بررسی اخبار، گزارشها، اظهارنظرها، همایشها، سمینارها و سوگیریهای رسانهای و سیاسی در حوزه زنان بیانگر آن است که به فراخور سیاستهای گروهها و جریانهای سیاسی از سویی و سیاستهای جلب و جذب دولتی از سوی دیگر مطالب مختلفی در خصوص زنان و خانواده طرح و بیان میشود.
نگاهی گذرا به سرفصل مطالب بیان شده از سوی تشکلهای زنانه و برخی مدیران دولتی و بعضا گروههای سیاسی دربردارنده این موضوع است که زنانباید از نقش بیشتر و مناسبتری در جامعه و مناصب مدیریتی و اجتماعی برخوردار بوده و از سوی دیگر نیز آسیبهای اجتماعی مربوط به زنان مورد توجه قرار گرفته و تلاشهایی برای کاهش آنها صورت گیرد.
گرچه در این میان برخی فعالان و مدیران دولتی در سرفصل مربوط به بودجه و لایحههای مربوط به زنان و خانواده تلاشهایی را صورت میدهند، اما برآیند این تلاشها نشان میدهد در عرصه عمل چندان اتفاق مثبتی برای زنان حادث نمیشود و گویا چرخه مشکلات و نابسامانیها در حوزه زنان همچنان پابرجاست.
در این میان شاید مهمترین پرسشها این باشد که چرا در حوزه بیان مشکلات زنان از یک نوع گسیختگی مطالبات و خواستها مواجه هستیم؟ چرا بیان این مشکلات و مطالبات به سرانجام و فرجام خاصی منتهی نمیشود؟ چرا پیگیری مطالبات زنان همچون جزر و مد و وابسته به اقتضائات سیاسی- اجتماعی بوده و به شکل دلفینی در عیان شدن و پنهان شدن است؟
در این رابطه گرچه آسیبشناسیهای مختلفی صورت گرفته و از سوی نهادهای دولتی، اجتماعی و تشکلهای زنان مطالبی مطرح شده است، اما به اجمال میتوان گفت:
۱- بررسیها نشان میدهد گرچه در خصوص مطالبات زنان مطالبی مطرح میشود، اما باید تصریح داشت برخی از این مطالب از سوی افراد و جریانهایی مطرح میشود که دیدگاههایی مماس با جریانهای سیاسی متأثر از جلب و جذب برای پایگاههای سیاسی دارند یا اینکه دغدغه قشرهای خاصی از زنان را برجسته و پیگیریهای انتزاعی و مبتنی بر خواستهای روشنفکری دارند.
۲- به حاشیه راندن مطالبات اصلی زنان از سوی برخی فعالان زن شاید یکی از محورهایی باشد که کمتر به آن در رسانهها و نقدها اشاره شده باشد. تأملی در کنشهای برخی فعالان زن نشان میدهد آنان در چارچوب فعال نمایی خود از سویی و در راستای ایجاد تصویر از تفاوت با دیگران مبنی بر دگراندیش بودن مطالباتی را مطرح و پیگیری میکنند که لزوماً جزو مطالبات ملموس و خواستههای عینی و فوری زنان نیست. به طور مثال در حالی که گزارشهایی در خصوص زنان آسیب دیده در حوزه اعتیاد، بیکاری و... طرح و بیان میشود مسئله اصلی یکی از فعالان زن حضور در مسابقات جام جهانی و به تعبیر خود شکستن تابوی عدم حضور زنان در ورزشگاه طرح و بیان میشود. بیتردید وجود گپ موجود میان واقعیات زندگی زنان با نظام فکری برخی از فعالان زن این گزاره را تقویت میکند که ضرورت بازنگری در اعطای نمایندگی به برخی فعالان زن باید مورد توجه قرار گرفته و از جانب دیگر مأموریت، روح و اساسنامه برخی تشکلهای زنانه جهت به روز شدگی و تطابق با مطالبات زنان مورد اصلاح قرار گیرد.
۳- مسئله مهم دیگری که بارها گفته شده، اما کمتر به آن اشاره میشود، تهیه اطلس آسیبهای اجتماعی زنان است که از نقش محوری مهمی در احصای مشکلات کلان و خرد زنان و بهرهگیری از آن برای برنامهریزیها و سیاستگذاریها برخوردار است. گرچه در این میان مطالبی از سوی نهادهای مسئول مبنی بر تهیه این اطلس شنیده میشود، اما در جهت پرهیز از سوگیریهای خاص در تهیه این اطلس به نظر میرسد تشریک مساعی همگی تشکلهای زنانه در راست آزمایی این اطلس لازم و ضروری بوده و از جانب دیگر سرعت دادن به فرآیند وارد ساختن این اطلس به سیاستگذاریها و برنامهریزیها فوریت لازم را دارد. قطع یقین این اتفاق موجب خواهد شد حداقل در فضای رسانهای- سیاسی با کاهش بازیهای کلامی و رسانهای در بهرهبرداری از مشکلات برای پروژههای خاص مواجه شود و مسیر مطالبات زنان در فرآیند معقول و کارشناسانه خود قرار گیرد و کنشگران و بازیگران در این عرصه بر اساس اطلس، آسیبها و مطالبات اصیل بدنه زنان به فعالیت مشغول باشند.