آنطور که رسانهها از سه گزینه اصلی درباره جایگزینی سیف خبر میدهند، در واقع قطعیشدن سیف بر خلاف اخبار چند روزه اخیر محرز شده است و قرار است که روح تازهای در مسیر بازار پولی و بانکی دمیده شود. عدهای بر این باورند که سه گزینه علی طیبنیا وزیر سابق اقتصاد، حمید پورمحمدی گلسفیدی معاون سازمان برنامه و بودجه و قائم مقام سابق بانک مرکزی، علی دیواندری رئیس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی و مدیرعامل اسبق بانک ملت جدیترین گزینهها هستند، هر چند که هنوز احتمال انتقال نهاوندیان به بانک مرکزی نیز وجود دارد، اما رئیس کل بانک مرکزی هر که باشد، در شرایط پیشرو وظیفهای خطیر و سخت دارد و سیف نیز باید از رفتن در شرایط سخت و ثبت کارنامهای که در آن آثار نرخ رشد نقدینگی و بلبشو در سیستم بانکی در آن نمود کامل ندارد، خشنود باشد.
اما از اینها که بگذریم رئیس کل جدید باید چه کند و خود را برای چه چیزی آماده کند و نبایدهای او در شرایط پیشرو چیست؟
واضح است در چنین شرایطی مهمترین خصیصه رئیس کل نگاه اقتصادی به جریان پولی و بانکی کل کشور است، زیرا نگاه مذکور در کل اقتصاد اثرگذار است. باید رئیس کل بانک مرکزی در شرایط جنگ اقتصادی به جای نگاه حسابداری و بلهقربانگویی به دولتی که احتمالاً شرایط سختی در تحقق درآمدهای بودجه دارد، استقلال این بانک را بیش از پیش کند. از اینرو نگاهی به سبقه افراد نامزد شده برای این سمت و در اینباره ضروری است. به عنوان مثال نمیتوان کارنامه افراد را در حوزه صدور مجوزهای مؤسسات مالی و بانکی را نادیده گرفت یا همکاری و سابقه نحوه دور زدن تحریمها را در دور اول نادیده گرفت و یا مثلاً مقاومت در برابر سازمان برنامه و بودجه برای صدور بیمحابای اخزا را نادیده گرفت.
سم مهلک ماههای پیشرو برای اقتصاد دقیقاً بلهقربانگویی رئیس کل بانک مرکزی است که در کشور تن به حرکتهای پوپولیسمی دولت و اجازه چاپ پول بدهد و تولید را تضعیف یا نقدینگی فعلی را ساماندهی و کنترل کند. رئیس جدید باید تبعات سکوت بیموقع در برابر افزایش بدهیهای دولتی و روند تولید نقدینگی با نرخ رشد بالا را بفهمد و بتواند مقاومت در مقابل خواستههای دولتی داشته باشد و همچنین در شرایط پیشرو مراقب تحرک نقدینگی نیز باشد.
البته بدیهی است در چنین شرایطی برخی تصمیمات سخت و همراه با هزینه است، اما نقطه بهینه تعامل با دولت در تولید پول و در ماههای آینده بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
رئیس کل جدید بانک مرکزی میراث دار نقدینگیای است که در ظرف پنج سال حدود دو برابر شده و از حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و میل بانکها در اضافه برداشتها بسیار زیاد شده است. رئیس جدید باید بداند که با تحریم و بدون تحریم باید تحول بانکداری در کشور رخ دهد و شفافسازیها بر اساس استانداردهای بینالمللی ادامه یابد.
هنوز بانکها در قالبهای مختلف به دنبال سودهای موهومی هستند و ترازنامهها همچنان بیانگر واقعیات بانکها و بازار پولی نیست. بازی پونزی هم که دامن بخشی از سیستم بانکی را گرفته و این روزها اخبارش در قالب تسهیلات دریافتی و حقوقهای نجومی سلبریتیها در فضای مجازی در جریان است.
او باید جرئت شکستن مهر سکوت بر دهانش را در مواقع لزوم داشته باشد، وقتی همه مسئولان دولتی در حوزه بازار ارز بر یک رقم (۴ هزار و ۲۰۰ تومانی) تأکید میکنند و استدلال همه آنها نگاه حسابداری به میزان واردات و صادرات بر مبنای ارزهای خارجی است، بیآنکه فهمی از تورم ناشی از افزایش نقدینگی و انتظارات تورمی داشته باشند.
سمعاً و طاعتاً در بانک مرکزی سم مهلکی است که در چند سال اخیر تبعاتش را برای حفظ دستاورد کنترل تورم در قالب افزایش نقدینگی دیدهایم. رئیس کل بانک مرکزی باید این درک را داشته باشد که افزایش قیمت بیش از دو برابر ارزهای خارجی و بیاعتباری پول ملی نه فقط حاصل فشار عوامل خارجی و گندهگوییهای ترامپ و امثال آن است، بلکه نتیجه عامل بنیادین افزایش نقدینگی است. کدام اقتصاد خواندهای است که نداند کنترل تورم با افزایش شبهپول در سیستم بانکی دوام ندارد و اگر امروز به بهانه خروج امریکا از برجام آهنگ قیمت اجناس بالا رفته و با شتاب بیشتری پیش میرود؛ نمیتواند همه تقصیرها را بر گردن این عامل انداخت. او باید بداند که بدون این موضع امریکاییها هم اقتصاد با رویه قبل دوامدار نبود و تورم حتمی بود.
محاسبات ساده بر اساس فرمول رابطههای نرخ رشد نقدینگی و تورم به راحتی نشان میدهد با توجه به نرخ رشد نقدینگی و وضعیت نرخ رشد اقتصادی، هر چهار سال تورمی معادل ۱۰۰ درصد داریم و رئیس کل جدید بانک مرکزی باید در این باره تصمیمات سختی بگیرد و بتواند آنها را عملیاتی کند. رئیس کل بانک مرکزی باید با پیگیری مجدانه تغییر ترکیب داراییهای بانکها را دنبال کند تا قدرت تسهیلاتدهی را بالا ببرد و همچنین با بهرهگیری از معاونین ارزی باتجربه، بار دیگر مسیر بازار ارزی را از اعطای ارزهای رانتی به مسیر ساماندهی منطقی مدیریت منابع ارزی هدایت کند. ماههای پیشرو شرایط سختی را داریم که باید خود را و سیستم بانکی را برای آن آماده کنیم.