عجب دوره و زمانهای شده است. قبلترها عادت داشتیم گرمای کلام یکدیگر را حس کنیم تا بتوانیم دوست بشویم و اعتماد کنیم. اما الان با عکس تلگرام و چهار تا پیامک خشک و خالی با هم ارتباط برقرار میکنیم و به عبارتی دوستیابی مدرن داریم. اصلاً فراموش کردهایم که در دنیای واقعی باید به طور واقعی با آدمها دوست شد. ارتباط واقعی یعنی گرمای واژههای من در دل مخاطب بنشیند و کلامم بر روی او تأثیر بگذارد. این روزها در ظاهر خیلیها ادعای همراهی و دوستی دارند، اما دوست و همدم واقعی انگشتشمار است.
پیام جای کلام را گرفته است
ما آدمها به طور فطری موجوداتی کلاممحور خلق شدهایم که برای انتقال افکار و احساسات خود باید با یکدیگر حرف بزنیم و بهویژه صدای یکدیگر را بشنویم. ما انسانها باید همدیگر را ببینیم و ارتباط چشمی برقرار کنیم، چون تأثیر کلام از طریق چشمها افزایش پیدا میکند. ارتباط رو در رو باعث میشود تا اعتماد، آشنایی، دوستی و دوستیابی مسیری آسانتر را طی کند. متأسفانه فضای مجازی و افزایش ارتباطات کلامی از طریق پیامک به دلیلی تبدیل شده است تا انسانها به طور مجازی دوستی و دوستیابی داشته باشند. قبلترها از دوستی و دوستیابی بیشتر لذت میبردیم، چون این پیامکها و پیامکبازیها وجود نداشت یا کمتر بود. قبلترها دوستها دورهمی داشتند، شب شعر برپا میکردند و کلی از بودن در کنار هم و مصاحبت با یکدیگر لذت میبردند، اما الان دوستیها نه گرما و نه پایداری قبلترها را دارند. این جور دوستی و دوستیابی به سبک زندگی همه ما انسانها تبدیل شده است و یک نفر هم نیست به ما بگوید از پشت صفحه شیشهای چطور دست دوستی میدهید و اعتماد میکنید. بسیار دیدهایم که در دوستیهای چندین و چند ساله هم بیاعتمادی و شکست به وجود میآید چه برسد به این دوستیهای مجازی.
دوستی و دوستیابی یادگرفتنی است
مسئله جالب دیگر این است که به خیلی از ما آدمها اصلاً دوستی و دوستیابی را یاد ندادهاند چه برسد که بخواهیم سر واقعی یا مجازی بودن آن بحث کنیم. خود ما هم برای این مسئله کمی تلاش نمیکنیم. تلاش نمیکنیم تا متوجه بشویم هر کسی که خوب است دلیلی ندارد برای ما هم خوب باشد. خوبها متفاوت هستند و باید طبق شخصیت خود یک دوست خوب را انتخاب کنیم نه بر اساس نظر و سلیقه شخصی دیگر. تلاش نمیکنیم تا یاد بگیریم که خوب و خوبی را متناسب با شخصیت خود پیدا کنیم. آدمها متفاوت هستند، اما با ایجاد برخی اشتراکها میتوانند یک دوست ایدهآل و خوب را پیدا کنند و نباید طبق سلیقه بقیه دوست انتخاب کرد. خیلی از ما آدمها، چون میبینیم فلان دوست ما درباره فلان شخص نظر مثبتی دارد پس ما هم تصمیم میگیریم که با او دوست بشویم و این یکی از بزرگترین اشتباهات دوستیابی است. دوستی و دوستیابی یادگرفتنی است پس باید اصول آن را یاد بگیریم.
دوستی و دوستیابی یکی از تأثیرگذارترین انتخابهای زندگی یک انسان است زیرا دوست میتواند شیوه زندگی انسان را چه مثبت و چه منفی تغییر دهد. دوست میتواند به دشمن یا دوست واقعی تبدیل بشود. میتواند ما را به سمت دره یا به باغی زیبا راهنمایی کند. در باغ سبز دوستی همیشه به روی ما باز است اگر خودمان به دنبال دوستی مناسب باشیم. دوست میتواند آینه باشد و خطاهای انسان را نشان دهد تا اصلاح بشود یا میتواند هیزم آتش اشتباهات انسان را بیشتر و بیشتر کند.
