جوان آنلاین: در فضای تشکلهای دانشجویی یک بحث داغ در جریان است و آن موضوع پیوستن ایران به مقررات موسوم به FATF است که بررسی آن در روزهای اخیر مجلس شورای اسلامی سر و صدای زیادی برپا کرد. از همان روزهایی که اخبار بررسی چند لایحه پرحرف و حدیث این قوانین در مجلس منتشر شد، تشکلهای دانشجویی نیز با مطالعه و بررسیهای دقیق خود به این موضوع ورود کردند و تا همین چند روز پیش که درنهایت دو لایحه آن یکی تصویب و یکی تعویق شد، از ظرفیتهای خود برای تاثیرگذاری در روند بررسی آن در مجلس استفاده کردند؛ از تجمع شبانه تا ارسال پیامک به نمایندگان. اقدامات مثبتی هم صورت گرفت؛ ازجمله اینکه تشکلهای دانشجویی بهعنوان قشر آوانگارد اولا خود به موضوع احاطه یافت و دیگر اینکه به گفتوگو با مردم در مجامع نسبتا عمومی پرداخت. اما بهرغم این تحرکات مثبت، حرف دانشجو با بسامد کمی به بطن جامعه منتقل شد! درباره چرایی این موضوع البته بسیار میتوان نوشت اما بهصورت کلی به دو مورد میتوان اشاره کرد.
اول اینکه همانطور که ذکر شد، گفتوگوها با مردم درباره FATF در مجامع «نسبتا» عمومی که فضای فکری نزدیک به تشکلهای دانشجویی دارد، صورت گرفت. چراکه اجتماعاتی که جامعه آماری آن طبیعتا با موضع دانشجویان همراه است، شاید نتواند آنطور که باید حرف را به بطن عمومیتر جامعه منتقل کند. علت دیگر این موضوع شاید تفسیرهای مختلف از این قوانین است. برای روشنتر شدن موضوع باید کمی درباره FATF نوشت.
موضوع کلی این قوانین در جامعه مخاطب، احساس خطری ایجاد نمیکند چراکه گفته میشود این قوانین در ابتدا جهت تلاش برای شفافیت مبادلات مالی و درنهایت با هدف آنچه «مبارزه با پولشویی و تخلفات سازمانیافته مانند خرید و فروش مواد مخدر یا فعالیت گروههای تروریستی» خوانده میشود، تعریف شده است. از سویی کشورمان در سالهایی قبل _اتفاقا در دولتی غیر از دولت روحانی_ یعنی از سال 1386 همکاری خود را با این گروه آغاز کرد و حتی برای فتح بابی در همکاری با این گروه تغییراتی را در قوانین خود صورت داده است و همین، موضوع را کمی برای گفتوگو با افکار عمومی پیچیده میکند. تا همین امروز از 40 توصیه آن 36 مورد در حال اجراست و تازه از چهار بند مناقشه برانگیز آن، یکی _لایحه اصلاح قانون پولشویی_ که در هفته آخر فروردین در مجلس تصویب شده بود و دیگری هم یعنی لایحه پیوستن به کنوانسیون پالرمو یا جرائم سازمانیافته فراملی یکبار در مجلس تصویب شده بود ولی با ایرادهای شورای نگهبان _که تازه مربوط به عدم تطابق متن ترجمهشده دولت با اصل قوانین این کنوانسیون بود_ مجددا به صحن ارجاع داده و درنهایت مجددا در مجلس تصویب شد و به شورای نگهبان رفت. میماند لایحه تیاف که به بهانه در جریان بودن مذاکرات ایران و اروپا در رابطه با ادامه برجام دو ماه به تعویق افتاد. از همین لایحه حاشیه برانگیز هم دو تفسیر گوناگون میشود. از سویی برخی معتقدند این لوایح، تحمیلی و برای تشدید فشارهای بینالمللی به ایران است که امنیت ملی و استقلال کشور را تهدید کرده و بهنوعی خودتحریمی است و در مقابل، برخی ادعا میکنند با تصحیحهایی _که هنوز از کم و کیف آن خبری مناسب منتشر نشده_ پیوستن به کنوانسیونهای مربوط به این لوایح مشکلی از جهات یاد شده ایجاد نخواهد کرد. در این شرایط الحقوالانصاف اقناع افکار عمومی سخت میشود.
