رویکرد اول که همان رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم است به اهمیت مساله تحریمها در شبکه مسائل اقتصادی کشور اذعان دارد. این گروه با بیان این نکته که تحریمهای بینالمللی درواقع مسیر ارتباط ما با دنیا را قطع کردهاند، چالش تحریم را عامل اساسی رکود اقتصادی بعد از سال 90 میدانند. در این رویکرد راهی برای خروج اقتصاد از شرایط رکودی وجود ندارد، مگر اینکه مانع تحریم برداشته شود. عنصر حیاتی این گفتمان توجه و اهمیت به ورود سرمایه از خارج، عدم توانمندیهای داخلی، عدم زیرساختهای لازم اقتصادی داخلی برای رشد اقتصادی مداوم و پایدار، لزوم هضمشدن در هاضمه اقتصاد بینالمللی، اهمیت موضوع سرمایهگذاری خارجی و در یککلام برونزایی و درونگرایی است. بهعبارت دیگر نگاه اصلی در این گفتمان که همان گفتمان رایج لیبرالیسم اقتصادی است، به بیرون از مرزهای کشور است. عامل رشد و پیشرفت اقتصاد با تکیه بر روابط بینالمللی، اقتصاد درهای باز کامل و تکیه بر سرمایه و تکنولوژی کشورهای پیشرفته است که رخ میدهد. در این راستا برای تقویت اقتصاد کشور با تکیه بر توان و فرصتهای خارج از کشور باید عناصر اقتصادی داخلی را تقویت کرد. بهعنوان مثال نتایج یک پژوهش دانشگاهی با هدف شناسایی مهمترین دلایل رکود اقتصادی کشور در اوایل دهه ۹۰ نشان میدهد که تحریمهای بینالمللی مهمترین عامل ایجاد شرایط رکودی در کشور طی دوره یادشده بوده است. براساس نتایج این پژوهش، در دو سال ابتدایی دهه ۹۰ تحریمهای بینالمللی سبب انحراف متغیرهای کلان اقتصادی از وضعیت بهینه شده است. این پژوهش با معرفی ۶ «متغیر شکاف» نشان میدهد طی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۲ «شکاف تجارت» پس از حذف اثر جهش ارزی در کنار «شکاف بهرهوری» بیشترین تاثیر را در ایجاد شرایط رکودی در کشور داشته است.
در رویکرد دوم که عمدتا جریان ضدلیبرال اقتصادی و طرفداران نظریه اقتصاد مقاومتی بر آن تاکید میکنند، تکیه و تمرکز بر تواناییها، ظرفیتها و استعدادهای داخلی کشور است. درونزایی و برونگرایی جان کلام این رویکرد است. در این نگاه علت عمده مسائل اقتصادی را در داخل کشور جستوجو میکنند. درد و درمان اقتصاد کشور در بسیاری از موارد با نگاه و اصلاح و تکیه بر داخل است که صورت میپذیرد. عدم استفاده صحیح از منابع طبیعی و انسانی عامل اصلی عدم رشد اقتصادی محسوب میشود؛ بنابراین به مساله تحریمها بهعنوان یک مساله ثانویه و در درجه دوم اهمیت نگاه میشود. در این رویکرد بیاهمیتی و بیتاثیری تحریمهای خارجی بههیچ عنوان مطرح نیست، بلکه اولویت اولیه تحریمها در مسائل اقتصادی کشور است که مورد تردید قرار میگیرد. بهعبارت دیگر گفتمان اقتصاد مقاومتی در وهله اول به مذاکره بسیار اهمیت میدهد، اما اولویت مذاکره با عوامل داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی با تکیه بر توان داخلی مطرح است و در وهله دوم مذاکره برای رفع تحریمهای بینالمللی. این رویکرد غفلت از سرمایههای مالی و انسانی داخلی را ریشه عمده مسائل کشور میداند و برعکس رویکرد نخست توجه همهجانبه برای تقویت تولید ملی با تکیه بر داخل را در صدر برنامههای خود اعلام میکند.
