صعود به مرحله بعد، انتظاری تازه از فوتبال ایران بود؛ انتظاری که صعود به عنوان دومین تیم به جام جهانی آن هم بدون باخت به وجود آورده بود. با این وجود، اما منطق روی کاغذ شانس زیادی برای شاگردان کرش قائل نبود، آن هم در گروه مرگ. گروهی با حضور قهرمان دنیا و اروپا. اما بعد سه بازی کافی بود تا شاگردان کرش دنیا را متعجب کرده و تواناییهای خود را چنان به رخ بکشند که همه حسرت عدم صعود آنها را بخورند؛ صعودی که بیشک میتوان ناکامی در آن را به پای ناداوریها و بدشانسیهای مردانی نوشت که در دو بازی به وضوح ثابت کردند که چیزی از قهرمان دنیا و قهرمان اروپا کم ندارند وقتی بهترین بازیکن دنیا از زدن حتی یک گل در میماند و برای آرام کردن خود رو به خطایی ناجوانمردانه میآورد و تنها به تصمیمات یک طرفه داور قناعت نمیکند؛ رفتارهای ناجوانمردانهای که به رغم شایستگی، مانع از صعود ایران به مرحله بعد میشود و داستان روسیه را با چهار امتیاز از سه بازی دیدنی و فراموش نشدنی به پایان میبرد؛ داستانی که غرورآفرین بود، اما تلخ و صد البته با یک دنیا تجربه که عدم بیتوجهی به آن میتواند برگ تازهای در فوتبال ایران باشد.
سه بازی کافی بود تا فوتبال ایران ثابت کند که تواناییهایی دارد که شاید تا پیش از این خود نیز به راستی بدان واقف نبود، اما حالا همه به عینه دیدند برای بازیکنان ایران غیرممکنی وجود ندارد و خواستن عین توانستن است؛ فعلی که در روسیه به خوبی صرف شد و چه بسا اگر شرایط برای این تیم مهیاتر بود قبل از رفتن به این جام، امروز افتخار و غرور از بازیهای زیبای تیم ملی با حسرت همراه نبود، اما این حسرت، حالا میتواند بهانهای خوبی باشد برای ساختن؛ برای مهیا کردن کاستیهایی که شاگردان کرش را در بدترین شرایط آمادهسازی راهی روسیه کرد تا بعد از بازی با اسپانیا اولین چیزی که ذهن را درگیر میکرد این باشد که این تیم اگر با حریفانی بزرگ و قدر بازی کرده بود، قبل از دیدار با قهرمان جهان خوب میدانست که چیزی از آن کم ندارد و از همان ابتدا میتواند اندکی متفاوتتر و باتجربهتر بازی کند.
برای جام بیست و یکم میتوان داستانهای زیادی نوشت؛ داستانهایی تراژیک از مظلومیت بازیکنانی که تالحظه آخر با جان و دل جنگیدند، اما ناداوریها و بیعدالتیها دست رد به سینهشان زد تا بار دیگر بعد از سه بازی چمدان بسته و به وطن بازگردند، اما نگاه متفاوتی هم وجود دارد؛ نگاهی سازندهتر که به جای دلسوزی و کشیدن آه حسرت میتواند به طرح برنامههایی تازه بیندیشد برای ساخت تیمی که مرتبه بعدی، بیهیچ ترسی از همان ابتدا گلادیاتوروار برای پیروزی به میدان برود.
تیم ملی در سه بازی، آن هم با قهرمان آفریقا، اروپا و دنیا نشان داد که هیچ چیزی کم ندارد. آن هم از حریفانی که به لحاظ تدارکاتی و روند آمادهسازی تفاوتی از زمین تا آسمان دارند با تیم کرش؛ تیمی که در روسیه بیش از هر زمانی ثابت کرد که مستحق حمایت و توجه است، اما حمایتی واقعی و نه سفرهای دستهجمعی و دوستانهای که تحت عنوان حمایتهای معنوی از تیم ملی برگزار میشود و جز هزینه از جیب بیتالمال سود دیگری در پی ندارد.