حسين فصيحی
يكي از اتفاقهاي ناگواري كه در حال وقوع است تبديل شدن موضوعات اجتماعي به بحران ملي است. اتفاقهايي مثل حادثه ناگوار مدرسهاي در غرب تهران كه در جريان آن اعلام شد ناظم مدرسه به چند دانشآموز نوجوان تجاوز كرده است، اما در جريان تحقيقات، موضوع تجاوز منتفي اعلام شد يا حادثه تعرض به دختران در شهرستان ايرانشهر كه در بررسيها مشخص شد كه تنها سه نفر شكايت خود را مطرح كردهاند و رويه قانوني پرونده آن مثل پروندههاي مشابه در حال پيگيري است. اين پروندهها و پروندههاي جنجالي مشابه كه قبلاً تشكيل شده و پروندههاي جنجالي كه احتمالاً بعد از اين تشكيل خواهد شد هر كدام بايد در جاي خود مورد بازكاوي قرار گيرد، اما موضوع مشترك در اين بين بيتوجهي سخنگوي پليس و قوهقضاييه به پيامدهاي ناگوار عدم اطلاعرساني به موقع درباره اين پروندهها است كه به راحتي از معضلي اجتماعي به معضل ملي تبديل ميشود.
با وقوع هر حادثه مأموران پليس اولين كساني هستند كه در محل حاضر ميشوند و اقدام به تحقيق ميكنند، بنابراين در مورد پرونده حادثه دبيرستان پسرانه و پروندههاي مشابه در صورتي كه سخنگوي پليس يا قوهقضاييه در اولين روز وقوع انتشار خبر در رسانهها و اطلاعات درست را در اختيار افكار عمومي قرار ميداد قطعاً اين حجم از آسيب و بياعتمادي دامن جامعه را نميگرفت و مديريت خبر به دست شبكههاي اجتماعي و رسانههاي معاند نميافتاد و منجر به بروز آسيب و بياعتمادي نميشد. آسيبها و بياعتماديهايي كه بازگشت آن به رويه قبل امكان پذير نيست. قطعاً در زمان بروز اين حادثه و حوادث مشابه اطلاعات اوليه كامل نيست، اما حضور مستمر پليس در رسانهها و ارائه مستندات و اطمينان دادن به افكار عمومي ميتواند از انتشار شايعههاي بزرگ بعد پيشگيري كند.
بنا به تجربه عيني به عنوان خبرنگار حوادث، با وقوع هر حادثه جنايي مأموران پليس و بازپرس در محل حاضر شده و تحقيقات لازم را انجام ميدهند. بعد از آن پرونده با صدور كيفرخواست در محاكم كيفري يك استانها بررسي و اقدام به صدور رأي ميشود. اين موضوعي است كه در مورد همه پروندههاي قتل و تجاوز به عنف رويه قانوني آن طي ميشود و استثنايي هم در آن وجود ندارد و آن چه خارج از آن مطرح ميشود حاشيههايي است كه ربطي به محتويات پرونده ندارد.
اين حوادث و حوادث مشابه اگر در دهههاي قبل اتفاق ميافتاد اين گستره از آسيب و بياعتمادي عمومي را به همراه نداشت و پروندهها به دور از هر گونه جنجال رسيدگي و مرتكبان آن مجازات ميشدند. دليل آن نيز محدود بودن رسانهها و عدم دسترسي آسان به انواع رسانه بود، اما در عصر كنوني و با توجه به فراگيري شبكههاي رسانهاي كه همه شهروندان به آن دسترسي دارند بیخبری از یک حادثه يا شايعه از چند دقیقه یا ساعت تجاوز نميكند؛ چراكه بعد از آن است كه خبر يا شايعه به سرعت در شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود و در صورتي كه شرايط بزرگنمايي را داشته باشد به شايعهاي هولناك تبديل ميشود. مهمترين راه مقابله با بروز اين رويه هم اطلاعرساني به موقع از سوي مسئولان است. تا زماني كه اين امر محقق نشود بايد شاهد بروز پيامدهاي ناگوارتر باشيم.