آثار خروج آمریکا از برجام در سناریوهای مختلف
برای بررسی آثار اقتصادی خروج آمریکا از برجام باید چند نکته را در نظر گرفت؛ اولا باید سناریوهای مختلفی را برای این مساله طراحی کرد. همکاری یا عدم همکاری اروپا برای ادامه برجام با ایران بهصورتی که آثار اقتصادی آن بر کشور مترتب شود، بسیار حائز اهمیت است. ثانیا باید در تحلیل خود ابتدا گفتمان خود را در اهمیت تحریمها بر اقتصاد کشور لحاظ کنیم. اینکه قائل به اهمیت و اولویت نقش تحریمها در شبکه مسائل اقتصادی کشور باشیم یا نه، خود بسیار تعیینکننده است. برای این منظور جهت نیل به پاسخ سوال فوق جدول زیر را بهصورت خلاصه طرح و بیان میکنیم:
اثرات خروج آمریکا از برجام
سناریو: همکاری اروپا با ایران
تاثیر عمده تحریمها در مسائل اقتصادی کشور: در این سناریو چنانچه اروپا بتواند همکاری لازم را با ایران انجام دهد میتوان آثار اقتصادی بسیار خوبی را برای کشور در نظر گرفت. رفع تحریمهای اروپا و شورای امنیت میتواند اثرات بسیار خوبی برای کشور داشته باشد. از طرف دیگر همکاری اروپا با ایران میتواند بهعنوان ضربهگیری در برابر اعمال تحریمهای مجدد آمریکا بر ضد ایران باشد؛ بنابراین در این سناریو مانع اصلی برای حل مشکلات اقتصادی برطرف خواهد شد؛ بنابراین خروج آمریکا از برجام نمیتواند اثرگذاری زیادی در ایجاد مشکلات اقتصادی کشور باشد چراکه مسائل بانکی و فروش نفت که در رأس مشکلات کشور هستند از طریق همکاری اروپا با ایران مرتفع خواهد شد.
عدم تاثیر عمده تحریمها بر مسائل اقتصادی کشور: با توجه به عدم تاثیر عمده تحریمها بر مسائل اقتصادی کشور حتی همکاری اروپا با ایران هم نمیتواند راهحل اصلی مشکلات کشور باشد؛ بنابراین برای رفع مشکلات کشور با این سناریو کماکان باید ظرفیتها و تواناییهای داخلی کشور را در نظر گرفت. ازاینرو خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها اهمیت چندانی پیدا نمیکند. در این سناریو حتی همکاری اروپا با ایران برای فروش بیشتر نفت کشور بهعنوان یک آسیب جدی تلقی میگردد و معارض باسیاستهای اقتصاد مقاومتی است. خروج آمریکا از برجام در این سناریو اثرات روانی و هیجانی منفی بر بازارهای مالی کشور دارد؛ چراکه مطابق با روند گفتمانی دولت رفع تحریمهای خارجی برای مردم و فعالان اقتصادی در کشور هم به اولویت اساسی تبدیلشده است. همین نکته باعث دلسرد شدن فعالان اقتصادی کشور نیز میشود. در این سناریو تا زمان اصلاح رویکرد و گفتمان حاضر بر کشور نمیتوان انتظار اصلاح اساسی در کشور داشت.
سناریو: عدم همکاری اروپا با ایران
تاثیر عمده تحریمها در مسائل اقتصادی کشور: در این سناریو چنانچه اروپا به هر دلیلی همکاری لازم را با ایران برای ضربهگیری اثرات منفی بازگشت مجدد تحریمهای آمریکایی نداشته باشد، به شرایط سالهای 90 و 91 بازخواهیم گشت که در این صورت بازهم شاهد افت شاخصهای اساسی اقتصاد کشور خواهیم بود؛ بنابراین با عدم ارتباط مالی با دنیا و اروپا و عدم فروش نفت به میزان قابلقبول نمیتوان راهحل دیگری را که اصلاح اساسی در اقتصاد حاکم کند در نظر گرفت. در این نگاه بیشتر کشور به سمت اقتصاد ریاضتی پیش خواهد رفت. کسری بودجه دولت، رکود اقتصادی و عدم ورود سرمایه لازم به کشور از تبعات اساسی این سناریو است؛ چراکه خروج آمریکا از برجام میتواند اثرات جبرانناپذیری بر کشور وارد کند.
عدم تاثیر عمده تحریمها بر مسائل اقتصادی کشور: عدم همکاری اروپا با ایران در جبران خسارات خروج آمریکا از برجام که شامل بازگشت نظام تحریمهای آمریکایی بر ضد ایران میشود بهعنوان یک فرصت برای رشد اقتصادی داخلی میتواند در نظر گرفته شود. در این سناریو ظرفیتهای بینظیر اقتصادی کشور در حوزههای مختلف و توجه به نیروی انسانی غنی و آمادهبهکار در کشور (سرمایه انسانی و اجتماعی) بهعنوان مهمترین حلقههای مفقوده کشور برای رشد و پیشرفت کشور در نظر گرفته میشوند. در صورت خروج آمریکا از برجام و عدم همکاری اروپا با ایران به هر دلیل، همکاری با کشورهای منطقه و عمدتا دارای اقتصاد ضعیف، از برنامههای اساسی برای پیشرفت کشور در نظر گرفته میشود. همچنین دیپلماسی اقتصادی بهعنوان یک نگرش اساسی برای دور زدن و کمکردن اثرات تحریمهای بینالمللی میتواند بهعنوان رویکرد اساسی و مغفول مورد توجه قرار گیرد.