امروزه یکی از شاخصهای سنجش توسعهیافتگی کشورهای مختلف میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی آن کشورهاست و رسیدن به توسعههای برابر و پایدار در جامعه بدون در نظر داشتن زنان روستایی، امری دسـت نیافتنی خواهد بود. مسئلهای که به زعم اکثر پژوهشگران توسعه، شناخت جایگاه زنان در روستاها از الزامات رسیدن به توسعه روستایی مطلوب در جوامع به شمار میآید. با این اوصاف با گذری به استانهای مختلف به خوبی مشخص میشود با اینکه روستاها ظرفیتهای خوبی در جهت اشتغالزایی در بخشهای مختلف دارند، اما افراد کمتری در این مناطق به کارهای ثابت و دائمی مشغول هستند. مسئلهای که ایجاب میکند تا با حمایت از اشتغال روستائیان به خصوص بانوان روستایی، مهاجرتهای معکوس را سرعت بخشیده و چراغ اقتصاد آنها را روشن نگه داشت.
این یک حقیقت است که اشتغال زنان با توانمندی و توانمندسازی آنان عجین است به طوری که توانمندیهای آنان پیش نیازی برای ورود به یک کسب و کار محسوب شده و در عین حال اشتغال و کسب و کار آنان راهکاری مؤثر در جهت استقلال این قشر محسوب میگردد. به عبارت دیگر خود اشتغالی زنان به توانمندسازی اقتصادی آنان انجامیده و از آسیبپذیری آنان میکاهد. در همین راستا توانمندسازی زنان روستایی از طریق راهکارهای حمایتی، زمینه را برای بهبود کیفیت زندگی این قشر از این جامعه فراهم میسازد. با این تفاسیر و با اینکه تمام مسئولان ادعا میکنند به این امر واقف هستند، اما در عمل گام مؤثری برای بهبود شرایط زندگی زنان روستایی و به خصوص زنان سرپرست خانواده برداشته نمیشود.
با حرف حمایت انجام نمیشود
در سال ۹۳ معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری اطلسی را در ارتباط با وضعیت زنان کشور، مشتمل بر ۱۵۰ نقشه با هدف شناسایی مهمترین مسائل آنان بر مبنای شاخصهای رایج و آمارهای معتبر و شناسایی استانهای اولویتدار تدوین کرد. بر اساس داشتهها مشخص شد نرخ اشتغال زنان روستایی بالاتر از زنان شهری همان استان است و کمترین و بیشترین نرخ بیکاری زنان به ترتیب متعلق به خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کمترین و بیشترین نرخ بیکاری زنان جوان بین ۱۵ تا ۲۹ ساله به ترتیب متعلق به خراسان جنوبی و کرمانشاه بود. با اینکه انتظار میرفت با بهرهگیری از این داشتهها، تصمیمات درستی در جهت ایجاد اشتغال برای زنان روستایی گرفته شود، اما گذر زمان نشان داد متأسفانه هیچ ارادهای برای رسیدن به این مهم وجود ندارد. اواخر سال ۹۴ بود که باز هم مشاور معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری به یاد زنان روستایی افتاد و گفت: «ایجاد مشاغل خانگی برای شناسایی ظرفیت زنان روستایی کشور به نحوی که موجب تضعیف بنیان خانواده نشود در دستور کار است.» فاطمه اشرفی ادامه داد: «عمدهترین شاخص توسعهنیافتگی، در روستاها و مناطق روستایی است که از این رو تقویت مشاغل خانگی در افزایش ظرفیت اقتصادی و اجتماعی زنان روستایی مؤثر است.» البته این حرفها هم در حد حرف بود و هیچ حمایتی در عمل صورت نگرفت.
۶۰۰ صندوق آماده حمایت!
زمان گذشت و اواسط سال گذشته و اینبار معصومه ابتکار که به مسند معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری تکیه زده بود از بازنگری و اصلاح «اطلس وضعیت زنان و خانواده» خبر داد تا نشان دهد طرح آنقدر کارشناسی نشده است که شروع نشده باید بازنگری شود. اما یکبار دیگر صحبت از حمایتها به میان آمده و یکسال پیش بود که مدیرعامل صندوق کارآفرینی امید ایجاد فرصتهای شغلی جدید، توانمندسازی زنان و تقویت اقتصاد محلی و روستایی را از مهمترین دستاوردهای ایجاد صندوقهای اعتباری خرد عنوان کرد. اصغر نورالهزاده با اشاره به ایجاد ۶۰۰ صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی گفت: «صندوقهای خرد محلی، بهترین ابزار نظام تأمین مالی و توسعه محلی به شمار میروند.» بههرحال هر چند مسئولان در آمار و ارقام و گزارشهایشان میخواهند نشان دهند که در حال تغییر و بهبود شرایط اشتغال در حوزه زنان روستایی هستند، ولی واقعیتها این را تأیید نمیکند.