«نفوذ معنوی» ایران در منطقه غرب آسیا، مهمترین دغدغه نظام سلطه میباشد و طراحیها و توطئههای چهار دهه اخیر کشورهای غربی و درخواستهای رسمی آنها مبنی بر «تغییر رفتار ایران در عرصه بینالمللی» در راستای چنین هدفی قابل تفسیر است.
«تحریک و تقویت یک جریان سیاسی در داخل کشور»، «همپیمانی با شیوخ مرتجع منطقه جهت توسعه اقدامات ضدایرانی»، «گسترش دامنه ایرانهراسی در سطح سازمانهای بینالمللی نظیر شورای امنیت»، «متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به نقض حقوق بشر و نقض صلح و امنیت بینالمللی»، «تلاش جهت بیاعتبارسازی نظام اسلامی در داخل مرزهای کشور» و دهها طرح و اقدام دیگر نظام سلطه با هدف تضعیف جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه کاهش نفوذ ایران در عرصه منطقهای میباشد. رویکرد و مواضع بسیاری از سیاستمداران غربی چنین مسئلهای را مورد تأکید قرار میدهد که نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران، منافع کشورهای غربی و به ویژه امریکایی را با خطرات جدی روبهرو ساخته و این باور را در میان مردم غرب آسیا نهادینه کند که امریکا و سیاستهای این کشور، ناامنی و فقر را برای آنها به ارمغان آورده است و مقابله با سیاستهای غربیها را به عنوان یک اولویت راهبردی تلقی کردهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حداقل طی پنج سال اخیر دهها بار به این مسئله اشاره داشتهاند که دشمنی غرب و به ویژه امریکاییها با جمهوری اسلامی ایران در یکی دو حوزه هستهای و موشکی خلاصه نمیشود بلکه دشمنی آنها با اصل نظام و استقلال جامعه ایرانی است کمااینکه ایران توانسته با اتخاذ چنین رویهای بسیاری از سیاستهای امریکا در منطقه را به چالش کشاند و تحقق بسیاری از اهداف این کشور در منطقه غرب آسیا را به اهدافی دست نیافتنی تبدیل کند.
در مقابل جماعتی در داخل کشور تلاش داشتند چنین نگرشی را غیر واقعی جلوه نمایی کرده و سازش با غرب را حاوی دستاورد و پایان دهنده منازعه میان نظام سلطه و جمهوری اسلامی ایران عنوان میکردند. در طول ماههای گذشته و برای تحت فشار قرار دادن حاکمیت اسلامی تئوری پردازان و رسانههای پرتعداد این جریان معامله بر سر پرونده هستهای را نشان دهنده حسن نیت جمهوری اسلامی ایران! و پایان دهنده نزاع میان غرب با ایران عنوان میکردند این در حالی است که گفتهها و نوشتههای غربیها چنین مسئلهای را رد میکند؛ چراکه در طول یک هفته میتوان چند سخنرانی یا مقاله را مشاهده کرد که طی آن «نفوذ معنوی ایران» عامل دشمنی غرب با جامعه ایرانی عنوان شده است.
هدف امریکا جلوگیری از بسط نفوذ ایران
نیکی هیلی نماینده امریکا در سازمان ملل در گفتوگو با شبکه خبری سی. بی. اس. یکی از مهمترین اهداف امریکای دولت ترامپ را همانند بسیاری از سیاستمداران این کشور «جلوگیری از بسط نفوذ ایران در غرب آسیا» عنوان کرده و میگوید: «ما میخواهیم مطمئن شویم که منطقه زیر سایه نفوذ ایران نمیرود؛ آنها دائماً در منطقه مشکلسازی میکنند و ما میخواهیم مطمئن شویم که این (روند) متوقف میشود.»
