عدهای معتقدند که زبان عربی قرآن موضوعیت دارد و باید با ترجمه تحتاللفظی واژهها را طبق ریشه اصلی خودشان معنا کرد؛ اما شما در این ترجمه منظور آیات را با زبان امروزی بیان کردید. این باعث میشود تفاسیر و قرائتهای گوناگون خودش را در ترجمه نشان دهد. شما با این چالش چگونه مواجه میشوید؟
قرآن مجید میفرماید: «إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ» بعضی از مترجمان آیه سوم را اینطور ترجمه کردهاند که دشمن تو «دمبریده» یا «بیتبار» است. اول دعوای ما اینجاست که ما میخواهیم ببینیم معنای واژه چیست. عرب وقتی میخواهد به کسی که بچهدار نمیشود یا فرزند پسر ندارد، لفظی را خطاب کند، به او ابتر میگوید؛ یعنی حیوان دمبریده. این در حالی است که ما در فارسی امروز به کسی میگوییم دمبریده که شیطنت و بازیگوشی میکند. به کسی که بچهدار نمیشود در فارسی بهصورت کنایی میگوییم فلانی اجاقش کور است. ترجمه دقیق برای ابتر در فارسی اجاقکور است.
خب، ما یک وقتی با عبارتها و اصطلاحات و ضربالمثلها طرفیم، یک موقع هم بحث ما فضای کلی و اتمسفر و تاریخ قرآن است. اگر شما همهچیز را به زبان امروزی برگردانید، آیا قرآن از تاریخ و شأن نزولش تهی نمیشود؟ بهویژه اینکه نگاهی جامع به قرآن وجود نداشته باشد و الفاظ بهصورت تکتک ترجمه شود.
شما میگویید که من دوست دارم ببینم واژههای قرآن به چه معناست و ریشهاش چیست.
من از شما میپرسم آیا مادر خانهدار من و شما هم دنبال این مطلب است؟ نه لزوماً. او دنبال این است که ببیند قرآن چه گفته است و پیامش چیست.
ما جا را برای سایر ترجمهها که تنگ نکردیم و نگفتیم «ترجمههای دیگر نه؛ ترجمه پیامرسان آری.» عده کمی البته عکس این را میگویند و بیان میکنند که ترجمه لغوی آری؛ ترجمه پیامرسان نه! اما من میگویم این دو در عرض هم و مکمل هم است. خیلیها میگویند من فقط میخواهم بفهمم که آیه چه گفته است و دنبال ریشهیابی لغات نیست. ما در فارسی هم دنبال ریشهیابی نیستیم.
مثلاً وقتی من میگویم فلانی با فلانی مشاجره کرده است، شما دنبال این هستید که ریشه مشاجره را بهدست آورید؟ مثلاً مشاجره از شجر آمده است و شجر یعنی درخت، شاخههای درخت در هم رفته است و لذا مشاجره به این معناست. آیا شما بهدنبال این هستید؟ یا مثلاً وقتی میگوییم شهید مدافع حرم، آیا مخاطب شهید و مدافع و حرم را ریشهیابی میکند؟ خیر. ممکن است حتی در حلب یا فلوجه هم شهید شده باشد اما همه ما او را مدافع حرم مینامیم و منظور یکدیگر را میفهمیم.
یک دلیل نقضی هم بگویم. من با بعضی مترجمان مشهور هم صحبت کردم و آنها گفتهاند که شما باید اول لغات را معنا کنید و بعد از آن پیام آیه را در پرانتز بگویید. به ایشان گفتم شما خودتان هم این کار را نکردید! گفتم شما در ترجمه «ولا یظلمون نقیرا» نوشتهاید کوچکترین ظلمی به آنها نمیشود. درحالیکه معنای نقیرا به معنای نقطه پشت هسته خرماست. آقای فولادوند در ترجمه این آیه گفته است به اندازه نقطه پشت هسته خرما به شما ظلم نمیشود.
آن مترجم گفت من هم اشتباه کردم! من به او گفتم آیتالله مکارم شیرازی هم مانند شما ترجمه کرده است. بنیانگذار ترجمه پیامرسان، مرحوم الهی قمشهای است. او را تکفیر کردند و حتی عدهای به آیتالله بروجردی گفتند که ترجمه او را جزو کتب ضاله اعلام کنید که ایشان قبول نکرد. شما اگر بعضی ترجمههای دیگر را نگاه کنید میبینید که نثرشان قاجاری است.
بله، کار شما از این نظر که ویراستاری شده و خوشخوان است، واقعاً قابل تحسین و دفاع است اما شاید احساس شود که منظور کلام الهی با این روش تفسیر به رأی شود.
