کد خبر: 913673
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۰
ترامپ بار‌ها در مواضع اعلامی خود اعلام کرده زیر بار سیاست‌هایی که برای امریکا هزینه ایجاد می‌کنند نخواهد رفت و باید متحدان این کشور در سراسر جهان اعم از ناتو، خاورمیانه و شرق آسیا این هزینه‌ها را تقبل کنند تا بدین ترتیب باری از دوش امریکا بردارند.
احمد كاظم‌زاده
ترامپ بار‌ها در مواضع اعلامی خود اعلام کرده زیر بار سیاست‌هایی که برای امریکا هزینه ایجاد می‌کنند نخواهد رفت و باید متحدان این کشور در سراسر جهان اعم از ناتو، خاورمیانه و شرق آسیا این هزینه‌ها را تقبل کنند تا بدین ترتیب باری از دوش امریکا بردارند. در این راستا ترامپ هزینه‌های ناشی از سیاست‌های نظامی‌گرانه امریکا طی سال‌های گذشته در خاورمیانه را بیش از ۶ تریلیون دلار ارزیابی کرده و از متحدان خود در اروپا خواسته سهم خود را برای تأمین هزینه‌های ناتو افزایش دهند ضمن اینکه کاستی‌های سال‌های گذشته را نیز جبران کنند و از کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس به‌خصوص عربستان خواسته هزینه‌های نظامی امریکا را در جنگ سوریه بخصوص عملیات‌های نظامی گاه و بیگاه آن را بپردازند. افزون بر این، شواهد موجود حاکی است هزینه اجرای طرح موسوم به معامله قرن نیز قرار است از جیب کشور‌های عربی به‌خصوص عربستان و از محل حراج سهام آرامکو در بازار بورس وال‌استریت تأمین شود.
از دیگر سو ترامپ خروج از معاهدات بین‌المللی و چندجانبه را نیز در دستور کار قرار داده که برخی از آن‌ها با هدف کاهش هزینه‌های امریکا صورت گرفته که از جمله آن‌ها می‌توان به معاهده پاریس در خصوص کاهش گاز‌های گلخانه‌ای و یا توافقنامه تجارت آزاد میان دو سوی اقیانوس آرام اشاره کرد، اما خروج از برخی دیگر از معاهدات و توافقنامه‌های چندجانبه و حتی سازمان‌ها و مؤسسات بین‌المللی تحت فشار لابی صهیونیسم صورت گرفته است که از جمله آن‌ها می‌توان به خروج از یونسکو و شورای حقوق بشر سازمان ملل و حتی برجام اشاره کرد که البته در این موارد بخصوص برجام و شورای حقوق بشر عربستان نیز در کنار رژیم صهیونیستی بوده است.
علاوه بر این‌ها ترامپ جنگ تجاری یکجانبه‌ای را علیه رقبای بین‌المللی خود از جمله چین و حتی متحدان خود در اروپا به راه انداخته است که هر روز ابعاد گسترده‌ای به خود می‌گیرد به گونه‌ای که کاسه صبر این کشور‌ها نیز به‌تدریج لبریز می‌شود و آن‌ها را بر آن می‌دارد که تحریم‌های متقابلی را علیه کالا‌های امریکایی اعمال کنند.
همه این تکاپو‌ها برای این است که باری از بدهی‌های سر به فلک کشیده امریکا برداشته شود که به ۲۰ تریلیون دلار بالغ می‌شود، اما سؤال این است که آیا این اقدامات واقعاً چاره‌ساز خواهد شد یا اینکه خود زمینه‌ساز برخی دیگر از مشکلات و چالش‌ها خواهد شد؟ بررسی‌های موجود حاکی از این است که هر آنچه ترامپ برای حل مشکلات اقتصادی و کاستن از بار سنگین بدهی‌های این کشور انجام می‌دهد جنبه موقتی دارد و به صورت مسکن عمل می‌کند و حتی امکان دارد استمرار آن زمینه را برای چالش‌های جدید فراهم کند که خروج امریکا از آن به این راحتی ممکن نباشد زیرا ترامپ با این اقدامات یکجانبه و خارج از عرف خود به تشدید بحران بی‌اعتمادی علیه امریکا در دنیا دامن می‌زند و این در حالی است که امروزه از اعتماد به مثابه مهم‌ترین شاخص سرمایه اجتماعی یاد می‌شود که در رأس سلسله مراتب سرمایه قرار می‌گیرد و فرض بر این است که سرمایه اجتماعی سرمایه مادی را نیز با خود به همراه می‌آورد، اما سرمایه مادی الزاماً به افزایش سرمایه اجتماعی منجر نمی‌شود و در واقع آنچه ترامپ انجام می‌دهد در صورت موفقیت می‌تواند به