تهدیدات متقابل ایران و غرب در خصوص بسته شدن تنگه هرمز نشاندهنده دور تازهای از تنشها بر سر پرونده هستهای ایران و بازگشت تحریمهاست و همان گونه که در گذشته ثابت شده به دلیل توانمندیهای نظامی ایران، امریکا نتوانسته اراده خود را در اداره بزرگترین کریدور انرژی دنیا بر کشور ما تحمیل کند.
تنگه هرمز یکی از سه کریدور اصلی دریایی در دنیا محسوب میشود. در کنار تنگه مالاکا و کانال پاناما. حتی هم اکنون نیز با وجود تلاش برخی کشورهای عربی برای تضعیف نقش آن از طریق ایجاد خطوط لوله با ظرفیت انتقال بالا به سمت دریای سرخ و دریای عمان تنگه هرمز مهمترین مسیر انتقال انرژی در دنیا محسوب میشود.
از زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ میلادی اقدام به انتقال نیروهای نظامی به سمت افغانستان کرد و «جیمی کارتر» رئیسجمهور وقت امریکا حفاظت از نقل و انتقال آزادانه انرژی در این تنگه را به عنوان یکی از اصول سیاستهای امنیتی و نظامی امریکا عنوان کرد، بازارهای نفت همواره به کوچکترین تحولی در خصوص امنیت این تنگه واکنش نشان میدهند.
نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر دورتر از این تنگه اولین نیروگاه اتمی خاورمیانه در شهر ساحلی بوشهر در حال فعالیت است؛ نیروگاهی که ساخت آن را آلمانیها آغاز کردند و روسها آن را به پایان رساندند.
شاید فعالیت این نیروگاه در کنار خلیج فارس نکته عجیبی به نظر رسد، کما اینکه امارات متحده عربی در شهر ساحلی برکه در حال ساخت نیروگاه بزرگتری با چهار رآکتور هستهای است.
با این حال پرونده هستهای ایران و تهدیدهای نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی علیه زیرساختهای آن امنیت تنگه هرمز و فعالیت بدون اشکال نیروگاه اتمی بوشهر را به طرز عجیبی به هم پیوند داده است.
جنگ علنی مخفی میشود
اگر چند صد کیلومتر از بوشهر به سمت شمال حرکت کنیم، به استان اصفهان میرسیم. خطهای از ایران که بخش اعظم تأسیسات زیربنایی ایران در حوزه هستهای را در خود جای داده است. از جمله این تأسیسات، مرکز غنیسازی نطنز و کارخانه فرآوری UCF اصفهان است. در طول ۱۵ سال گذشته این مراکز به همراه مرکز غنیسازی فردو که در سال ۲۰۰۷ وجود آن آشکار شد، در نوک حمله تهدیدات لفظی رژیم صهیونیستی و امریکا قرار داشته است.
سرنگونی حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ و استقرار نزدیک به ۱۵۰ هزار نیروی امریکایی در دهه اول قرن بیست و یکم این فرضیه را به صورت جدی مطرح کرد که ممکن است امریکا و بعدها رژیم صهیونیستی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران به حمله مستقیم علیه مراکز هستهای ایران دست بزنند. شاید از نظر تقسیمبندی تاریخی بازه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ نقطه اوج تهدیدات نظامی امریکا علیه ایران محسوب شود.
زمانی که امریکا و همپیمانان وی به دلیل سقوط سریع رژیم صدام حسین از موضعی تهاجمی با سایر کشورهای مستقل دنیا برخورد میکردند، ایران به عنوان یک قدرت منطقهای تلاش کرد با تکیه بر توان داخلی خود تسلیم تهدیدات نظامی امریکا نشود. این در حالی بود که امریکاییها با نقض قوانین جهانی به صورت مستقیم ایران را به حمله نظامی تهدید میکردند، در حالی که برنامههای موشکی و دفاعی ایران کاملاً جنبه دفاعی داشت و تهدیدی علیه هیچ کس محسوب نمیشد.
همانگونه که اندیشکده «بروکینگز» در گزارش تحلیلی جامع سال ۲۰۰۹ خود با نام «رهیافتهایی در مقابل ایران» به این نکته اشاره کرد که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران نیاز به استقرار یک میلیون نیروی نظامی دارد. در چنین شرایطی و با مشخص شدن نتایج حمله مستقیم نظامی به ایران از سال ۲۰۰۵ میلادی به بعد فشار مستقیم به ایران با استفاده از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریمهای چندجانبه در دستور کار قرار گرفت.
تهدید هاشمیرفسنجانی چه بود
حالا و در شرایطی که امریکاییها به دنبال بازگرداندن تحریمها و قطع صادرات نفت ایران هستند، بار دیگر ایران به این نکته اشاره کرده که امنیت منطقه خلیج فارس در اختیار ایران است و هر گونه اخلال در آن میتواند هزینههای سنگینی برای طرف مقابل داشته باشد.