اساساً ترجمه (چه من مترجم باشم و چه فردی دیگر، چه لغوی باشد چه مفهومی) ریزش معنایی دارد.
شما ترجمههای تحتاللفظی هم اگر نگاه کنید همین است و به تفاسیر گوناگون وابسته است.
اتفاقاً سؤال دیگر من این بود که شما در ترجمه به چه تفاسیری بیشتر نظر داشتید؟
بنای اولیه من تفسیر المیزان بوده است و بعد از آن تفسیر تسنیم آیتالله جوادی آملی.
شنیده بودم که ترجمه شما مانند تفسیر المیزان اصطلاحاً «قرآن به قرآن» است. درباره این مطلب هم توضیح بفرمایید.
بله. دقیقاً در جواب به همان سوالی که مربوط به حفظ کلیت فضای آیات است باید گفت که ما با همین روش خیلی دقت کردیم که انسجام حفظ شود. ما با روش ترجمه سعی کردیم که از تضاد ظاهری بعضی کلمات و مفاهیم قرآن جلوگیری کنیم. مثلاً یک جا میگوید «لَا ییأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» از رحمت خدا جز قوم کافران مأیوس نمیشوند. جای دیگر میفرماید «حَتَّی إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ» مترجمان گفتهاند تا آنجا که رسولان مأیوس شدند. من اینجا دقت داشتم که اینجا تضاد ظاهری است نه واقعی و اگر ما غلط ترجمه کنیم این تضاد ممکن است اتفاق بیفتد.
عصمت انبیا یا خطوط قرمز اعتقادی ما مثل اینکه خداوند جسم ندارد، در این ترجمه مورد ملاحظه قرار گرفته است که درست منتقل شود. درباره جنبه تاریخی و شأن نزول آیات هم من یک جوابی دارم. فرض کنیم که خداوند پیامبری را همین الان به ایران میفرستند که کتابش به زبان فارسی است. به نظر شما آیا از واژهای مانند «نقیر» استفاده میکند یا از واژههایی که مردم ما در روزمره استفاده میکنند؟
البته برعکس آن چیزی که گفتم هم اتفاق افتاده است. اصحاب یمین و اصحاب شمال را به «راستیها» و «چپیها» ترجمه کردهاند. «انما نحن مصلحون» را «اصلاحطلب» ترجمه کردهاند! درحالیکه چپ و راست و اصلاحطلب در جامعه امروزی معنای دیگری دارد.
البته معتقد نیستم که ترجمه من بینقص است. یکی از نقاط قوت این ترجمه آن است که پویا و برخط است و بازخورد آن را میگیریم و با توجه به پیشنهادها نسخههای بعدی را اصلاح و ویرایش میکنیم.
حجم ترجمه با ویرایش تغییر نمیکند؟
خیر. چون باید ما به سمت ترجمه زیر آیه حرکت کنیم و امکان ندارد که ترجمه را کم و زیاد کنیم.
درباره قیمت هم توضیح میفرمایید؟ به نظر شما کمی زیاد نیست؟
ما الان دو قطع رقعی و نیمرقعی داریم. اندازه بزرگتر 63هزار تومان و اندازه کوچک 39هزار تومان. ما میتوانستیم نصف این قیمت و حتی یکسوم این قیمت دربیاوریم اما این به قیمت از دست رفتن کیفیت صحافی و کاغذ و مرکب و دوخت و... تمام میشد و ماندگاری آن را پایین میآورد.
اگر قرار باشد ویرایش محتوایی صورت بگیرد و نسخههای جدید منتشر شود که این مساله باز هم بر مخارج میافزاید.
ویرایشها سالی یک بار است اما ما برای آن کسانی که قبلاً قرآن را خریدهاند یک امتیازی قائل شدیم و تخفیف قائل میشویم. راهکار دوم این است که تغییرات را که مثلاً در حدود 200تاست، در سایت خودمان درج میکنیم. قرار است که یک اپلیکیشن آبرومند و شکیل هم برای این ترجمه طراحی و منتشر کنیم.
اگر نکتهای در آخر مغفول مانده بفرمایید.
من ادعا ندارم که ترجمه من بهترین ترجمه است اما این ادعا را دارم که مخاطب من که عموم مردم و بهویژه جوانان و نوجوانان هستند، توانستهاند با این ترجمه ارتباط برقرار کنند. روزانه پیامهای تشکر بسیاری به من میرسد که میگویند ما توانستهایم به وسیله این ترجمه با قرآن انس بیشتری بگیریم. قرآن دفترچه راهنمای زندگی است و باید فهمیدنی باشد.