این روزها به کمک فضای مجازی بیحجابی به عنوان نماد آزادیهای مدنی و بد حجابان به عنوان مدافعان این آزادی معرفی میشوند. در مقابل دولتهایی هم که نمیتوانند اقدام مؤثر و ریشهایتری در حوزه زنان انجام دهند به اقداماتی در سطح پیگیری آزادیهای مدنی و حضور زنان در ورزشگاهها اکتفا میکنند و در این زمینهها خود را کنار مردم و مردم را مقابل حکومت قرار میدهند تا علاوه بر تکمیل نمایش خود در این لابهلا امتیازی هم از حاکمیت بگیرند. از طرفی سالها رفتار ما برای برخورد با پدیده بیحجابی و بدحجابی بازخوردی قضایی و انتظامی است و در نهایت نیز بعد از دهها تصویب قانون و اجرای نصفه و نیمه آن، روز گذشته دادستان کل کشور از بیاثر بودن این دست اقدامات در مقابله با بیحجابی گفته است.
در حالی که به نظر میرسد در برخورد با این پدیده شیوههای رفتاری جدیدی نیاز است که یکی از آنها استفاده از برهان خلف است.
یعنی به جای برخورد با بیحجابان بانوان محجبه در جامعه مورد تقدیر قرار بگیرند و از امتیازات شغلی و اجتماعی ویژهای برخوردار شوند.
اگر چه منتقدان این نظریه بر این باورند که این اتفاق به گسترش ریا و دورویی در جامعه دامن میزند و افراد فقط برای دستیابی به امتیازات یاد شده از پوشش اسلامی استفاده میکنند، اما دست کم میتواند شیب نمودار بیحجابی را در کشور کم کند تا برنامهای بلندمدت و فرهنگی طرحریزی و اجرا شود.
ضمن اینکه دادن امتیازات شغلی و اجتماعی به بانوان محجبه ناخودآگاه آنها را الگوی زنان و دختران کشور قرار میدهد. به عنوان مثال در حال حاضر به نظر میرسد گزینه حجاب برای استخدام در نهادهای دولتی و بانکی دیگر چندان تعیین کننده نیست. از طرفی کارمندان زن بانکها به عنوان الگوی یک زن نسبتاً موفق در زمینههای اجتماعی و مستقل در حوزههای اقتصادی هر روز در معرض دید افراد جامعه به ویژه زنان و دختران جوان هستند.
به بیان دیگر به جای اجرای قوانین ریز و درشت حجاب و عفاف قوانین نانوشتهای اینطور القا میکنند که حجاب مانعی برای پیشرفتهای اجتماعی است. البته که این قانون نانوشته که رنگ و لعاب زیادی نیز دارد بیشتر از شعارهای ظاهری و کم مایه و رفع تکلیفی تبلیغی کاربرد فرهنگی دارند.