شاید اصلیترین نمونه آن تهدید روحانی در سوئیس برای قطع صادرات نفت از طریق ایران باشد، البته پس از سخنان رئیسجمهور هم برخی مقامات نظامی ایران به توانمندیهای موجود ایران برای بستن تنگه هرمز اشاره کردهاند. در مقابل امریکاییها هم از تضمین حمل و نقل آزاد محمولهها در تنگه هرمز سخن گفتهاند. بیل اوربان، سخنگوی فرماندهی مرکزی ارتش امریکا گفته است که نیروی دریایی امریکا به پاسداری از جریان تجارت آزاد از طریق تنگه هرمز متعهد است. او به خبرگزاری رویترز گفته است: امریکا و متحدانش امنیت و ثبات را در منطقه تأمین و ترویج میکنند. تا هر کجا که قوانین بینالمللی اجازه دهد آمادهایم تردد دریایی و جریان تجارت آزادانه را تضمین کنیم.
این بار اول نیست که ایران از تنگه هرمز به عنوان یک ابزار برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل استفاده میکند. در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیروی دریایی ایران هر گونه شناوری را که به سمت آبهای عراق در حرکت بود مورد بازرسی قرار میداد. این مسئله سبب شد تا عراق از کشتیهایی با پرچم عربستان و کویت برای انتقال محمولههای خود استفاده کند.
از سوی دیگر عراق برای ناتوان کردن اقتصاد ایران به صورت مداوم از موشکهای ضدکشتی اگزوست برای هدف قرار دادن نفتکشهای ایران استفاده میکرد. همین مسئله سبب شد تا ایران نیز بسته شدن تنگه هرمز را به عنوان یک گزینه در مقابل تجاوز عراقیها مطرح کند.
هاشمیرفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران در سال ۶۵ در این باره میگوید: ما با کشتیهایمان تنگه هرمز را نمیبندیم ما یک دیوار آتش درست میکنیم با توپهای ۱۳۰ که خودتان میدانید چقدر داشتهایم.
ما وقتی که روزی دو بار روی تنگه هرمز آتش درست کنیم در خود بندرعباس اگر ما توپهای ۱۷۵میلیمتری را که ۴۸ کیلومتر برد دارد بگذاریم و گلولههایش را وسط تنگه بیندازیم چه کسی میتواند از آن تنگه عبور کند. ما تنگه هرمز را با کلاشنیکف هم میتوانیم ببندیم.
از موشکها تا مینها
از آن زمان تاکنون نیروهای مسلح پیشرفت زیادی در توسعه توانمندهای دریایی خود داشتهاند، به عنوان مثال ایران هم اکنون دست به توسعه موشکهای ضدکشتی با قابلیتهای بسیار گستردهای زده است. این مسئله بارها و بارها مورد اذعان مقامات امریکایی قرار گرفته و آنان توسعه توانمندیهای ایران را در این حوزه بسیار عالی و فراتر از انتظار خود دانستهاند، به عنوان مثال ایران با تکیه بر توانمندیهای داخلی خود موفق به توسعه نسل جدیدی از موشکهای سطح به دریا شده است.
جمهوری اسلامی ایران در ابتدا مجبور به استفاده از تکنولوژی کشورهای شرقی در ساخت این موشک بود، اما به تدریج با تکیه بر خودباوری داخلی توانسته گونههای مختلفی از این موشکها را با بردهای گوناگون تولید کند. موشکهای نسل جدید ایران که در رزمایشهای اخیر به نمایش درآمدهاند بردی نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر دارند.
در گزارشی که خبرگزاری مهر آذرماه سال ۹۲ درباره توانمندی این موشکها نوشته آمده است: این موشکها با تکیه بر کلاهکهای جنگی خود میتوانند هر گونه هدف نظامی را با ظرفیت هزار تا ۳ هزار تن غرق کنند. رزمایشهای نظامی گوناگون ایران نیز نشاندهنده توانمندی کشورمان است.
این قایقها توانمندی خود را در به اسارت گرفتن چندین نظامی امریکایی ثابت کردهاند. مهمترین قابلیت این قایقها کوچک بودن آنهاست که سبب میشود هرگونه مقابله جدی با آنها بسیار سخت شود.
همچنین استفاده از مینهای دریایی توانمندی دیگر ایران است که هیچ گاه مورد آزمایش قرار نگرفته است. در برآوردهای نظامی امریکا و بریتانیا، بیشترین تمرکز بر مینهای دریایی ایران است. در گزارشهایی که در رسانهها منتشر شده برآورد شده که ایران بیش از ۵ هزار قبضه انواع مینهای دریایی را در اختیار دارد.
تهدیدی که هیچگاه عملی نمیشود
اینکه در نهایت تهدیدهای دو طرف به واقعیت مبدل میشود یا نه نکتهای است که در آینده روشن میشود، اما تجربیات گذشته نشان میدهد ایران همواره در مقابل امریکا و تهدیدهای نظامی غرب دست بالاتر را دارد. غرب با وجود تمام تهدیدها هیچ گاه آنها را علیه ایران عملی نکرده است و به نظر میرسد در این خصوص نیز با وجود تمامی فشارها غرب هیچگاه اراده ایران را آزمایش نخواهد کرد، در غیر این صورت همان گونه که مقام معظم رهبری در این باره فرمودهاند به ازای هر ضربه ۱۰ ضربه خواهند خورد.