افزایش نسبی سرمایه مادی امریکا منجر شود که البته همه مردم امریکا نیز از آن منتفع نمی‌شوند و فقط سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر دولت ترامپ که در بسیاری از موارد ماهیت یهود صهیونیستی نیز دارند از آن سود می‌برند و بدین ترتیب به تعمیق شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی در امریکا نیز کمک می‌کند. پیش از این بسیاری از متخصصان روابط بین‌الملل از جمله فوکویاما مهم‌ترین خطر و تهدید داخلی امریکا را کاهش ضریب اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی اعلام کرده و نسبت به عواقب آن هشدار داده بودند و به همین علت بود که باراک اوباما در دوران هشت ساله ریاست جمهوری خود در قالب قدرت نرم و چندجانبه‌گرایی کوشید به ترمیم وجهه و اعتبار از دست رفته امریکا بپردازد و امریکا را برای مدتی از باتلاق سیاست‌های هشت ساله جمهوریخواهان در دوران جرج بوش پسر نجات دهد که در خارج به زمینگیر شدن نیرو‌های امریکایی در عراق و افغانستان و در داخل به بروز بحران بی‌سابقه اقتصادی انجامید که آثار آن دامنگیر شرکا و متحدان اقتصادی امریکا در خارج نیز شد. از این دید ترامپ پا جای پای دولت بوش گذاشته و سیاست‌های نیمه‌تمام جمهوریخواهان در دوران جرج بوش را از سر گرفته است و بر همین اساس احتمال اینکه به همان سرنوشت دوران بوش دچار شود وجود دارد با این تفاوت که در آن مقطع جرج بوش در پایان دوران ریاست جمهوری خود تا حدودی به تعدیل سیاست‌های خود پرداخت و زمینه را برای برون‌رفت از بحران فراهم کرد، اما در ترامپ چنین انعطافی دیده نمی‌شود و جنگ بی‌سابقه‌ای که همانند دوران قرن ۱۹ علیه رقبا و شرکای اقتصادی خود به راه انداخته آن‌ها را نیز به واکنش واداشته است. در صورتی که جنگ تجاری و اقتصادی جاری میان امریکا و رقبا و شرکای آن از امریکای لاتین گرفته تا اروپا و آسیا ادامه یابد این احتمال که استمرار این جنگ در نهایت قربانیان جنگ تجاری و اقتصادی امریکا را به ائتلاف سیاسی و حتی نظامی در برابر امریکا سوق دهد وجود خواهد داشت و این مسئله طبق دیدگاه رئالیسم ساختاری کنت والتز از متخصصان بنام روابط بین‌الملل قابل توجیه است.
بر این اساس نتیجه نهایی رویکرد یکجانبه‌گرایی دولت ترامپ انزوای امریکا خواهد بود که نشانه‌های آن از هم‌اکنون با نگاهی به مصوبات مراجع بین‌المللی کاملاً آشکار است و حتی در مواردی مثل شورای امنیت امریکا و یا گروه ۷ که امریکا به تنهایی در یک طرف و بقیه اعضاد در طرف مقابل و در کنار هم قرار می‌گیرند و در مجمع عمومی سازمان ملل نیز از بین بیش از ۱۹۰ کشور جهان تعدادی کشور‌های در کنار امریکا و نیکی هیلی نماینده این کشور در سازمان ملل قرار می‌گیرند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسند. در وضعیت کنونی راستگرایان حاکم بر فلسطین اشغالی و کودتاگرایان حاکم بر عربستان به رهبری محمد بن سلمان به همراه حاکم ابوظبی متحدان اصلی دولت ترامپ و راستگرایان حاکم بر کاخ سفید را تشکیل می‌دهند که آن‌ها نیز در داخل از پایگاه اجتماعی قوی برخوردار نیستد و بی‌تردید اگر امکان برگزاری انتخابات آزاد در این کشور‌ها بود هرگز رأی نمی‌آوردند و این نشان می‌دهد دولت‌های حاکم در ریاض و ابوظبی بیش از آنکه مردم خود را نمایندگی کنند دست‌نشانده راستگرایان مسیحی و یهودی حاکم بر کاخ سفید و تل‌آویو هستند و این خود از لرزان بودن طرح‌هایی همچون معامله قرن حکایت می‌کند که از سوی ائتلاف آشوب برای حل مشکلات و بحران‌های منطقه ارائه می‌شود، اما اجرای این طرح چه بسا می‌تواند به ایجاد بحران‌های جدید بینجامد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار