کمک کــردن همیشه به مزایده گذاشتن یک پیراهن یا برگزاری دیداری دوستانه نیست. کمک کردن گاه میتواند فراتر از این حرفها باشد. میتواند فرغون دست گرفتن و کار کردن کنار مردمی باشد که از کمترین امکانات محروم هستند. درست مثل یوسف کرمی قهرمان تکواندوی ایران که به جای انتقادهای زبانی که به هیچ جا هم نمیرسد کمک کردن را کار کردن پا به پای مردم محروم معنا میکند و به جای آنکه بیرون از گود نشسته بگوید لنگش کن، خود وارد میدان شده و کار کردن در مناطق محروم را افتخاری بزرگ برای خود میداند.
سالهاست که شاهد حضور پررنگ جامعه ورزش در کارهای خیر هستیم، اما دیدن عکس یوسف کرمی قهرمان تکواندوی ایران در حال بنایی کردن اتفاق تازهای بود که نظر بسیاری را به خود جلب کرد. چه شد که تصمیم گرفتید در این سطح به مردم کمک کنید؟
همیشه به این مسئله فکر میکردم و قلباً دوست داشتم چنین کاری را انجام دهم و دنبال یک فرصت بودم و پیگیر، تا اینکه یک روز از بسیج سازندگی تماس گرفتند و گفتند که میخواهید در این زمینه کمک کنید؟ و من بلافاصله گفتم حتماً. تعجب کردند؛ گفتند قرار است برویم سیستان. گفتم چه بهتر.
یعنی برنامه سیستان رفتن یوسف کرمی خیلی تصادفی بود؟
بله. البته ما خودمان اینجا با یکسری از دوستان در فضای مجازی و فامیل سعی میکنیم با جمعآوری یکسری اقلام به نیازمندان و خانوادههای محروم کمک کنیم. مثلاً قبل از ماه رمضان برایشان برنج و مرغ و گوشت و قبل از عید لباس و شیرینی و آجیل و... تهیه میکنیم، اما دوست داشتم شرایطی پیش بیاید که بتوانم در کارهایی مثل اردوهای جهادی در مناطق محروم کار کنم و مشکلات مردم این مناطق را به گوش مسئولان برسانیم و خدا کمک کرد و این اتفاق رخ داد.
معمولاً حضور مسئولان، ورزشکاران یا هنرمندان در چنین سفرهایی نمادین است، اما عکسهای منتشر شده نشان میدهد که قهرمان تکواندوی ایران نگاهی نمادین به سفر نداشته است...
درست است. وقتی به هندلآباد و دلگان و سیستان رفتیم، قرار بود سفر ما نمادین باشد. گفتند بایستیم و عکس بگیریم. قرار بود عکسها تبلیغاتی باشد برای آنکه مشکلات مردم را برای مسئولان به نمایش بگذاریم، اما نمیتوانستم به گرفتن عکس یادگاری در کنار آنها اکتفا کنم. باید ببینید. هرچه که بگویم نمیتوانم آن چیزهایی را که دیدم به تصویر بکشم. برایم باورکردنی نبود در این کشور جاهایی هست که مردم آب و برق و حتی جایی برای نان پختن ندارند و در کپر زندگی میکنند. مردمی که وقتی دیده بودند کسی کاری برایشان نمیکند خودشان دست به کار شده بودند تا برای خودشان کاری کنند. چطور میتوانستم کنارشان عکس یادگاری بگیرم و حضوری نمادین داشته باشم. این توهین به آنها و خودم بود. به همین دلیل در کنار آنها کار کردم، نان خوردم و لذت بردم از حضور در کنار انسانهایی که با وجود تمام سختیها عاشق وطن خود بودند.
مردم چه مشکلاتی داشتند و به عنوان کسی که از نزدیک شرایط زندگی آنها را دیده فکر میکنید چه انتظاری از مسئولان دارند؟
خیلی جالب است؛ سال ۹۵ بود که به سیستان (دلگان و هندلآباد) رفتم و از سال ۹۰ هیچ مسئولی به آنجا نرفته بود. مردم وضعیت بدی داشتند. دیدم که بسیاری از بچهها معلول ذهنی و حرکتی هستند و صحنههایی دیدم که تا آخر عمر نمیتوانم فراموش کنم و وقتی صحبت کردم متوجه شدم آنها هیچ اطلاعات پزشکی ندارند و ناآگاهی آنها از روش زندگی اشتباهی که دارند و ازدواجهای فامیلی بدون هیچ گونه آزمایشی باعث بروز چنین مشکلاتی شده است. بدون شک اگر مسئولان به این مناطق بروند و مشکلات مردم را از نزدیک ببینند کاری خواهند کرد. آنها هم مردم همین مملکت غنی هستند و درست نیست در این شرایط زندگی کنند. میتوان پزشکان را ماهی یکی دو بار برای گذراندن طرحشان به این مناطق فرستاد برای ویزیت آنها.
