یک استاد دانشگاه درباره آتش سوزی مسجد جامع ساری در مطلبی در فضای مجازی به نکاتی اشاره کرد. دکتر فرزاد گوهردهی نوشته است:
آتشسوزی مسجد جامع ساری در اثر عدم رعایت موارد ایمنی نشان میدهد ساری تا چه حد در برابر آسیبهای شهری و بلایای طبیعی ناآماده و ضعیف است. گذشته از ایثارگریهای فردی آتشنشانان، خیابانهای قفل شده، بهتزدگی سازمانهای مرتبط و دهها چیز دیگر نشان میدهد که همه سازمانهای متولی حفظ استانداردهای ایمنی و زیست محیطی شهر در ساری، بود و نبودشان چندان تفاوتی در بحرانهای شهری ندارد؛ چراکه نه در فرهنگسازی برای روبهرویی مردم با بحرانها موفق بودهاند و نه خود توان مدیریت فجایع شهری را دارند.
اتفاق اخیر بیانگر این است که اگر خدای نکرده در ساری حادثهای با ابعاد بزرگتر رخ دهد، عوارض و عواقب فاجعه و تلفات بسیار گستردهتر از آن چیزی است که تصور میشود. اگر آتشسوزی مسجد جامع ساری بهطور مثال مشتی نمونه خروار از یک زلزله شهری باشد، نحوه مواجهه مردم و سازمانهای مسئول با آن، آیندهای تاریک را برای ساری ترسیم میکند.
در حادثه رخ داده جای تأسف بسیار وجود دارد. به نظر میرسد حادثه آتشسوزی مسجد جامع ساری در درجه اول ناشی از عدم توجه به بحث نگهداری ساختمان است.
همگی دست اندرکاران و متخصصان فن میدانند که آتشسوزی پدیدهای است که هر سازه در طول عمر خود ممکن است از آن متأثر شود در نتیجه همانگونه که یک سازه در برابر بارگذاری ناشی از زلزله، باد و... تحلیل و سپس طراحی میشود، لازم و ضروری است تا در برابر آتشسوزی و اثرات آن نیز تحلیل و طراحی شود و این موضوع در مورد بنای سازهای، چون مسجد جامع ساری که از آثار ثبت شده ملی و تاریخی کشورمان است اهمیت صدچندان پیدا میکند.
به راستی آیا وقت آن نرسیده است که از حوادث درس بیاموزیم؟ کمی به گذشته بر میگردیم. فاجعه آتشسوزی و فرو ریزش ساختمان پلاسکو را به یادتان میآورم. گویا این داستان میباید هر چند وقت یکبار تکرار شود تا مردم از این همه غفلت انگشت حیرت به دهان گیرند. در صحنه این حادثه هم شاهد انبوهی از امدادگران، آتشنشانان، پلیس و افراد بیسیم بدست هستیم که گروهی از آنان سخت در تلاشند و بقیه ناظر! هر از چندگاهی نیز مسئولان مدیریت شهری هم از راه میرسند و به این جمع افزوده میشوند. لیکن مشخص نیست آیا حضور ایشان در صحنه حادثه کمکی به کنترل آتشسوزی و امدادرسانی به مصدومان میکند یا خیر؟ حتی شاید خطراتی برای این عزیزان حاضر در صحنه حادثه نیز ایجاد کند و در خوشبینانهترین حالت توجه را از مسئله اصلی به حضور آن مسئولان محترم معطوف میکند.