اما برای ادامه این مسیر چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سوال دو مسیر را میتوان ارائه داد: یک؛ تجدید نظر در حوزه اقناع افکار عمومی با دو پیشنهاد طریقه گفتوگو و مطالبه شفافیت. و دو؛ پیشنهادی در بازتعریف وزن لوایح یاد شده در کنار دیگر موضوعات است.
راه گفتوگو با افکار عمومی
برای گفتوگو با افکار عمومی پیششرطهایی وجود دارد. مخاطب و شنونده برای اقناع به دو موضوع نیاز دارد. اول اینکه باید در استدلالهای ارائه شده، استدلالهایی عینی را یافت کند و مهمتر اینکه برای همراهی و تایید گوینده، باید منافع حیاتی خود را درگیر موضوع ببیند. در شرایط فعلی جامعه امروزی برای هر قشری از طبقات جامعه موضوع «امنیت» یک موضوع کلیدی و حیاتی است و هرآنچه آن را تهدید کند به مقابله با آن بر میخیزد و حالا که لوایح FATF که قوه «امنیتآور» کشور را تهدید میکند، میتواند زمینه اقناع افکار عمومی را فراهم کند. شاید این بسامد که «با FATF سایه جنگ به کشور باز میگردد» بسامدی با دسیبل شنوایی افکار عمومی باشد.
مطالبه شفافیت
همانطور که پیشتر اشاره شد، تفسیرهای متنوعی از FATF ارائه میشود. بالاخره برخی _که تاکنون روند تصویب آن را در مجلس پیش بردهاند_ مدعیاند با اصلاحاتی در این قوانین، استقلال و امنیت کشور تحدید نمیشود. بسیار خب؛ این اصلاحات چیست؟ چرا کسی از آن حتی جامعه نخبگانی و دانشگاهی نسبت به آن مطلع نیست؟ این ارائه اطمینان پشتوانه عملیاتی هم دارد یا صرفا گفتار درمانی برای ساکت کردن صداهای مخالف است؟ اصلا چرا ایران باید به FATF بپیوندد؟ آیا اساسا الزام یا اجباری در کار است؟ یا اینکه قولهایی به طرف غربی داده شده و تعهدی در کار است؟ همه اینها سوالات مهمی است که مطالبه آن قطعا به حل موضوع که هیچ حتی برای کلیت کشور نیز خوب است.
تعیین ضریب اهمیت به FATF
یکی از سوالهای مهم این روزها این است که قد و قواره FATF چقدر است؟ آیا هم وزن برجام است یا خیر؟ و اینکه چقدر باید به آن ضریب داد؟ آیا تصویب یا عدم تصویب آن به منزله حیات و ممات جمهوری اسلامی است؟ بهطور ملموستر برد و باخت در آن مشابه هیجانات مسابقه استقلال و پرسپولیس است یا در سطح یک بازی کمی کم حیاتیتر از دربی؟
تعیین ضریب اهمیت افایتیاف، ثمره مهمی دارد و آن اینکه در صورت سرنوشت مشابه برجام، در بدنه سمپات فعال تشکلهای دانشجویی چه فعل و انفعالاتی رخ خواهد داد؟
آنطور که وقایع این سالها و نیز بررسیهای کارشناسی نشان میدهد همگن کردن وزن FATF و برجام و این همانی تصویب آن در مجلس و مشابهتسازیهای موسوم به تصویب 20 دقیقهای، راه مناسبی برای ادامه مسیر نیست. البته تاکید این بند، ضریب اهمیت FATF است نه اهمیت و اولویت نداشتن آن برای تشکلهای دانشجویی.