بعد از سفری که به هندلآباد و دلگان داشتید تغییری ایجاد شد و مسئولی برای سرکشی به آنجا رفت؟
متأسفانه نه. من با مردم آنجا در ارتباط هستم. آنها شماره من را گرفتند و با هم در تماس هستیم. اگر کسی رفته بود میگفتند. جالب است بدانید آنقدر قانع هستند که هیچ گلایهای نمیکنند و سعی میکنند خودشان کارهای خودشان را انجام دهند. اتفاقاً همین چند روز پیش با بچههای گروهی که رفته بودیم صحبت میکردم، میگفتند به دلیل کمبود بودجه پروژههایشان نیمهتمام مانده و دنبال خیرینی بودند که بتوانند به آنها کمک کنند.
این مسئله چه تأثیری در زندگی خودتان گذاشت؟
من خودم در یک خانواده ضعیف و پرجمعیت به دنیا آمدهام و با مشکلات ناآشنا نیستم. با این وجود، اما از یک طرف بسیار تأسف میخوردم که در مملکتی که این همه منابع دارد مردمی باید باشند که از عادیترین امکانات محروم هستند و از خودم خجالت میکشیدم که در آسایش کامل زندگی میکنم و مردم کشورم تا این اندازه نیازمند هستند و از سوی دیگر خدا را بابت آنچه داشتم شکر میکردم.
انتظارتان از مسئولان چیست؟
ببینید همه هدف ما این است که با رفتن به این سفرها و کمک به مردم مشکلات را به تصویر کشیده و مسئولان را بر آن داریم تا گامی برای حل آن بردارند. کمترین انتظارم این است که به این مناطق هم سری بزنند و از نزدیک با مسائل و مشکلات مردم آشنا شده و پای درد دلهایشان بنشینند. اینها بسیار باغیرت و وطندوست هستند و نباید از کنار مشکلاتشان به سادگی گذشت. این سفرها میتواند تأثیر خیلی زیادی داشته باشد. شما ببینید حضور مسعود شجاعی در اهواز چه بازتابی داشت؟ اما همیشه هم نباید از مسئولان توقع داشت. باید از خودمان شروع کنیم. شاید همه نتوانند به مناطق محروم بروند و کمک کنند، اما میتوانند با درست استفاده کردن و آموزش آن به فرزندان خود گام بلندی در این زمینه بردارند. اینکه فرزند من بداند چطور باید مانع از هدر رفتن آب شود خودش یک کمک بزرگ است.
حضور ورزشکاران و سلبریتیها چه تأثیری میتواند داشته باشد و آیا چنین کاری را به دوستان خود پیشنهاد میکنید؟
من شخصاً به کسی پیشنهاد نمیکنم، چون این کارها دلی است و کافی است کسی بخواهد، میتواند بهراحتی با بسیج سازندگی همکاری کند، اما خوب هم میدانم حضور ورزشکاران و هنرمندان در این کارها تأثیر فراوانی دارد. مردم ما هنرمندان و ورزشکاران خود را خیلی دوست دارند و آنها را الگو قرار میدهند. حال اگر این الگوها به چنین کارهایی روی آورند میدانید چه تأثیر مثبتی در جامعه دارد. ما باید روی الگوسازی و آموزش ورزشکاران و هنرمندان خود کار کنیم.
فکر میکنید با حضور در دلگان و سیستان به هدفی که داشتید رسیدید؟
برای رسیدن به هدف باید تلاش کرد و خسته نشد. گام خوبی برداشتیم و این راه را ادامه هم میدهیم. هر جا که لازم باشد میرویم. اطراف کرج. شهرستانهای دیگر و امیدوارم این تلاشها باعث شود که مردم نیز به این کمپینهای حمایتی بپیوندند و دست هموطنان محروم خود را بگیرند و مسئولان هم با رفتن به این مناطق درصدد حل مشکلات مردم برآیند.