اما شاید موضوعی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، بحث آبخیزداری باشد. آبخیزداری یعنی بهرهگیری از مجموعه گسترده دانش و تجربه در یافتن راههای پیشگیری و رویارویی با فرسایش خاک و سیلابهای مخرب، یعنی تقویت پوشش گیاهی و کاهش زیانهای سیلهای ویرانگر، آبخیزداری یعنی تغذیه سفره آبهای زیرزمینی و افزایش تولید محصول. با اینکه خشکسالی در اکثر مناطق بیداد میکند، اما کمترین بارشها هم به سیلابهای ویرانگری تبدیل میشوند. البته وقوع سیل را نمیتوان به یک عامل نسبت داد بلکه عوامل مختلفی منجر به افزایش احتمال وقوع یا تشدید آن میشود.
روند وقوع سیلابها طی سالهای اخیر در ایران بیانگر این موضوع است که اکثر مناطق کشور در معرض تهاجم سیلابهای مخرب قرار دارند و ابعاد خسارات و تلفات جانی و مالی سیل در حال افزایش است. اقدامات آبخیزداری یکی از راههای برتر و مناسب در تعدیل خطرات سیلاب است. سیلابهایی که علاوه بر ایجاد خسارت به محیطزیست، حالا شهرها و روستاها را نیز در نوردیده و گویی چیزی مانع ویرانگریشان نیست. از جمله آثار مخرب سیلابها میتوان به سرعت بخشیدن به فرسایش خاک اشاره کرد. با این حال اگر چه حفظ خاک در جای خود و جلوگیری از فرسایش در اذهان متخصصان آبخیزداری واجد اولین الویت است، لکن عدم جامع نگری و عدم توجه به فرسایشپذیری حوزههای آبخیز، خود نشان غفلت است.
به گفته کارشناسان، در حال حاضر کشور ایران با ۷ چالش در حوزه آبخیزداری روبهرو است که رفع این مشکلات باید در رأس امور مسئولان قرار گیرد. البته این ۷ چالش را سازمان ملل در حوزه آبخیزداری مطرح کرده که ایران هم با آنها مواجه است. تغییر کاربری اراضی، وجود دامهای مازاد بر ظرفیت مراتع، آتشسوزی، جادهسازی، خالی شدن روستاها از سکنه و شور شدن اراضی از جمله چالشهای کشور در حوزه آبخیزداری است که باید با رفع این موانع و حل مشکلات موجود، حوزه آبخیزداری در کشور ارتقا یابد.
بیشک در گام اول، فعالیتهای آبخیزداری تأثیر زیادی در کاهش اثرات بحران ناشی از سیل دارد. در همین راستا ارزیابی پروژههای آبخیزداری از بنیادیترین اقداماتی است که بهمنظور برنامهریزیهای آتی در خصوص طرحهای اجرایی و مدیریت منابع طبیعی باید مورد توجه قرار گرفته و انجام شود. احداث سازههای گابیونی در راستای کاهش فرسایش و جلوگیری از کنش بستر و کنارههای آبراهه، کاهش سرعت آب و کنترل سیل، جلوگیری از ته نشست حجم انبوهی از رسوبات در مخازن سازهها و به تبع آن جلوگیری از ورود این رسوبات به مخزن سدها که تأمین کننده بخش عظیمی از آب مصرفی هستند، نقش بسیار آشکار و چشمگیری دارد.
پرشدن مخازن سدها، افزایش هزینههای پالایش آب، تغییر در ویژگیهای آبشناختی رودخانهها، بروز سیلاب، کاهش منابع آبی، تخریب خاکهای کشاورزی، کاهش حاصل خیزی خاک، افت سطح سفرههای آب زیرزمینی، کاهش توان رویش در زمینهای کشاورزی، تأثیرات منفی زیستمحیطی، آثار مخرب اقتصادی و مالی، ایجاد زمینه مهاجرت روستاییان و ساکنان حوزه آبخیز به مناطق دیگر از جمله تبعات بیتوجهی به مدیریت آبخیزداری است. اما یکی از آسیبهایی که پیوسته طرحهای آبخیزداری را تهدید میکند، عدم نظارت و سرکشی مسئولان از نحوه پیشرفت آنهاست. برخی از این طرحها دور از انظار مردم و در نبود ناظر طرح به شکلی تأسفبار و با مصالحی فوقالعاده سست و نامطمئن مراحل ساخت را طی میکنند.
مثلاً در سدهایی که از نوع سنگ و سیمان میباشد و برای کاربری نگهداری آب و تغذیه سفرههای زیرزمینی میبایست از یک هسته نفوذ ناپدیر بهرهمند باشد، متأسفانه برای آنکه سیمان کمتری در سازه صرف گردد، سنگها را طوری در کنار هم میچینند که بخش زیادی از آن را سوراخهای پنهانی تشکیل میدهد. سوراخهایی که به مرور زمان و در فصل بارندگی پس از افزایش فشار، آنچنان که باید از قابلیت ذخیرهسازی لازم آب برخوردار نخواهد بود. همچنین عدم نظارت اصولی و دقیق بر کار پیمانکار توسط دستگاه کارفرما و اصرار برخی مسئولان بر انجام ضربتی سریع طرح بدلیل برخی ملاحظات اجتماعی و بعضاً سیاسی نه تنها باعث عدم کارایی این طرحها در درازمدت خواهد شد بلکه موجب افزایش هزینه و کاهش کیفیت کار میشود.