آروتز شوا یکی از رسانههای صهیونیستی است که در هفته اخیر در تحلیلی با عنوان «بحثهای مطرح شده حول محور برنامه هستهای ایران، چیزی جز یک بهانه برای محدودسازی نفوذ تهران در منطقه غرب آسیا نیست» به شروط دوازدهگانه پمپئو اشاره کرده و مینویسد: «اکثر این شروط، ربطی به برنامه هستهای ایران نداشت بلکه برای مقابله با نفوذ و قدرت هژمونیک روزافزون این کشور در خاورمیانه [غرب آسیا]و حمایت ایران از سازمانهای تروریستی از طریق نیروهای سپاه قدس بوده است.» آروتز شوا، با تأکید بر اینکه پمپئو پیش از ارائه این درخواستها از ایران، روشن ساخته بود که هدف واقعی از ارائه این لیست، فشار حداکثری به جمهوری اسلامی در منطقه است، مینویسد: «سخنان وزیر خارجه امریکا نشان میدهد که واشنگتن به دنبال تحمیل فشار اقتصادی بر ایران است تا از ادامه فعالیتهای این کشور در منطقه جلوگیری کند. پمپئو با اشاره به تحریمهای جدید، تصریح کرده که وزارت خارجه امریکا با وزارت دفاع و متحدان منطقهای همکاری نزدیکی خواهد داشت تا ایران را متوقف سازد.» این رسانه صهیونیستی در ادامه به حملات هوایی اخیر امریکا و اسرائیل به مواضعی در سوریه پرداخته و مینویسد که غربیها از قدرت گرفتن ایران در این کشور نگرانند و تلاش دارند به هر صورتی که شده سپاه قدس و حزب الله لبنان را به عقب برانند.
بروکینگز: عراق را در «سینی نقرهای» به ایران پیشکش کردیم
بروس ریدل نیز در اندیشکده بروکینگز در تحلیلی مینویسد: «ایرانی که قبلاً تحت حمله عراق منزوی شده بود توانست زمینه تاسیس حزب الله را ایجاد کند. پس از دو دهه اکنون حزب الله توانست به طور کامل اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون براند و هیمنه ارتش اسرائیل را در جنوب لبنان تخریب کند، اما این فاجعه دیگری را ایجاد کرد که امریکا درگیر جنگی شده است که هنوز نمیتواند از آن رهایی پیدا کند و علاوه بر اینکه هیچ صلحی هم بین اسرائیل و عراق شکل نگرفت، در عوض ایران به یک بازیگر برجسته در ساختار داخلی عراق تبدیل شد.» این اندیشکده در ادامه مینویسد: «سعودیها بر این تأکید کردند که تهاجم امریکا به عراق و سرنگونی صدام حسین؛ عراق را در یک سینی نقرهای تقدیم ایران کرد. ایران به قدرت برجسته در عراق تبدیل شد و این بار سعودیها هشدار داده بودند که امریکا با جنگ علیه صدام؛ عراق را در یک سینی نقرهای به ایران پیشکش و زمینه توسعه نفوذ ایران در هلال بارور را فراهم کرد. ایران با استفاده زیرکانه از کارتهای بازی خود توانست بخش بزرگی از اهداف خود برای کسب هژمونی منطقهای را طی سال ۱۹۸۲ و ۲۰۰۳ تأمین کند.»
حمله به سوریه، مشکل افزایش نفوذ ایران را حل نمیکند
بعد از حمله نظامی امریکا به سوریه در ماه اخیر نیز بن شبت مشاور امنیت داخلی رژیم صهیونیستی هشدار میدهد که این حمله مشکل بزرگتر یعنی «افزایش نفوذ ایران در سوریه» را حل نمیکند. وبگاه «عروتص شوع» مشکل بزرگتر را «حضور نظامی و افزایش نفوذ ایران در سوریه» عنوان میکند. محمد بن سلمان نیز که چند هفتهای است نتوانسته در مقابل دوربینها حضور پیدا کند در گفتوگو با مجله «تایم» میگوید: «نیروهای امریکایی نه برای درازمدت بلکه باید دستکم برای میانمدت در سوریه بمانند تا مانع نفوذ بیشتر ایران در این کشور شوند.» اظهارات و موضعگیری از این دست به خوبی نشان میدهد که اصل دشمنی امریکا با جامعه ایرانی در مصادیقی مانند هستهای محدود نمیشود چراکه ماهیت و رویکرد جمهوری اسلامی ایران منافع غرب را با مخاطرات جدی روبهرو ساخته است و غرب برای رهاشدن از چنین بن بستی تلاش کرده از نفوذ معنوی ایران جلوگیری و تحدید فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران را به درون مرزهای خودی کلید زده و موازی با آن زمینه فروپاشی سیاسی را در حاکمیت اسلامی فراهم کند.