اگرچه دوستیابی بسیار اهمیت دارد و نباید هر کس را وارد حریم زندگی کرد، اما نباید از دوستی و دوستیابی هراس داشته باشید. اگر از دوستی بترسید پس دیگر به ارتباط گرفتن مشتاق نخواهید بود و همین باعث انزوا و گوشهگیری شما خواهد بود. شما میتوانید با دقت، اما با لذت دوستانی انتخاب کنید و از مصاحبت با آنها لذت ببرید.
رفیق چهار حرف است، اما خوب بودنش کلی حرف است
یکی از اشتباهات انسانها این است که به راحتی به همه اعتماد میکنند و راز دل خود را به آنها میگویند. باید دقت کرد که اگر چه تعدادی دوست دارید، اما همه آنها نمیتوانند محرم راز باشند پس بین دوست و رفیق تفاوت وجود دارد. همه ما انسانها به یک دوست بسیار صمیمی و رفیق نیاز داریم که بد و خوب خود را به او بگوییم و کمک بگیریم، اما همه دوستهای ما که نمیتوانند رفیق باشند.
انسانها از باز کردن سفره دلشان پیش هر شخصی بسیار آسیب دیدهاند، چون بعضیها از حسادت راهنماییهای اشتباه داشتند یا بعضی از آنها عادت دارند راز دل آدم را همه جا فاش کنند و از همه بدتر هم دستهای هستند که به هنگام بحث عادت دارند تا خاطرات و حرفها را مثل پتک بر سر آدم بکوبند. در نتیجه اگر خواستید به فرزند خود دوستی و دوستیابی را یاد بدهید، به او بگویید که همه دوستها نمیتوانند گزینه خوبی برای رازداری و درددل باشند، پس بهتر است یک رفیق یا دوست صمیمی داشته باشند.
دوستها در سه نوعند، گر بدانی
از قدیم گفتهاند و شنیدهایم که دوستها در سه نوع هستند که یعنی یا زبانی یا نانی یا جانی. دوستهای زبانی یعنی فقط از سر حرف و زبان با آدمها هستند و اگر رفتار و حرفهای ما به زبان آنها خوش نیاید پس با لشکری از کلمات به ما حمله میکنند و به عبارتی ما را میشویند و خشک میکنند و در گوشهای میگذارند. دسته دیگر فقط تا پول داری دوستت هستند و به آنها دوستهای نانی میگویند. اگر روزی دستت خالی باشد و کمی کمتر خرج آنها کنی پس بهراحتی کنار گذاشته میشوی و حتی دیگر رنگ آنها را هم نمیبینی. به عبارتی با رنگ پول دائم رنگ عوض میکنند. گروه آخر و از همه مهمتر هم دوستهای جانی هستند که تا دنیا، دنیا است دوست تو خواهند بود و از جان برای تو مایه میگذارند و به عبارتی جان و جهان آدم میشوند. پس در انتخاب دوست باز هم دقت کنید تا دچار دو دسته اول نشوید.
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در زندگی فقط دوستی و دوستیابی مهم نیست، بلکه چگونگی ادامه دوستی و مراقبت از آن هم مهمتر است. بعضی وقتها جوری رفتار میکنیم که با نزدیکترین دوست در یک چشم به هم زدن دشمنترین دشمن میشویم و زمین و زمان را به هم میریزیم. یک جمله قدیمی است که میگوید از محبت خارها گل میشود. یعنی خیلی وقتها هم میتوانیم با مدارا و محبت از هم دلجویی کنیم تا دلخوریها رفع شوند. پس اگر دوستیای را آغاز میکنیم باید بتوانیم از آن مثل یک نهال در حال رشد مراقبت کنیم تا شکوفه بزند و تباه نشود. در نتیجه چهارچشمی هوای آسمان دل دوستی را داشته باشیم تا نگیرد و تیره و تار نشود.
دوست پیدا کردن هم مانند همه کارها، افراط و تفریط و حد میانه دارد. اگر از آن طرف بام پرت شویم انتخاب اشتباه داشتیم و اگر از این طرف بام پرت شویم پس آنقدر سخت گرفتهایم که دیگر تنها و منزوی شدهایم، پس چه بهتر که حد میانه را پیدا کنیم. به قول بزرگان بهترین کارها میانهترین آنها است که حتی باعث میشود تا هم دوستیابی مفید و هم دوستی لذتبخشی داشته باشیم.