به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل مأموران پليس از گروگانگيري مرد جواني از سوي دو مرد در يكي از خيابانهاي جنوبي تهران با خبر و راهي محل شدند.
مأموران در محل حادثه دريافتند لحظاتي قبل رهگذران و كاسبهاي محل متوجه فريادهاي كمك خواهي مرد جواني ميشوند كه دو مرد ديگر به زور قصد دارند او را سوار خودروي سواري بكنند. رهگذران با شنيدن فريادهاي كمك خواهي مرد جوان به كمك وي ميشتابند و پس از دستگيري دو مرد او را نجات ميدهند.
بدين ترتيب مأموران دو متهم را پس از دستگيري به همراه شاكي به اداره پليس منتقل كردند.
دوستي اينستاگرامي با زن جوان
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من اهل شهرستان هستم و وضع مالي خوبي دارم. چند ماه قبل در اينستاگرام با زن جواني به نام مينا آشنا شدم. او گفت كه زن جوان مجردي است و در تهران سالن آرايشگاه بزرگي دارد و وضع مالي خوبي هم دارد. مدتي ما دو نفر با هم چت ميكرديم و گاهي هم تلفني حرف ميزديم تا اينكه به او علاقه پيدا كردم و او هم به من ابراز علاقه كرد و گفت حاضر است با من ازدواج كند. ارتباط تلفني و پيامكي ما ادامه داشت و هميشه براي هم گل و گيفهاي عاشقانه ميفرستاديم تا اينكه او مرا براي ديدنش به تهران دعوت كرد و قرار شد من به تهران بروم و پس از ديدن يكديگر با هم درباره زندگي آيندهمان حرف بزنيم. سر انجام شب قبل از شهرستان راهي تهران شدم و صبح امروز به تهران رسيدم. او آدرس خانهاي در يكي از خيابانهاي جنوبي تهران را به من داد و گفت منتظر من است. در حالي كه براي ديدن مينا لحظه شماري ميكردم گل و شيريني خريدم و راهي خانه او شدم. وقتي وارد خانهاش شدم با صحنه عجيبي روبهرو شدم. دو مرد جوان داخل خانه او بودند. در حالي كه شوكه شده بودم آنها بلافاصله به طرف من حمله كردند و پس از كتككاري شديد دست و پاي مرا با طناب بستند . دو مرد خشن مرا تهديد به مرگ كردند و تمامي پولهاي مرا گرفتند و بعد هم كارت عابرم را به زور از جيبم بيرون آوردند و گفتند رمز كارتم را به آنها بدهم. هر چقدر التماس كردم مرا رها كنند فايدهاي نداشت تا اينكه رمز كارتم را اشتباهي به آنها دادم و يكي از آنها با كارتم از خانه بيرون رفت و مرد ديگر هم همراه مينا داخل خانه ماندند. دقايقي بعد مرد جوان، عصباني به خانه برگشت و به همدستش گفت كه من رمز را به آنها اشتباه دادهام.
نجات مرد ربوده شده از سوي رهگذران
وي ادامه داد: پس از اين لباسهاي مرا از تنم بيرون آوردند و دوباره به شدت مرا كتك زدند و در ادامه هم سهدقيقه در حالي كه لخت بودم از من فيلم و عكس گرفتند. تاب و توانم در مقابل كتكهاي آنها بريده شد و رمز واقعي كارتم را به آنها دادم، اما دو مرد جوان ديگر به من اعتماد نداشتند و قرار شد همراه آنها به كنار دستگاه عابر بانك بروم و رمز كارتم را خودم وارد كنم. وقتي مرا از خانه بيرون آوردند و قصد داشتند داخل خيابان سوار خودروي سواري كنند با داد و فرياد گفتم اين دو مرد مرا ربودهاند و از مردم كمك خواستم كه رهگذران و كاسبهاي محل به فريادم رسيدند و آنها را دستگير و مرا آزاد كردند.
دو متهم در بازجويي مدعي شدند كه قصد كمك به زن جوان را داشتهاند. يكي از آنها گفت: ما هر دو مغازه ميوه فروشي در نزديكي خانه مينا داريم. مدتي قبل مينا به سراغ ما آمد و گفت مرد جواني مزاحم او است. او از ما خواست به او كمك كنيم تا برايش مزاحمت ايجاد نكند. امروز گفت كه قرار است او به خانهاش بيايد و ما هم براي كمك به او به خانهاش رفتيم. قرار شد او را به بيرون ببريم و بترسانيم كه شاكي درخواست كمك كرد و رهگذران ما را دستگير كردند. پس از اين مأموران، مينا را به دستور قاضي بهشتي بازپرس شعبه دوم دادسراي ويژه سرقت بازداشت كردند.
شاكي مرا در اينستاگرام فريب داد
مينا در بازجوييها در ادعايي گفت: مدتي قبل در اينستاگرام با فردي كه در پروفايلش عكس دختر جواني گذاشته بود آشنا شدم. او خودش را نوشين معرفي كرد و بدين ترتيب ما با هم دوست شديم تا جايي كه من تعدادي از فيلمها و عكسهاي خصوصيام را براي او فرستادم. چند روز قبل متوجه شدم او مرد جواني است كه به دروغ خودش را دختر معرفي و از عكسها و فيلمهاي من سوءاستفاده كرده است. به همين دليل تصميم گرفتم او را به خانهام دعوت كنم و عكسها و فيلمهاي خصوصيام را از او بگيرم. روز حادثه موضوع را به ميوهفروش محلهمان توضيح دادم و و او همراه شريكش به خانه من آمد تا شاكي را بترسانند و عكس و فيلم مرا پس بدهد.
از آنجايي كه احتمال ميرود متهم به همين شيوه از مردان ديگري هم زورگيري كرده باشد، سه متهم براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند.