی شنیده نشد و سالها گذشت تا همگان دریابند که ایشان چه میخواستند و از چه سخن میگفتند. شهیدان دکتر سیدحسن آیت و دکتر عبدالحمید دیالمه در زمره این چهرهها به شمار میروند. پس از وقایع فتنه ۸۸ و برافتادن برخی نقابهای ۳۰ ساله، بسیاری در صدد بازشناسی اینگونه چهرهها و منویات آنان برآمدند و درباره ایشان، آثاری را تولید کردند. اثری که هماینک به حضورتان معرفی میشود، از منشورات نشر معارف است که به نام «دیالمه» روانه بازار نشر گشته و محمدمهدی خالقی و مریم قربانزاده آن را سامان دادهاند. در دیباچه این کتاب چنین آمده است:
«کسی اگر او را نمیشناخت، باور نمیکرد این جوان لاغراندام با این محاسن بلند و قد و قامت متوسط، همان وحید دیالمه باشد که آوازهاش دانشگاههای مشهد را برداشته است. کسی باورش نمیشد این وحید دیالمه که تمام عمر دانشجوییاش را با یک کت سر کرده، از خانوادههای اصیل و صاحبنام تهرانی باشد و پدرش سرهنگ بازنشسته و دکتر مملکت. کسی که با وحید نشست و برخاست داشت میدانست این آدم که توی جلسات خانگی اول و آخر بحث را با استادی تمام جمع میکند، گروههای چپ را عاصی کرده. تقریباً همه فهمیده بودند که اگر جلسات سخنرانیاش را تعطیل نکند، ترورش خواهند کرد. بهار جوانی وحید گرچه کوتاه بود، اما بذرهایی که کاشت بعدها به گل نشستند و جزئی از گلستان انقلاب شد. وحید آن روزها اینگونه غریب نبود. او یکی از تأثیرگذارترین و شناختهشدهترین جوانان پیشبرنده نهضت امام در مشهد مقدس به حساب میآمد. چه میشود کرد؟! سی و چند سال از شهادتش میگذرد، اما کمتر کسی او را به عنوان یک متفکر و استاد عقاید اسلامی میشناسد. کم قصوری نیست که فعالترین جوان انقلاب اسلامی در مشهد ناشناس باقی بماند. وقتی سخنرانیهای وحید دیالمه را گوش میکنید به خودتان میگویید باید پیادهشان کرد تا بشود کتاب و برسد به دست بچههای امروز. سیر مطالعاتی «شهید دیالمه» جایش در میان سیرهای مطالعاتی امروز دانشجویان خالی است. اصلاً وحید را به فراموشی سپرده بودیم. این هم از برکات فتنه ۸۸ بود که لااقل نامی از او بر زبانها بیاید و نطق مجلسش را علیه بنیصدر بعد از ۳۰ سال از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش کنند! اما این هم آسیب زد، چون ناقص بود. شناخت همه از دیالمه محدود شد به همین سخنرانی و موضعگیریهایش علیه سران جبهه نفاق. شخصیت علمی و متفکر وحید در بازار سیاست گم شد. هویت متعالی و انسانی وحید با عقیدهای علمی و عقلی جامعیتی داشت که هنوز ناشناخته مانده و بعد از ۳۱ سال-که انقلاب در فتنه ۸۸ خانه تکانی کرد- به یاد او افتادیم. تازه فهمیدیم در گوشه آرشیو روزنامهها و تصاویر، چون وحید دیالمهای را داشتیم که در یک عکس و نام یک خیابان خلاصهاش کردهایم. وحید از دریچه تفکر دینی خیلی چیزها را میدید. حب و بغضهای شخصی در مقابل شخصیت باتقوا و متفکر او جایگاهی نداشت. وحید وقتی از کسی انتقاد میکرد با دلیل و منطق جلو میرفت. کسی جرئت نداشت در غلیان احساسات و هیجانات آن روزها علیه افراد محبوب حرفی بزند، اما او حقیقت را فدای مصلحت نمیکرد. تیغ انتقادش از نیام زبانش همواره بیرون بود. نماینده مردم مشهد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، جوانی بود ۲۶ ساله از تهران. دارای مدرک دکترای داروسازی از دانشگاه فردوسی، سخنران جلسات اعتقادی، فکری و سیاسی دانشگاهیان و جلسات عمومی.
دکتر عبدالحمید دیالمه در زمره نامآوران گمنامی است که تاکنون کاری در شأنش انجام نشده. کمتر انقلابیای در حد شهید دیالمه ناشناخته مانده است. مردم مشهد نیز که دیالمه یکی از سران انقلابشان بود، شناختشان از دیالمه محدود میشود به یک نقاشی روی دیوار دانشکده پزشکی سابق با این زیرنویس: شهید عبدالحمید دیالمه، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی. اعتراف میکنیم که آنچه در این صفحات از نظر میگذرد، کامل نیست. به رغم پیگیریها و صرف زمان زیاد به آنچه دلمان را راضی کند نرسیدیم. خواننده بیشک جاهای خالی زیادی خواهد دید و سؤالات بیشماری به ذهنش متبادر خواهد شد که پیگیریهای ما برای جواب دادن به آنها نتیجه مطلوب نگرفت. لاجرم به همین مختصر اکتفا کردیم، به امید آیندهای که شهید دیالمه را آنگونه که شایسته آن است دریابیم و دریابند. با کمال شرمساری این مختصر را تقدیم میکنیم به روح بزرگ شهید با این امید که جرقهای باشد برای کارهایی وزینتر و شایستهتر و از این بابت سپاسگزار خداوند خواهیم بود».
در این اثر، نکات فراوانی درباره سیرهشناسی شهید دیالمه آمده است. ازجمله آنها، نگاه وی به هویت میرحسین موسوی و همسر اوست. در اثر مورد معرفی، در این باره آمده است: «ازجمله افرادی که وحید قبل و بعد از نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی از افکار و اندیشههایشان انتقاد میکرد، میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد بودند. وحید چند روز قبل از شهادتش در جلسه گرامیداشت شهید چمران گفت: همین الان افرادی برای بعضی وزارتخانهها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست. ولی متأسفانه نمیتوانم کاری کنم. فقط میتوانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم. کار دیگری نمیتوانم بکنم. یکی از نمونههایش را که میتوانم به شما میگویم و آن هم آقای موسوی است... انتقادهایش فکری و اعتقادی بود، نه سیاسی و حزبی. وحید میدید که موسوی روزنامه جمهوری اسلامی را -که باید ارگان حزب جمهوری اسلامی باشد- ارگان افکار خودش کرده و خط شهیدآیتالله بهشتی و آیتالله خامنهای را در روزنامه دنبال نمیکند. به همین دلیل با موسوی به عنوان کسی که از نظر عقیدتی دچار التقاط شده و از نظر سیاسی منحرف است و امانتدار خوبی برای امانت حزب روزنامه نیست، مخالف بود. موسوی هنوز نخستوزیر نشده بود که وحید میگفت: نباید رئیس دولتی با افکار ایشان سر کار بیاید. انتقادش هم به افکار موسوی بود. میگفت: در کتاب واژهنامه سیاسی- اجتماعی موسوی که به نام مستعار حسین رهجو چاپ شده، انحرافاتی دیده میشود که زیبنده یک مسئول جمهوری اسلامی نیست».