به راستی فرمانده حادثه در این بحران یا بحرانهای مشابه چه کسی است و آیا میداند چه باید بکند یا چه باید بگوید؟ از کجا کمک بگیرد یا همه باید به صحنه حادثه بشتابند و اصطلاحاً یک گوشه کار را بگیرند و در کنارش هم نمایشی از توان خود و سازمان متبوعشان را به نمایش بگذارند؟ به راستی چه کسی سخنگوی اصلی است؟ در صحنه حادثه مسئولیت هر فرد در هر سازمانی چیست؟ واقعاً چه حجم نیروی امدادی باید در صحنه حادثه حضور داشته باشند؟
آیا نیاز به فعالسازی مرکز هدایت عملیات شهرداری ساری یا همان EOC شهرداری در آن ساختمان معروفش نبوده و نیست؟ و آیا نباید مسئولان در آنجا باشند و با یکدیگر هماهنگ شوند و اجازه دهند فرمانده صحنه حادثه به اقدامات لازم بپردازد و نیازهایش را از آنجا برآورده کند؟
خبرنگاران و عکاسان تا چه شعاعی باید به حادثه نزدیک شوند که در خطر قرار نگیرند یا مزاحمت برای امدادگران ایجاد نکنند؟
در صحنه و در تصاویر دیدیم آتشنشانانی را که در بهت و حیرت، پریشان بودند. آیا آنها نیازمند حمایتهای فوری روانی نیستند؟ آیا روانشناسان زبده برای چنین مواقعی فراخوان میشوند؟ آیا اصلاً در شهرداری ساری سازمان مدیریت بحرانی وجود دارد تا در این عرصه یا حوادث مشابه کارایی داشته باشد؟ آیا مردم وظیفه خود را بهدرستی میدانند؟ آیا میدانند و توجیه شدهاند که باید راههای آمد و شد را برای وسایل نقلیه امدادی باز کنند؟
به خوبی به یاد دارم که حدود دو سال و اندی قبل حداقل به پنجنفر از مدیران حوزه شهری در ساری اعم از مدیران ارشد شهرداری و اعضای محترم وقت شورای شهر مراجعه (و صد البته آنها نیز به یاد دارند) و پیشنهاد طراحی RISK MAP یا همان نقشه خطر شهر ساری را ارائه کردم که متأسفانه نه تنها با استقبال مواجه نشد، بلکه حتی زمان و وقتی هم برای شنیدن توضیحات و اهمیت این MAP به اینجانب داده نشد. حتی مدیر محترم ارشد شهرداری در پاسخ اینجانب گفت: «شهرداری کمیته بحران دارد.» یعنی متأسفانه به هیچ وجه اهمیت این نقشه و حتی جایگاه کمیته بحران را نمیدانست که هیچ، حتی به خود اجازه نداد تا بداند که این دو موضوع از هم متفاوتاند.
این در حالی است که در حال حاضر در کشور ما تنها برای تهران بزرگ جمعی از متخصصان و دانشمندان حوزه بلایا در حال طراحی RISK MAP هستند و اگر ما از حدود دوسال قبل مبادرت به طراحی آن میکردیم امروز تنها شهر کشور بودیم که از این نقشه بهرهمند میشدیم. امروزه اکثر شهرهای مترقی و پیشرفته دنیا و حتی شهرهایی در کشورهای غیرتوسعه یافته، چون بنگلادش دارای چنین نقشهای هستند.
اهمیت این نقشه در این است که خطرات احتمالی شهرها را شناسایی و راههای مقابله با آنها نیز به تبع آن طراحی میشود و به عبارتی از قبل، همه سناریوهای احتمالی تدوین شده و Action Planهای متعدد برای هر سناریو نیز طراحی شدهاند؛ لذا در هنگام وقوع حوادث و بلایا، مدیریت سنتی مقابله و پاسخ وجود ندارد و نقش و وظیفه هر سازمان و نهادی کاملاً مشخص و واضح است؛ و در پایان سخن به نظر میرسد مدیریت سنتی و نبود مدیریت یکپارچه آیندهنگر و تحلیلگر فرصتها و تهدیدها، نبود استراتژی مناسب برای نوسازی و ارتقای مسائل ایمنی ساختمان، عدم وجود برنامههای آموزشی و نبود کارگروهی مناسب چه قبل از بروز حادثه و چه هنگام بروز حادثه، نبود نقشه راه مناسب برای مدیریت تعمیرات و نگهداری ساختمان و تأسیسات و تجهیزات موجود و عدم مدیریت تکنولوژیهای استفاده شده در این ساختمان همگی از عوامل بهوجود آورنده آتشسوزی در ساختمان مسجد جامع ساری هستند.